بخشش جوان جنایتکار پیش از رفتن پای چوبه‌دار

پسر جوانی که به اتهام قتل در یک قدمی چوبه‌دار بود با رضایت خانواده مقتول از مجازات رهایی یافت.

به گزارش پرونده، مأموران پلیس تهران آبان‌ماه 87در جریان قتل پسر جوانی در جنوب تهران قرار گرفتند و راهی محل حادثه شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد که قربانی پسر جوانی است که با ضربه چاقو از پای در آمده است. برادر مقتول که در محل حادثه حضور داشت به مأموران گفت: من وقتی شنیدم برادرم به قتل رسیده واقعا شوکه شدم . ساعتی قبل در خانه نشسته بودیم که صدای فریاد مادرم را شنیدم.

 
وقتی به حیاط رفتیم متوجه شدیم که یکی از بچه‌محل‌هایمان به نام سجاد از دیوار خانه مان پریده و وارد حیاط‌مان شده است. مادرم نیز با دیدن او داد و فریاد به راه انداخت و از سجاد خواست تا فورا از خانه بیرون برود. وی ادامه داد: برادرم به‌شدت عصبانی شده بود برای همین هنگامی که سجاد در خانه را باز کرد و پا به فرار گذاشت به تعقیب او پرداخت. من اصلا فکر نمی‌کردم اتفاقی رخ دهد با خود گفتم که احتمالا برادرم به او تذکر می‌دهد و مشکل حل می‌شود غافل از اینکه حادثه‌ای تلخ در انتظار برادرم بود و رفتنش بازگشتی نداشت چرا که دقایقی بعد متوجه شدم برادرم را در نزدیکی پارک خانه به قتل رسانده‌اند.
اظهارات برادر قربانی کافی بود تا مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت با دستور قاضی پرونده تحقیقات خود را برای دستگیری عامل یا عاملان جنایت آغاز کنند.
 
افشای معمای جنایت
 
کارآگاهان در نخستین اقدام پسر جوانی را که از دیوار خانه مقتول بالا رفته و به حیاط پریده بود دستگیر کردند که او در بازجویی‌ها راز جنایت را فاش کرد. وی به مأموران گفت: آن روز یکی از دوستانم با من تماس گرفت تا برای خرید مشروبات الکلی به خانه یکی از بچه‌محل‌هایمان بروم. بعد از آن هم با دوستم در پارک قرار داشتم و می‌خواستیم با هم قلیان بکشیم.
 
وی ادامه داد: آدرس دقیق نداشتم اما می‌دانستم خانه مردی که مشروبات الکلی می‌فروخت ویلایی است. این را می‌دانستم که بیشتر مشتریان آن هیچ وقت در نمی‌زدند و از بالای دیوار به داخل حیاط می‌پرند برای همین وقتی چشمم به خانه ویلایی افتاد از دیوار بالا رفتم و به داخل حیاط پریدم اما یکدفعه صدای داد و فریاد زن میانسالی را شنیدم. خیلی ترسیدم و همان لحظه متوجه شدم که آدرس را اشتباهی آمده‌ام. بلافاصله عذرخواهی کردم و درحالی‌که وحشت سراپای وجودم را فرا گرفته بود در را باز کردم و پا به فرار گذاشتم. همان لحظه متوجه شدم که پسر جوان که از ساکنان خانه ویلایی بود در تعقیب من است.
 
فریاد می‌زد که بایستم اما من خیلی ترسیده بودم. برای همین به سمت پارک رفتم. دوستم مهدی در آنجا منتظرم بود که در یک لحظه به سمت ما آمد. نمی‌دانم چطور شد اما وقتی ایستادم متوجه شدم که مهدی با چاقو به پسر جوان ضربه‌ای زده و او خون‌آلود نقش زمین شد.
 
بخشش
 
بعد از اظهارات این پسر جوان عامل جنایت دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد. پرونده وی برای رسیدگی و صدور حکم در اختیار قضات دادگاه کیفری قرار گرفت. متهم در جلسه محاکمه به قتل اعتراف کرد و گفت: من آن روز در پارک منتظردوستم بودم که دیدم دوستم در حال دویدن است و پشت سر او هم مقتول بود که وی را تعقیب می‌کرد. قربانی قیچی در دستش بود من نیز یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقو ضربه‌ای به او زدم. در جلسه دادگاه خانواده مقتول خواستار اعدام قاتل پسرشان شدند و قضات دادگاه کیفری وی را به قصاص محکوم کردند.
 
حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و درحالی‌که پرونده پیش‌روی قاضی جمشیدی رئیس اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت تا مقدمات اجرای حکم آن فراهم شود تلاش‌های واحد صلح و سازش برای رضایت گرفتن از خانواده قربانی آغاز شد تا اینکه هفته گذشته پدر و مادر قربانی به دادسرا رفتند و قاتل پسرشان را بخشیدند. با گذشت خانواده مقتول از مجازات قصاص، متهم پرونده از لحاظ جنبه عمومی جرم به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد.

+196
رأی دهید
-22

طرفدار حقیقت - تهران - ایران
لبخند دوباره ی زندگی
یکشنبه 8 بهمن 1391 - 12:20
نیایش - تهران - ایران
خدا روان پسرشون رو شاد کنه . بخشش از بزرگان است واون خانواده نشان داد که بزرگوار هستند و اونها بخشیدن در حالیکه بخشش کار خیلی سختیه و در عوض خانواده روح الله داداشی میگفتند چرا قاتل پیش از چهلم برادر ما اعدام نشد ما میخواستیم این کار تا چهلم برادرم انجام بشه و حتی نگذاشتن که به هجده سال برسه بعد اعدامش کنند.
یکشنبه 8 بهمن 1391 - 16:13
Azadikhah - تكسل - هلند
دمشون گرم کمتر کسی‌ از این کارها انجام میده که قاتل رو ببخشه
یکشنبه 8 بهمن 1391 - 19:14
a.ahooraei - کلن - آلمان
امیدوارم که خانواده مقتول همواره موفق و کامروا باشند و این پسر قاتل هم این عمل خانواده را فراموش نکنه و همیشه شاکر و فعال ترویج مبارزه با سلاح سرد و گرم و نزاع های بیخود باشد. امیدوارم بتونه برای چندتا جوان یک سرمشق باشه که این اعمال بد چه عاقبت بدی دارد و با جان خودشان بازی می کنند.
یکشنبه 8 بهمن 1391 - 21:49
paydar22 - لاهه - هلند
یادات کرامی باد خدایت بیامرزد هم تو را هم پدر و مادرت را هم رفتکانت رو
دوشنبه 9 بهمن 1391 - 03:29
farokhzad - کنت - انگلستان
دستت را میبوسم هم وطن امیدوارم که با این بخشش آرامش بگیری سپاس از این غم بزرگ از شما روح پسرتان شاد واقعا خوشحالم کردی هم وطن کار بسیار خوبی‌ کردی بازم سپاس
شنبه 14 بهمن 1391 - 02:17
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.