۱۳ خانهای که حبسخانه شد - 1
از قرن هفدهم میلادی که گالیله به جرم گرد دانستن زمین به حبس خانگی رفت، تاریخ شاهد محاکمههای زیادی شبیه دادگاه تفتیش عقاید گالیله بوده است.
بعضی زندانیان حتی فرصت محاکمه و دفاع هم نداشتند. بسیاری مانند رئیسجمهوری پیشین تونس، رئیسجمهوری سابق اندونزی و آیتالله محمدکاظم شریتعمداری مرجع شیعیان، در بستر بیماری و پشت دیوارهای خانه خود از دنیا رفتند؛ خانهای که برایشان حبسخانه شده بود.
در ایران پیش از انقلاب، حکم نوشته و نانوشته حبس خانگی تقریبا وجود نداشت، جز محمد مصدق که تبعید او به روستایی کوچک، بیشتر شبیه حبسی خانگی بود. تاریخ ۳۴ ساله پس از انقلاب اسلامی اما به وفور شاهد خانههایی بود که سران احزاب چپ و نویسندگان روشنفکر، بدون حکم قضایی در آن محبوس شدند.
این مجموعه نگاهی است به پیشینه و دلایل حبس خانگی ۱۳ نفر از چهرههای مشهور معاصر ایران و جهان که خانه، زندانشان شد.
ندا سانیچ
بیبیسی
میر حسین موسوی
حبس خانگی میرحسین موسوی از سران مخالفان در ایران و همسر او به گفته نزدیکانش از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ شروع شد.
روز ۲۵ بهمن به دعوت او و مهدی کروبی، تهران و چند شهر دیگر شاهد آخرین تظاهرات گستردهای بود که معترضان به نتیجه انتخابات ساماندهی کردند.
صبح همان روز گزارش شد که مأموران امنیتی با حضور مقابل خانه رهبران مخالفان مانع خروج آنها از خانه شدند.
مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دلیل برگزاری راهپیمایی را حمایت از مردم مصر و تونس در بهار عربی اعلام کرده بودند. اقدامی که واکنش تند حاکمیت را در پی داشت.
بعد از برگزاری تظاهرات که با حضور گسترده نیروهای امنیتی برگزار شد، علی لاریجانی رئیس مجلس ایران دستور تشکیل کمیته "بررسی افراد ضد انقلاب" را صادر کرد و نمایندگان هم با شعار دادن علیه سران مخالفان خواستار اعدام آنان شدند.
به این ترتیب میرحسین موسوی، پنجمین و آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی در آستانه ۶۹ سالگی بدون برگزاری دادگاه و محاکمه در بازداشت خانگی قرار گرفت. نخست وزیری که مورد اعتماد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود.
بعد از بازداشت خانگی میرحسین موسوی، گروهها و نهادهای داخلی و بینالمللی از جمله سازمان ملل به این بازداشت اعتراض کردند؛ اما اعتراضهای گروهی و مردمی از چند تجمع خیابانی و دادن شعارهای اعتراضی و الله اکبر بر پشت بام ها فراتر نرفت.
دختران میرحسین موسوی بارها درباره وضعیت سلامت او و مادرشان ابراز نگرانی کردهاند. گفته میشود او یک بار به دلیل ناراحتی قلبی با حفظ تدابیر شدید امنیتی در بیمارستان بستری شده است.
در آستانه شروع سومین سال حصر سران مخالفان در ایران، شیرین عبادی و شش نهاد حقوق بشری خواستار پایان بازداشت خانگی و فراقانونی آنها شدهاند.
مهدی کروبی
مهدی کروبی، رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی و نامزد دو دوره انتخابات ریاست جمهوری، به شیوه برگزاری و شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ اعتراض کرده بود؛ اما اعتراض جدیتر او به انتخابات سال ۱۳۸۸ بود که در نهایت باعث حصر خانگیاش شد.
مهدی کروبی دو ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در نامهای به اکبر هاشمی رفسنجانی تقاضا کرد که در مورد گزارشهای منتشر شده از تجاوز جنسی به پسران جوان و زنان در زندانهای ایران تحقیق شود.
او با صدور فراخوان تجمع و بیانیههای اعتراضی، بارها مورد حمله افراد لباس شخصی قرار گرفت.
ارتباط آقای کروبی با فرزندانش ۲۱ اسفندماه ۱۳۸۹، چهار روز قبل از راهپیمایی ۲۵ بهمن قطع شد.
مهدی کروبی به همراه میرحسین موسوی برای راهپیمایی ۲۵ بهمن از دولت ایران درخواست مجوز کرده بود. هدف از راهپیمایی، اعلام همبستگی با مردم تونس و مصر در بهار عربی اعلام شده بود.
این تظاهرات، به آخرین گردهمایی گسترده حامیان جنبش بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ تبدیل و باعث بازداشت خانگی رهبران مخالفان شد.
چند هفته بعد از شروع حصر خانگی مهدی کروبی و همسرش، او را به خانهای دیگر منتقل کردند.
آقای کروبی، به گفته فرزندانش مدتها از هوای آزاد محروم بود. فرزندان آقای کروبی میگویند او میخواهد طبق تعریف 'حصر خانگی' دوران حبس را در خانه خود سپری کند اما مأموران اجازه نمیدهند.
زهرا رهنورد
زهرا رهنورد، مجسمهساز، نویسنده و استاد دانشگاه، نخستین زنی بود که بعد از انقلاب به ریاست دانشگاه منصوب شد.
او حدود هشت سال ریاست دانشگاه الزهرا را به عهده داشت.
خانم رهنورد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ برای حمایت از همسرش میرحسین موسوی وارد کارزار انتخابات شد.
او چند روز پیش از انتخابات به تلویزیون بیبی سی گفته بود که این حمایت، مشروط است و برای حفاظت از دیدگاههایش در زمینه دفاع از حقوق زنان و جوانان در کنار میرحسین موسوی ایستاده است.
خانم رهنورد تنها زنی بود که در کارزار انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران با روسری رنگی و دست در دست یک نامزد انتخاباتی در جمع طرفداران حاضر میشد.
بعد برگزاری انتخابات خانم رهنورد در گفتوگو با رسانهها به "تقلب" در انتخابات اعتراض کرد.
او به همراه همسرش از ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۹ در حبس خانگی بوده است. خانم رهنورد و همسرش در این مدت جز چند مورد محدود، تنها اجازه داشتهاند با فرزندانشان دیدار کنند.
فاطمه کروبی
فاطمه کروبی٬ نماینده مجلس پنجم و معاون اجتماعی فرهنگی وزیر کار در دور دوم دولت محمد خاتمی بود.
خانم کروبی که از مبارزان سیاسی قبل از انقلاب است٬ در انتخابات سال ۱۳۸۸ رئیس ستاد انتخاباتی همسرش مهدی کروبی در تهران شد.
او از معترضان جدی نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ است. چهار روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران در خردادماه ۱۳۸۸ خانم کروبی به نمایندگی از مهدی کروبی در جلسه دیدار نمایندگان نامزدهای انتخابات با رهبر ایران شرکت کرد.
مجله ایران دخت به صاحب امتیازی خانم کروبی اسفند همان سال توقیف شد.
فاطمه کروبی از زمان برگزاری انتخابات تا حصر خانگی در نامههایی به رهبر ایران به شکنجه جوانان در زندانها و وضعیت زندانیان گمنام و همین طور اذیت و آزار لباس شخصیها در اطراف خانهشان اعتراض کرد.
اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ و حدود دو ماه بعد از شروع حصر خانگی، خانم کروبی ابتدا برای درمان از حبس خانگی درآمد؛ اما بعد از درمان، به گفته فرزندان خانم کروبی، "برای فشار بیشتر بر آقای کروبی" مأموران اجازه ندادند مادرشان به خانه امن کوچکی که برای آقای کروبی تهیه شده بود، بازگردد.
حسینعلی منتظری
شرح عکس اول از سایت آیتالله منتظری: بعضی اعضاى جبهه مشارکت ایران برای دیدار با مراجع به قم رفتند. آنها روز دوم در ۲۵ مهرماه ۱۳۸۱ به منزل پسر آقای منتظری رفتند که دیوار به دیوار خانه آیتالله منتظری است. آیتالله منتظرى در حیاط و از فاصله بیش از ۱۰ متری با آنها احوالپرسی کرد
آیتالله حسینعلی منتظری، قائم مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی، دو ماه قبل از مرگ آیتالله خمینی با بالا گرفتن اختلافها از قائم مقامی عزل شد.
او در زمان جانشینی رهبر انقلاب به اعدام زندانیان سیاسی و تجاوز به دختران زندانی و همچنین اعدام مهدی هاشمی برادر داماد خود، اعتراض کرده بود.
از فروردین ۱۳۶۸ که از قائم مقامی رهبر ایران عزل شد، حکومت ایران و دستگاه اطلاعاتی حدود ۸ سال کجدار و مریز با او رفتار کرد، هرچند حامیان حکومت چند بار به بیت و محل درس او حمله کردند. در این مدت آقای منتظری به دلیل سخنرانی و نامههای تند همچنان تحت نظر بود.
آبان ماه ۱۳۷۶ در سخنرانی که به نطق ۱۳ رجب مشهور است، آیتالله منتظری نظرات تندی را مطرح کرد از جمله نفی صلاحیت فقهی آیتالله خامنهای، انتقاد از فراقانونی بودن اختیارات رهبر و تاکید بر محدود بودن قدرت ولی فقیه طبق قانون اساسی.
این بار واکنش حکومت تندتر از گذشته بود. به حسینیه او شدیدتر از بار قبل حمله و حتی وسایل بیت او تخریب شد. حسینیه آیتالله منتظری پلمپ و در خانه او جوش داده شد. بدون برگزاری هیچ دادگاهی آیتالله منتظری در سن ۷۵ سالگی رسما در خانه خود محبوس شد.
زندانبانان آقای منتظری مأموران امنیتی بودند که بیش از پنج سال در کیوسکی چسبیده به خانه او شبانهروزی کشیک میدادند.
آیت الله منتظری در روزهای پایان حصر خانگی در مصاحبهای تلفنی به رادیوی بیبیسی فارسی گفت در این مدت جز فرزندان و نوههایش با هیچ کس دیگر اجازه دیدار نداشته است.
آقای منتظری در گفتوگویی مفصل به نام "انتقاد از خود" آیتالله علی خامنهای را مسئول برخورد و حصر خود دانسته است.
در طول بیش از ۵ سال حصر خانگی، جز اعتراض خاموش چند مرجع و مقام سیاسی در جلسههای غیر رسمی، اعتراضهای مردمی گستردهای برای رفع حصر او نشد. تا بهمن ماه ۱۳۸۱ که حصر خانگی او شکسته شد.
آقای منتظری هفت سال آخر عمرش را همچنان تحت نظر زندگی کرد تا این که ۲۹ آذرماه ۱۳۸۸ در خانهاش درگذشت. چندصد هزار نفر از حامیان او از جمله هواداران جنبش سبز که به "تقلب در انتخابات" اعتراض داشتند برای شرکت در مراسم خاکسپاری او به قم آمدند.
محمد کاظم شریعتمداری
محمدکاظم شریعتمداری از مراجع برجسته شیعه بود که در حصر خانگی از دنیا رفت. او در میان آذریهای ایران مقلدان زیادی داشت.
بعد از انقلاب ایران، آیت الله شریعتمداری که منتقد سرسخت اختیارات نامحدود ولی فقیه بود در اعتراض به اصل ۱۱۰ قانون اساسی درباره اختیارات ولی فقیه در رفراندم قانون اساسی شرکت نکرد و دشمنی سران وقت حکومت جمهوری اسلامی را به جان خرید.
آیتالله شریعتمداری با سرکوب حزب جمهوری خلق مسلمان ایران که بسیاری از موسسانش، از مقلدان او بودند و اعدام ۱۲ نفردر تبریز، برای همیشه خانهنشین شد.
سال ۱۳۶۱ ماجرای کودتای نوژه که گفته میشد قرار است از پایگاهی هوایی در شهر همدان آغاز شود، منجر به برخورد شدیدتر با آیتالله شریعتمداری شد.
حکومت ایران اعلام کرد که صادق قطبزاده، از همراهان آیت الله خمینی که به طرحریزی کودتای نوژه متهم شده بود، در اعترافهایش گفته آقای شریعتمداری از این کودتا مطلع بوده است. صادق قطبزاده در دادگاه به اعدام محکوم و آیتالله شریعتمداری در بدعتی مذهبی، توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت عزل و در خانهاش زندانی شد.
او بهار ۱۳۶۱ در سن ۷۷ سالگی مقابل دوربین به مشارکت در کودتای نوژه اعتراف کرد؛ در حالی که با خواندن تکهای کاغذ که رو به روی خود گرفته بود طلب استغفار میکرد.
محمد ری شهری دادستان وقت انقلاب در خاطراتش تأیید میکند که بازجویی آیتالله شریعتمداری با حضور او ضبط و از تلویزیون ایران پخش شده است. بستگان آیتالله شریعتمداری از همان ابتدا گفتند این اعترافات تحت فشار و به اجبار گرفته شده است.
چهار سال بعد از حصر خانگی در قم، فروردین ماه ۱۳۶۵ آیت الله شریعتمداری در بیمارستان مهراد تهران ازدنیا رفت. محسن کدیور، پژوهشگر دینی با استناد به اسناد و خاطرات مقامهای وقت ایران گفته است سران جمهوری اسلامی از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۶۱ از ابتلای آیتالله شریعتمداری به سرطان وخیم اطلاع داشتهاند و با این حال اجازه ندادهاند او برای درمان از خانهاش در قم خارج شود.
بعد از مرگ این مرجع برجسته شیعه، با وجود درخواست آیت الله منتظری قائم مقام وقت رهبر ایران، آیتالله خمینی اجازه نداد مقلدان او برایش مراسم خاکسپاری برگزار کنند.
محمد مصدق
مصدق در فرودگاه فرانکفورت در راه دادگاه لاهه هلند
گرچه محمد مصدق، نخست وزیر ایران رسما به روستای احمد آباد تبعید شد و این تبعید حصر خانگی نبود، اما در عمل محدوده تحرک و اجازه خروج او رسما به روستای چند خانواری و کوچک احمد آباد محدود بود.
محمد مصدق، رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران، از معدود سیاستمداران ایرانی است که قبل از زندان خانگی در دادگاه محاکمه شده است.
دادگاه نظامی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ محمد مصدق را از اتهام کودتا علیه قانون اساسی و تلاش برای سرنگونی سلطنت تبرئه کرد. اتهامهایی که میتوانست حکم اعدام داشته باشد. در نهایت محمد مصدق به جرم سرپیچی از فرمان شاه به سه سال زندان محکوم شد.
او در دفاعیات مشهورش صلاحیت دادگاه را زیر سوال برد. محمد مصدق میگفت هنوز نخست وزیر است و به جای دادگاه نظامی، دیوان عالی باید نخست وزیر را محاکمه کند.
نخست وزیر سابق بعد از تحمل زندان به دستور محمدرضا پهلوی پادشاه ایران به خانه پدری در روستای احمدآباد در استان البرز کنونی تبعید شد.
در مدت تبعید او فقط اجازه داشت در محوطه اطراف خانه خود در روستای کوچک احمد آباد رفت و آمد کند. محمد مصدق حدود ۱۰ سال در خانهاش محدود و تقریبا حبس بود.
شیرین سمیعی، همسر سابق نوه مصدق در کتاب خاطراتش به نام در خلوت مصدق مینویسد که پسر نخست وزیر سابق ایران از شاه خواسته بود برای درمان بیماری سرطان پدرش به او اجازه بدهد که از کشور خارج شود. پیشنهادی که به گفته خانواده مصدق هیچ گاه پذیرفته نشد. البته در همین کتاب خاطرات گفته شده که مصدق خود مخالف سفر به خارج برای درمان بوده است.
شیرین سمیعی در کتاب خاطراتش می گوید با کسب اجازه از شاه محمد مصدق در سایه محافظانی که همیشه دنبال او بودند برای درمان به تهران رفت و در بیمارستان نجمیه بستری شد.
او اسفند ۱۳۴۵ در سن ۸۴ سالگی در تهران در گذشت. در همان بیمارستانی که مادرش نجمالسلطنه از زنان برجسته قاجار تأسیس کرده بود.
وصیت کرده بود در کنار کشته شدگان ۳۰ تیر دفن شود اما شاه اجازه نداد و محمد مصدق در همان خانه دو طبقه پدری در احمدآباد دفن شد.
خانه پدری محمد مصدق بعد از انقلاب هم جز مدتی کوتاه، محبوب حاکمیت نبود. مأموران امنیتی جمهوری اسلامی سالها مانع تجمع دوستداران مصدق در آرامگاه او شدند.