علی کریمی: به پیشنهاد اماراتیها فکر نمیکنم
+287
رأی دهید
-280
هافبک تیم فوتبال پرسپولیس گفت: به پیشنهاد اماراتیها فکر نمیکنم.
علی کریمی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، در خصوص آخرین وضعیت مصدومیتش گفت: خدا را شکر با تلاشهای دوستان وضعیتم نسبت به گذشته بهتر شده و همه چیز خوب است اما فعلاً تکلیفم برای بازی کردن مشخص نیست.
وی در خصوص شایعه پیشنهاد یک میلیون دلاری اماراتیها گفت: من فعلاً به این پیشنهادها فکر نمیکنم چون تمام فکرم کمک به پرسپولیس است.
شماره 8 پرسپولیس افزود: فعلاً به دنبال این هستم تا از بند این مصدومیت رهایی پیدا کنم و برای آیندهام نیز خدا بزرگ است و باید ببینم چه پیش میآید اما من به این پیشنهادها فکر نمیکنم.
piki82 - تورین - ایتالیا
هاها ! استفراقی ها رو ببین چه تند تند دارن منفی میدن ! حق دارن حق دارن ! کریمی خیلی خون به دلشون کرده ! فقط علی کریمی !
جمعه 27 بهمن 1391 - 12:35
esteghlalsorakh - تهران - ایران
درد و بلاش بخور تو سر بد خواهش
جمعه 27 بهمن 1391 - 12:33
hamidiran1 - لندن - انگلستان
ماشالا به علی کریمی با غیرت کاشکی استقلال هم یه بازیکنه با تعصب تو تاریخش داشت
جمعه 27 بهمن 1391 - 13:49
pars_iran - دوسلدرف - آلمان
علی کریمی آقاست . یک پارچه مرد به تمام معنا . زنده باشی افتخار ایران .
جمعه 27 بهمن 1391 - 16:00
nader46 - لندن - انگلیس
شاهزاده پارسی،محبوب دلها سلطان قلبها،،جوانمرد دوست داشتنی و الگوی غیرت و تعصب ایرانی و آریایی،،در عمل و در همین سایت هم مشخص شد که::هر آنکس که با داش علی جون در افتاد،،بر افتاد،ها,اااییی برافتاد ;))شکر خدای را که داش علی جون را آفرید تا استق بدون سرور نماند:)))*
جمعه 27 بهمن 1391 - 17:12
chervin - رم - ایتالیا
علی کریمی خوب شد که طرف عربها نرفتی واگر نه تًف تو صورتت میکردیم
جمعه 27 بهمن 1391 - 18:08
perspolis123456789 - پراگ - چک
داش علی افتخاره همهٔ ایرانه ، هم کریمی عزیز ،هم دایی متعصب به ایران ،هم داش کریم و ...زنده باشید
جمعه 27 بهمن 1391 - 18:41
علی فقط کریمی - شیراز - ایران
دمت گرم داش علی ما که می دونستیم نیازی به گفتن نبود .مگه همه فرناز هستن . برات ارزوی بهترینها رو دارم امیدوارم هر چه زودتر برگردی اخه دلم برات خیلی تنگ شده. اخه به ندیدنت هیچکی عادت نداره .عاشقتم.
جمعه 27 بهمن 1391 - 18:56
ضدسرخابي - سانتا انا - امریکا
وقتی از بیت المال دارن می ریزند تو حلقت اخه رفتن أنور اب سودی نداره.نمونه بارز ان هم نکونام است.در ضمن این عربها بدنبال پیر و پاتال مثل تو و نکونام ،کیا و اون مجیدی نیستن.
جمعه 27 بهمن 1391 - 19:14
piki82 - تورین - ایتالیا
ضدسرخابی - سانتا انا - امریکا. تو چی میگی دیگه این وسط ??? درگیری ت شدید هست مثکه !! با خودت دعوات نشه حالا !
شنبه 28 بهمن 1391 - 00:15
ضدسرخابي - سانتا انا - امریکا
Piki82-تورین-ایتالیا شما تشریف ببرید ساندیستان که روی ان عکس کریمی است نوش جان کنید
شنبه 28 بهمن 1391 - 05:39
zoroye iran - وين - اتريش
تیکه تاریخی ♥ علی کریمی ♥ در مصاحبه با اخبار ورزشی رادیو جوان: - من نه بچم تو امارات درس میخونه نه نیاز به دوقرون پول اضافی دارم- غیرتم به هوادارن بیش از چندمیلیارد پول اضافست. بخاطر هوادارن پرسپولیس تا آخر فوتبالم در همینجا میمانم.
شنبه 28 بهمن 1391 - 23:58
kabous - لاس و گاس - آمریکا
داش علی با غیرت عشقه خودشو نسبت به تیم و هوادارانش به پول نمی فروشه مثل فرهاد مجیدی تشنه دوقرون دوزار نیست
یکشنبه 29 بهمن 1391 - 09:32
pars_iran - دوسلدرف - آلمان
تعداد منفیها رو نگاه کنید !!! ببینید این علی کریمی چه آتشی زده به طبقه پایین بعضیها . پرسپولیس سرورتونه
پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 14:17
pars_iran - دوسلدرف - آلمان
صمد ابراهیمی وکیل قلعه نویی ، از پهلوانی کریمی پرده برداری کرد. وقتی کریمی پولی برای بنزین زدن نداشت. صمدابراهیمی که دوست کریمی و وکیل قلعه نویی است دیروز از یک کمک ویژه کریمی به یک پیرزن و پیرمرد پرده برداشت . اتفاقی که کریمی از شنیدنش خوشحال نمی شودو از کمک میلیونی شماره 8 به یک خوانده فقیر خبر می دهد. ترمز زد. پیاده شد و سریع به سمت پیاده رو دوید. پیرزن را از روی زمین بلند کرد. تصور کردم او را می شناسد. اما نه.زمین خوردنش را دیده بود. مثل من که همراهش بودم و مانند همه عابران آن پیاده رو آمیخته با جغرافیای مشابه کوفه. گفت « مادر پیر شی. بذار اینجا نفسی چاق کنم.» کیسه داروهایش را برانداز کرد. خدا را شکر آمپولش نشکسته بود. دستش را گرفت و به سمت ماشین آورد. او را نشاند روی صندلی عقب ماشین و آدرسش را پرسید. پیرزن سر درد دلش باز شد. علی را نمی شناخت اما نشانی بنده های خدا سر راست است.یک شبهت و یکسان بوددن آسمانی. دلها پل می زنند به همدیگر. او را تا منزلش رساندیم.
پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 15:24
pars_iran - دوسلدرف - آلمان
.. تا آنجایی که مرد خانه روی آن تشک کهنه دراز کشیده بود با درد کهنه ترش. من آمدم بیرون. پیرزن ،قصه بیماری و تنهایی همسرش را تا روی چارچوب درب آن حیاط پر از فقر جنوب شهر روایت کرده بود. علی با چشمانی پر از بغض کنارم نشست. حرفی نزد. حرفی نزدم.وارد پمپ بنزین که شدیم و بنزین که زد پرسید « داداش کارتخوان دارید؟» کارگر پمپ بنزین که تازه باور کرده بود او کیست گفت« داریم اما خرابه . قابل نداره آقای کریمی» به من گفت پول همراهته؟ گفتم آره. دادم و بغضم گرفت…همین دوساعت پیش….همان بانک….باجه داری که استقلالی بود و کری خواند و خندید…..4میلیون و 700هزاری که تراول گرفت و گذاشت کنج جیبش…حالا چرا پولها نبود؟…. پیرزن امشب تا قیامت دعایت می کند اسطوره
پنجشنبه 3 اسفند 1391 - 15:25