ردپای زن همسایه در انتقامگیری از زوج خوشبخت
وطن امروز : مرد آشنا برای انتقام از زوجی خوشبخت سراغ زن همسایه رفت و وی را در توطئهای همدست خود کرد.
آرام از گوشهای زاغ خانه همسایهاش را چوب میزد! گوشه پرده را کنار زده بود و منتظر بود تا همسایه بیرون برود تا دست به توطئهای از پیش طراحی شده بزند.
ساعت 8 صبح زن همسایه از خانه بیرون رفت و فرصتی شد تا زن تنها سناریوی خود را اجرا کند. زن جوان زودتر از همسرش به خانه بازگشته بود و با بوی عجیبی روبهرو شد. بوی ادوکلن زنانهای که تاکنون آن را استشمام نکرده بود. مدتی بود به رفتارها و تماسهای همسرش مشکوک شده بود. مرد زندگیاش رفتارهای سردی با وی داشت و به بهانههای مختلف دیروقت به خانه میآمد و مانند گذشته عشق و علاقهای به وی نداشت و بوی ادوکلن زنانه که در خانه پیچیده بود وی را به این فکر برد که همسرش عاشق زن دیگری شده است.
این زن که مشکوکتر از پیش رفتارهای همسرش به نام «فرهاد» را رصد میکرد به دنبال آن بود تا ببیند مرد زندگیاش چه کسی را بیشتر از وی دوست دارد.
با گذشت چند روز از این ماجرا زن صاحبخانه وقتی وارد خانهاش شد متوجه چیز عجیب دیگری شد؛ یک جفت کفش زنانه برابر در آپارتمانش جفت بود، وی که کنجکاو شده بود چه ماجرایی در کار است به داخل رفت و این بار هم با بوی ادوکلن زنانهای که چند روز پیش فضای خانه را پر کرده بود، برخورد.
آبان ماه سال جاری زن جوان با مراجعه به دادگاه خانواده پیش روی قاضی ایستاد و از وی خواست تا هر چه زودتر حکم طلاق را صادر کند.
وی که نمیخواست گریه کند هنگامی که روزهای شیرین زندگی با فرهاد را به یاد آورد ناخودآگاه بغضش ترکید و زد زیر گریه. پس از چند دقیقهای که آرام شد به قاضی گفت: من و همسرم 3 سال پیش با هم ازدواج کردیم و تا یکماه پیش زندگی خوبی داشتیم، آنقدر عاشق یکدیگر بودیم که همه به ما حسادت میکردند یا اینکه ما را مثال میزدند ولی مدتی است همسرم به بهانههای مختلف دیروقت به خانه میآید و مانند گذشته به من توجه نمیکند. بهتازگی نیز متوجه شدم وی با زن دیگری در ارتباط است. حتی وی را به خانهمان هم دعوت کرده است.
در ادامه با احضار فرهاد به دادگاه وی نیز در دفاع از خود گفت: من همسرم را دوست دارم و زن دیگری را در زندگیام راه نمیدهم. مدتی است یک پروژه رایانهای در دست گرفتهام و مجبورم تا پایان شب در دفتر دوستم بمانم. به همین دلیل شبها دیر میرسم و نمیدانم چرا همسرم به من مشکوک شده است.
وی در جواب سوال همسرش که کفشهای زنانه مقابل در آپارتمان یا ادوکلنهای زنانه متعلق به چه کسی است، گفت: من اطلاعی از این ماجرا ندارم و نمیدانم چه کسی این کارها را انجام میدهد. شاید اتفاقات ساخته ذهن خودت است!
با ادعاهای زن و مرد جوان، قاضی یک ماه به آنها فرصت داد تا برای جدایی از یکدیگر بیشتر فکر کنند و تصمیم نهایی را آن زمان بگیرند.
پس از گذشت چند روز از شکایت، زن جوان هنگامی که از خرید بازگشت، برای چندمین بار با بوی ادوکلن زنانه روبهرو شد. وی که این بار نیز به همسرش مشکوک شده بود و برای فاش کردن این ماجرا دوربین مداربستهای داخل خانهاش نصب کرده بود با دیدن تصاویر دوربین شوکه شد.
تصاویر نشان میداد زن همسایه که در ساختمان روبهرویی آنها به تنهایی زندگی میکند با کلیدی که در اختیار دارد وارد خانه میشود و از داخل کیفش ادوکلن درمیآورد، در اتاق خواب و پذیرایی اسپری میکند و به سرعت با قفل کردن در خانه از آنجا خارج میشود.
زن صاحبخانه که نمیدانست زن همسایه کلید آپارتمانش را از کجا آورده، تصاویر دوربین را به کلانتری برد و از وی شکایت کرد.
با احضار زن مرموز به کلانتری، وی ابتدا ادعا کرد از چیزی خبر ندارد و دلیل احضارش به کلانتری بسیار تعجبآور بوده است ولی هنگامی که با تصاویر دوربین مداربسته روبهرو شد، لب به اعتراف گشود و گفت: من سال گذشته در آپارتمانی زندگی میکردم که حالا این زوج جوان در آن هستند و از آن زمان کلید یدک آپارتمان را در اختیار داشتم. خیلی به روابط آنها حسودی میکردم و جلب توجه من برای آشنایی با همسر این زن بینتیجه ماند تا اینکه به صورت تصادفی با مردی که میگفت دوست فرهاد است آشنا شدم. وی با پرداخت 2 میلیون از من خواست هر طور شده رابطه بین این زن و شوهر را به هم بزنم. من نیز که همیشه به زندگی آنها حسودی میکردم، با استفاده از کلید یدک، زمانی که خانه نبودند وارد آپارتمان میشدم و داخل اتاق و پذیرایی ادوکلن اسپری میکردم تا زن جوان فکر کند همسرش با زن دیگری در ارتباط است.
با ادعای زن شیاد، ماموران با ردیابی مرد ناشناس موفق شدند وی را در یکی از شرکتهای رایانهای در مرکز شهر دستگیر کنند که وی پس از روبهرو شدن با زن اجیر شده، اظهار داشت: به دلیل پیشرفتهای همکار و دوست قدیمیام و موفقیت در زندگی خصوصی وی تصمیم گرفتم هرطور شده با پاپوش دوختن، زندگیاش را به تباهی بکشانم که تا حدی نیز موفق بودم ولی خودم هم نمیدانم چرا و چگونه دست به این کار زدم.
با اعترافات مرد حسود، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار بازپرس دادسرا قرار گرفت و با قرار وثیقه وی و زن شیاد روانه زندان شدند.