راز خودربایی ناشیانه زن آرایشگر

راز خودربایی ناشیانه زن آرایشگر با تجسسهای ویژه پلیس پایتخت فاش شد. ساعت 3 نیمهشب سوم آبانماه سالجاری پیرزنی در تماس به پلیس 110 ادعا کرد مرد ناشناسی با باز کردن در خانه دخترش قصد سرقت از آنجا را داشته که با داد و فریادهای وی پا به فرار گذاشته است. دقایقی بعد که تیمی از کلانتری وارد عمل شد این زن 70 ساله به ماموران گفت: ساعت 8 شب دخترم برای میهمانی از خانه خارج شد و قرار بود ساعت 11 شب به خانه بازگردد ولی خبری از وی نشد و هرقدر تماس گرفتم گوشی موبایلش خاموش بود. روی مبل نشسته بودم و انتظارش را میکشیدم تا اینکه خوابم برد و ساعاتی بعد متوجه شدم در خانه دخترم در حال باز شدن است، ابتدا فکر کردم دخترم است ولی هنگامی که در باز شد دیدم مرد ناشناسی است که با دیدنش بسیار ترسیدم، وی میخواست وارد خانه شود که با داد و فریادهای من از خانه گریخت. ماموران با شنیدن ادعاهای پیرزن وحشتزده و برای کمک به وی تا سپیدهدم مقابل خانهاش نگهبانی دادند ولی ساعاتی بعد دوباره به آنان اطلاع داده شد که پیرزن باز با کلانتری تماس گرفته و ادعا میکند دخترش توسط افراد ناشناسی ربوده شده است. با مراجعه دوباره ماموران، پیرزن ادعا کرد دقایقی پیش تلفن خانه دخترش به صدا درآمده و در آن سوی خط مرد ناشناسی به وی گفته دخترش را ربودهاند و برای آزادی وی باید مدارک خودروی گرانقیمت دخترش را که داخل یکی از کمدهاست به آدرسی که میگویند بفرستد تا دخترش را آزاد کنند. در ادامه و با ادعاهای این زن و با دستور دادیاری دوم دادسرای امور جنایی تهران پرونده برای رسیدگی در اختیار تیمی از پلیس آگاهی قرار گرفت و آنان برای بررسی ماجرا تجسسهای میدانی خود را آغاز کردند. بررسیهای کارآگاهان نشان میداد زن ربوده شده «میترا»
42 ساله است که پس از جدایی از همسرش خانهای در محله جردن اجاره کرده و در آپارتمانش مشغول به آرایشگری بوده است. مادر میترا که ادعا میکرد چند روز میهمان دخترش بوده در بازجوییها به کارآگاهان گفت: دخترم آپارتمانش را تبدیل به آرایشگاه کرده بود و مشتریهای زیای نیز داشت، وی بهخاطر ترافیککاری 3 خط موبایل داشت که شب گذشته هر 3 خط وی خاموش بود. کارآگاهان که هیچ سرنخی نداشتند برای اینکه بتوانند ردی از آدمربا بیابند شماره پلاک خودروی میترا را در سیستم جامع پلیس تحت تعقیب قرار دادند و پس از گذشت چند روز تماس دیگری با خانه میترا گرفته شد و مرد ناشناس با لحنی تندتر از پیرزن خواست مدارک خودروی 80 میلیونی را به آدرسی در خیابان ظفر بفرستد وگرنه دخترش با سرنوشتی هولناک روبهرو خواهد شد. همچنان که پلیس به سرعت به دنبال آدمربایان بود گزارشی به پلیس آگاهی مخابره شد که این خودرو در مرکز شهر شناسایی شده و راننده آن که مردی 37 ساله بوده پا به فرار گذاشته که با تعقیب و گریز ماموران درپی تیراندازی هوایی تسلیم شده است. با انتقال مرد مرموز به پلیس آگاهی وی در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد و گفت: من اطلاعی از گروگانگیری ندارم و این خودرو را چند روز پیش در کنار یکی از خیابانها دیدم که سوئیچ آن نیز رویش بود به همین دلیل وسوسه شدم و آن را سوار شدم. هنگامی که پلیس مرا متوقف کرد از ترسم فرار کردم. با ادعای این مرد پلیس خانه وی را تحت بازرسی قرار داد و میترا را که آزادانه در خانه در حال تماشای تلویزیون بود شناسایی کرد. میترا که با دیدن پلیس شوکه شده بود اظهارات ضد و نقیضی بیان کرد. میترا که نمیدانست چه بگوید و میدید نقشه احمقانهاش برای پلیس فاش شده، به آنها گفت: چندی پیش با ناصر آشنا شدم. به یکدیگر علاقه پیدا کردیم و قصد داشتیم با فروش هر چه که داریم به اروپا برویم بنابراین فکری به سرم زد و تصمیم گرفتم به دلیل اینکه خودرویم دارای بیمه سرقت است، نقشه آدمربایی را طراحی کنم و تحت عنوان اینکه ربوده شدهام، خودرویم را با ارسال مدارکش توسط مادرم که اطلاعی از ماجرا نداشت توسط ناصر بفروشم و پس از چندین روز به خانه بازگردم و ادعا کنم که توسط چند آدمربا ربوده شدهام و با طرح شکایت بتوانم پول خودرویم را از بیمه بگیرم، البته روز گذشته تصمیم گرفتم که به ناصر بگویم از مادرم بخواهد یکصد میلیون تومان پول برای آزادیام بگیرد که منصرف شدم. وی در ادامه گفت: فکر نمیکردم به این زودی دستگیر شوم و از کار خودم بشدت پشیمان شدهام. تحت تاثیر اصرارهای ناصر این نقشه را طراحی کردم. بنابر این گزارش، مرد و زن تبهکار به دلیل گزارش دروغ و گمراه کردن پلیس در مسیر تحقیقات به دستور بازپرس پرونده تا تحقیقات نهایی در بازداشت بسر خواهند برد.