تیشه بی ریشه های وطن فروش
محمد تقی مصباح یزدی در یکی از سخنرانی های خود در چند ماه گذشته گفته بود:« آب و خاک ارزش آن را ندارد که انسان برای آن جان خود را از دست بدهد و طرح مباحث وطن دوستی نیز شعار دوران جاهلیت است.» وقتی تئوری پرداز انقلاب ـ که مورد تایید سید علی خامنه ای است و به سبب همین حمایت ها امروز در بسیاری از ارکان مهم کشور رخنه کرده، و شاگردان وفادار خود ! را در همه جا وارد در کارها کرده است ـ چنین بگوید شاگردان هم همان گفته ها را تکرار می کنند، شاگردانی که با مغزهایی متحجر تنها به چمبره زدن بر منابع قدرت می اندیشند و تاراج منابع و منافع کشور را در گرو بودن همین نظامی می دانند که در راسش ولی فقیهی بی خبر از دنیا و تحولاتش قرار دارد. با وجود باورهایی از آن دست که مصباح یزدی به آن اشاره می کند شاگرد مکتب او مهدی طائب نیز با وقاحت هرچه تمام تر باید دست به حراج مملکت بزند.
طائب در آخرین افاضاتش در کمال بی شرمی و بدون توجه به قواعد و قوانین بین المللی سوریه را استان سی و پنجم ایران خواند و یک بار دیگر نشان داد که این جماعت بی نام و نشان، بی ارزش و وقیح تا چه اندازه نسبت به ایران و تمامیت ارضی اش بی اهتمام هستند. بی شک امثال طائب بلندگوهای سیدعلی خامنه ای هستند او که در برابر تاراج دریای خزر به دست روسیه و غارت منابع و منافع ملی به دست چین و شرکا سکوت کرده است. او که در برابر حراج سرمایه های کشور به خواب مرگ رفته و دغدغه های مهمتری چون مبارزه با آمریکا و نابودی اسرائیل دارد، او که در یک کلام با نابخردی ها و ساده لوحی هایش کشور را به روز سیاه نشانده است.
امروز ایستادگی در برابر آمریکا و محو اسرائیل از نقشه جهان آنقدر برای سیاستمداران بی سیاست ایران اهمیت یافته که حاضرند ایران را فدای این اهداف احمقانه کنند. استدلال طائب در بیان آن سخنان بی شرمانه آن است که اگر سوریه نباشد نظام جمهوری اسلامی هم نخواهد بود. در واقع موجودیت بشار اسد به موجودیت این روحانی نماهای شیطانی کمک می کند. در نگاه طائب آنچه اهمیت دارد نظام است نه ایران و این شخص بی ریشه همین اندازه هم نمی داند که نظام جمهوری اسلامی نیاز به یک ظرف مکانی برای ظهور و بروز دارد. او نمی فهمد اگر ایران نباشد جمهوری اسلامی هم معنایی ندارد. در نگاه این شخص وقیح معادله برعکس است یعنی بدون جمهوری اسلامی، ایرانی هم نخواهد بود و از اینرو وجود خود را برای ایران و مردم نعمتی الهی می شمارد. در واقع در نگاه امثال طائب آنها بر ایران و مردم منت بزرگی گذاشته و قبول زحمت فرموده اند که در مسند قدرت نشسته و اینگونه همه چیز را در سراشیب سقوط نابود ساخته اند.
دکتر بهروز بهبودی
مردم ایران هشت سال جنگی را که حاصل ندانم کاری دولتمردان ایران خاصه رهبر پیشین انقلاب بود تحمل کردند، خرابه های حاصل از جنگ، آوارگی های مردم، کشته ها، زخمی ها همه و همه برای آن بود که به دشمن بعثی خود اثبات کنند چو ایران نباشد تن من مباد. مردم خوزستان در همان جنگ بیش از دوازده هزار شهید دادند، کردها، بلوچ ها، ترک ها، ترکمن ها، اهالی شمال، فارس اصفهان، کویر و .... همه و همه از جان کوشیدند تا امروز بی مایگانی چون طائب به حاصل مرارت های آنها ریشخند بزنند و وطنی را که با جانفشانی و خون همه اقوام ایرانی سر پا ایستاد اینگونه به حراج بگذارند و یک بار دیگر به همه اثبات کنند که بیگانگانی هستند که آمده اند مغول وار کشور را با خاک یکسان کنند.
اقوام ایرانی تا به امروز با همه نداشتن ها و محرومیت های حاصل نابخردی های مسئولین جمهوری اسلامی ساخته اند. خوزستان آرمیده بر منابع نفت و گاز هنوز هم آثار جنگ را بر تن و بدن خود دارد، اما بیگانگان حاکم بر ایران اولویت خود را ساختن خرابه های لبنان، سوریه و عراق قرار داده اند. در حالیکه مردم زلزله زده آذربایجان اسیر و گرفتار سرما بوده اند، گرما و برق به خانه های بیگانگان برده شد باز مردم به درد خود بسنده کردند زیرا ناامید از این گرگ های در لباس میش رفته، ایرانیان را یار و یاور خود می دیده اند. اما این مردم بی شک در برابر چوب حراجی که این از خدا بی خبران جاهل بر جان ایران زده اند سکوت پیشه نخواهند کرد و نباید بکنند.
ایرانی در هرکجای دنیا که باشد خاک پاک کشور را با هیچ چیز عوض نمی کند حتی اگر نان به نرخ روز خورهایی چون مصباح یزدی مرام آنها را جهالت بخوانند. جاهلان واقعی در نگاه مردم ایران کسانی هستند که بدون داشتن هرگونه تخصصی در همه امور اظهار نظر می کنند و در کشکولشان از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می شود. امروزمسبب همه این نابسامانی ها رهبری بی مایه است که اطرافیان حلقه بگوشش، کرامت ها و منزلت های آنچنانی برایش تراشیده اند و او برای پوشاندن نداشته ها و نقاط ضعف خود، میدان را برای جولان دادن کسانی بی مایه تر از خود باز گذاشته تا پیروان گوش به فرمانی باشند.
حکایت امروزایران حکایت یک شهر و هزار کلانتر است، کلانترانی که با ریا و تمسک به باورهای دینی ماکیاولی را هم درس می دهند. راستی چرا کسی از این فرمانده قرارگاه عمار نمی پرسد اگر خوزستان تا به این اندازه بی ارزش است چرا فرزندان این آب و خاک را در قالب کاروان راهیان نور به آن دیار می برید و همواره از آنها قربانی می گیرید؟ طائب اگر خود را به فراموشی زده، خوزستان آرامگاه بسیاری از شهیدان وطن است که پیکرشان در جای جای آن به ودیعت گذاشته شده است.
ایران در گذرگاه تاریخ از این بی مهری ها فراوان دیده است. تاریخ دولتمردان بیگانه صفت جمهوری اسلامی را در کنار امثال اسکندر و مغول ها خواهد گذاشت و آنها را نخواهد بخشید. دیکتاتورها تنها به بودن خود می اندیشند و همه چیز و همه کس را فدای آن می کنند نسل فردای ایران در سایه دموکراسی، عشق به وطن و تامین منافع ملی را بار دیگر سرلوحه کار خود قرار خواهد داد. اقوام گوناگون ایرانی در فردای آزاد، ایرانی یکپارچه و قدرتمند را ارج خواهند نهاد و قدر آزادی و دموکراسی را که با مشقت ها و خون دل های فراوان به دست می آورند بیشتر خواهد دانست و نخواهد گذاشت دست هیچ بیگانه صفتی به دامان پاک ایران برسد و آن را بیالاید.
بهروز بهبودی
ونکوور – پانزدهم فوریه 2013