دزدیهای تبهکاران تازهکار با بیسیم چوبی
دزدان تازهکار با بیسیم چوبی به شکار مهاجران افغان میپرداختند.
عقربهها ساعت 6 عصر جمعه 27 بهمنماه سال جاری را نشان میداد، خودروی گشت پلیس وقتی وارد خیابان خیرهآباد ورامین شد به 2 مرد جوان برخورد که داخل پراید سیاهرنگ رفتارهای مرموزی داشته و در حال سینجیم کردن مرد افغان بودند.
2 مرد جوان زمانی که متوجه حضور پلیس در آن کوچه شدند و احساس کردند زیر نظر گرفته شدهاند پا به فرار گذاشتند.
با فرار سرنشینان مرموز پراید پلیس به تعقیب و گریز خیابانی پرداخت و ثانیههایی نگذشته بود که دو پسر تسلیم شدند و جالب این که اصرار بر بیگناهی داشتند.
2 مرد جوان ابتدا خود را بیگناه دانستند اما در بازرسی از پراید آنان تعدادی مدارک که متعلق به مهاجران افغان بود به دست آمد که در نایلونهای جداگانه بستهبندی شده بودند و زمانی که ماموران یکی از آنها را تحت بازرسی بدنی قرار دادند یک بیسیم که با چوب طراحی شده بود را پیدا کردند و 2 مامور قلابی دستشان پیش پلیس رو شد.
مردان تبهکار که «صابر» و «حامد» نام دارند با دستگیری در اختیار شعبه سوم دادسرای ورامین قرار گرفتند و بازپرس خرازانی دستور داد تا تیمی از ماموران پلیس آگاهی برای افشای جرایم پنهانی آنها وارد عمل شوند.
کارآگاهان در گام نخست پی بردند که 2 پلیس قلابی با دردست داشتن بیسیم چوبی به سراغ افغانها رفته و با سوارکردن آنها بر پرایدشان و استفاده از سادگی و ترس از این که آنها را به کشورشان برمیگردانند میخواستند که مدارک و پولهایشان را داخل نایلونی بریزند.
2 پلیس قلابی تازمانی که پول و مدارک را داخل نایلون میگذاشتند یکی از آنها ناگهان نایلون را با یکی از نایلونهایی که از پیش آماده کرده بودند جابهجا کرده و زمانی که مردان افغانی التماس میکردند نایلون جدید را به آنها داده و با ناسزاگویی از خودرو پیادهشان میکردند و به سرعت از محل دور میشدند.
با اطلاعات به دست آمده کارآگاهان پی بردند که آنها به تازگی اقدام به کار کردهاند و توانستند پولهای زیادی به جیب بزنند و همه طعمههایشان مردان افغانی بودند.
گفتوگـو با 2 مرد تبهــکار
حامد 23 ساله که تا حالا رنگ زندان را به چشم ندیده است باور ندارد خیلی زود گرفتار شده است.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
اصلاً حواسمان به دستگیری نبود و فکر نمیکردیم به این زودی دستگیر شویم.
چرا پلیس قلابی شدی؟
یک روز به همراه «صابر» که از فامیلهای دورمان است در خانه بودیم و تصمیم گرفتیم این کار را انجام دهیم و شنیده بودیم میتوانیم پول خوبی به جیب بزنیم.
ازدواج کردی؟
بله، یک دختر 3 ساله نیز دارم.
سابقه داری؟
نه تا به امروز حتی یک بار هم به کلانتری نیامده بودم.
چقدر پول به دست آوردی؟
تازه کار هستم و چند روز بیشتر نبود که دست به سرقت میزدیم که دستگیر شدم و فکر کنم سهم من در این سرقتها در کل100 هزار تومان شد.
چطور پولها را میدزدیدید؟
افغانها را سوار خودرویمان میکردیم و با نشان دادن بیسیم خود را پلیس معرفی کرده و میخواستیم که کارت اقامتشان را نشان دهند و زمانی که دست داخل جیبشان میکردند با لحنی خشن میخواستیم هر چه داخل جیبشان است داخل نایلونی که در دست داریم بریزند، حتی پولهایشان بعد در یک لحظه نایلون را با نایلون دیگری که از پیش آماده کرده بودیم جابهجا کرده و پس از التماسهایشان آن را برمیگرداندیم و با دلسوزی و تذکر آنها را از خودرو پیاده میکردیم.
با زندان آشنایی؟
خیر، خیلی پشیمانم و از این که زود دستگیر شدم تا ادب شوم خوشحالم.
«صابر» 18 ساله است که طرح پلیس قلابی را به همدستش داده بود.
چرا پلیس شدی؟
بیکار بودم و چون نمیخواستم در زندگیام مشکلی پیش بیاید به دنبال راهحلی بودم تا اینکه در یک محفلی با این شگرد آشنا شدم و از حامد خواستم که این کار را انجام دهیم.
بارها در روزنامهها نوشته شده دزدان عاقبت خوبی ندارند؟
اصلاً حواسم به دستگیری و سرنوشت دزدان نبود و چون سابقه نداشتیم فکر نمیکردیم دستگیر شویم.
ازدواج کردی؟
4 سال است که ازدواج کردم.
بیسیم را از کجا آوردی؟
با چوب آن را ساختم و کسی متوجه قلابی بودن آن نمیشد.