"پیچ تاریخ" خامنه ای
اکبر گنجی
در تحلیل وضعیت رژیم های استبدادی نمی توان روانشناسی زمامدار خودکامه را نادیده گرفت. به نظر می رسد ساده زیستی آیت الله خامنه ای، وی را بدانجا سوق داده که خود را پاک ترین زمامدار بداند.
آقای خامنه ای بارها و بارها به این نکته اشاره کرده که حتی اگر یک گناه از ولی فقیه سر زند،خود به خود از ولایت ساقط است، حتی اگر مجلس خبرگان رهبری یا مردم او را ساقط نسازند. پاکی و بی گناهی پیامد منطقی این مدعا است. اهل عبادت است و هدایت کشتی نجات نظام در طی ۲۳ سال اخیر را محصول شب زنده داری و تهجد قلمداد می کند.
به نظر می رسد وی بر این باور است که این ویژگی ها رسالتی تاریخی بر گردن او نهاده اند. گویی خداوند رهبری آغازی نو در تاریخ را برعهده ی او گذارده است. |پیچ تاریخی" یا "پیچش در تاریخ" یکی از ارکان نگرش توصیفی/تبیینی/توصیه ای اوست. در سخنرانی ۱۱/۱۰/۱۳۶۹ انتقال قدرت از رژیم سلطنتی به جمهوری اسلامی را "پیچش تاریخی" به شمار آورد. سپس افزود، ولادت پیامبران هم مهم است:
"به خاطر اینکه یک مقطع حساس و تعیینکننده و یک نقطهی عطف و یک پیچش در تاریخند. یعنی تاریخ در خطی میرفت؛ اما در این لحظه، به یک سمت دیگر پیچید. این، نقطهی پیچ و نقطهی عطف و نقطهی انعطاف به یک سمت دیگر است. اگر ما با این حساب نگاه کنیم، اهمیت دههی فجر خیلی زیاد است".
۲۱ سال پیش- در سخنرانی ۲۷/۷/۱۳۷۰ در جمع فرماندهان سپاه- از یکی از مهم ترین پیچش های تاریخی خبر داد که در زمان "من و شما" در حال وقوع است.
مسأله این است که این پیچش بزرگ را اکثریت مردم رهبران جهان نمی بینند،چون در آن غوطه ورند. فقط اهل بصیرت- یعنی خودش- می توانند آن را مشاهده کنند. می گوید:
"ما در آینده باید شاهد چیزهای بزرگ باشیم. تاریخ دارد عوض میشود. یکی از پیچ های مهم حرکت تاریخ، در زمان من و شما دارد طی میشود. پیچ های تاریخ، در طول سالهای متمادی طی میشود. گاهی عمر یک نسل یا دو نسل، در تاریخ یک لحظه است. ما در یکی از همان پیچ های عمده و در یکی از همان نقاط عطفیم".
به بیش از یک میلیارد مسلمان و منابع آنان می نگریست که اگر به کار گرفته شوند، می توانند پیچ و تابی در تاریخ ایجاد کنند. نگاه توصیفی به او می گفت که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مسلمانان را تکان داده و امیدوار ساخته است. چندی نگذشت که شاهد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق سابق شد. آن را- همچون لیبرال ها- شکست کمونیسم به شمار آورده و شکست دولت های لیبرال را هم وعده داد. مسأله فقط و فقط صرف توصیف نبود، می کوشید تا تبیینی از رویدادها ارائه کند.
بهار عرب که آغاز شد، گویی توصیف و تبیین و توصیه هایش در حال تحقق خارجی اند. آن رویدادها را "بیداری اسلامی" نشأت گرفته ی از انقلاب اسلامی ایران قلمداد کرد که ضدآمریکایی و ضداسرائیلی بودن دو ویژگی ساختاری آنهاست.
آقای خامنه ای در سخنرانی ۲/۴/۱۳۸۹ در جمع اعضای بسیجی هیأت علمی دانشگاه ها گفت:
"ما امروز در یک برههی حساس به سر می بریم. اگر من بخواهم آن لبّ تلقی و برداشت خودم را به شما عرض بکنم - که شاید در یک مجال کوتاه، برایش استدلال هم نشود ارائه کرد؛ البته مستدل است، منتها شاید در دو کلمه نشود استدلالی برایش بیان کرد - این است که مراکز استکباری جهانی در مقابلهی با حرکت اسلامی که نماد واقعیاش جمهوری اسلامی است، دارند آخرین تلاشهای خودشان را می کنند. در بسیاری از عرصهها تلاشهایشان و تدابیرشان به بنبست خورده و کار از دستشان در رفته است. این کمربندی که اینها بر دور مسائل جهانی کشیده بودند و حیطهبندیای که کرده بودند، در حساسترین نقاط روی زمین یعنی خاورمیانه، این کمربند پاره شده - یا سست شده، حداقلش این است؛ ولی به نظر من پاره شده - و از دستشان در رفته است".
علی خامنه ای می کوشد تا انقلاب اسلامی را الگوی "بیداری اسلامی" قلمداد کند، اما مسأله فقط و فقط الگو قرار گرفتن نبود و نیست، کمک های مالی و تسلیحاتی هم بوده است.
آنها نیز همچون دیگر دولت ها،برای پیش برد مقاصد خویش، به نیروهای همسوی با خود کمک کرده و می کنند تا توازن قوا را به سود خود دگرگون سازند. در عین حال، همچنان درباره ی وقوع پیچ عظیمی در تاریخ بشریت سخن می گفت. در سخنرانی ۶/۷/۱۳۹۰ در جمع جانبازان قطع نخاعی گفته است:
"کشور ما، نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران کار بزرگی را انجام داد. آن حادثهای که در ایران اتفاق افتاد و مسیر تاریخ را عوض کرد، واقعاً در قالب الفاظ نمی گنجد. حالا سی سال از انقلاب گذشته؛ وقتی سیصد سال بگذرد، کسانی که ناظرند و این حادثهی عظیم را میبینند، آنها حس می کنند که چه اتفاقی افتاده؛ چه پیچ عظیمی در تاریخ امت اسلامی، و فراتر از آن، در تاریخ بشریت، اتفاق افتاده. کار بزرگی شده؛ ماها بخشهای کوچکی از آن را حس کردیم و لمس کردیم و دیدیم و میبینیم".
او مدعی است که نظام سرمایه داری و ایدئولوژی لیبرال در بن بست و بحران گرفتار آمده و دنیا در پیچش تاریخی قرار گرفته است. اسلام الگوی این تحول عظیم است. در سخنرانی ۲۰/۷/۱۳۹۰ می گوید:
"امروز نظام سرمایهداری در یک بنبست کامل است. ممکن است نتائج این بنبست سالها بعد به نتائج نهائی برسد، اما بحران غرب به طور کامل شروع شده. دنیا در حال یک پیچ تاریخی است. ملت عزیز ما، ملتهای مسلمان، امت عظیم اسلامی، می توانند نقش ایفاء کنند. اینجاست که اسلام، تعالیم اسلام، روش اسلام به کار نیاز مردم دنیا میآید؛ و اینجاست که نظام جمهوری اسلامی می تواند الگو بودن خودش را برای همهی مردم دنیا اثبات کند".
برای علی خامنه ای، پیچ تاریخی به معنای گذار از دیکتاتوری دولت های غربی به رهبری دولت آمریکا و دولت اسرائیل به آزادی ملت هاست.
مارکسیسم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم و دیگر ایدئولوژی ها شکست خورده اند و تنها اسلام است که پیروزمندانه در تونس، مصر، یمن، لیبی، و...در حال پیشرفت است. در سخنرانی ۱۰/۱۱/۱۳۹۰ می گوید:
"بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همهی عالم دارد آغاز می شود. نشانهی بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیهی به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژیهای مادی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرالدموکراسی غرب جاذبه دارد - میبینید در مهد لیبرالدموکراسی غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف می کنند به شکست - نه ناسیونالیستهای سکولار جاذبهای دارند.
امروز در میان امت اسلامی، بیشترین جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحی...امروز در کشورهای اسلامی علیه دیکتاتوریهای وابسته قیام شده است؛ این مقدمهای است برای قیام علیه دیکتاتوری جهانی و دیکتاتوری بینالمللی، که عبارت است از دیکتاتوری شبکهی فاسد و خبیث صهیونیستی و قدرتهای استکباری. امروز استبداد بینالمللی و دیکتاتوری بینالمللی متجسم است در دیکتاتوری آمریکا و پیروان آمریکا و شبکهی شیطانی و خطرناک صهیونیستی. امروز اینها با روشهای مختلف و با ابزارهای گوناگون در همهی دنیا دارند دیکتاتوری می کنند.
آنچه شما در مصر انجام دادید، در تونس انجام دادید، در لیبی انجام دادید، در یمن دارید انجام می دهید، در بحرین دارید انجام می دهید، در کشورهای دیگر انگیزهی آن بشدت به وجود آمده است، جزئی از مبارزهی با این دیکتاتوری خطرناک و مضری است که دو قرن است دارد بشریت را فشار می دهد. این پیچ تاریخیای که گفتم، عبارت است از تحول از سیطرهی چنین دیکتاتوریای به آزادی ملتها و حاکمیت ارزشهای معنوی و الهی؛ این پیش خواهد آمد؛ استبعاد نکنید".
در بسیاری از موارد به بحران اقتصادی اروپا و آمریکا و جنبش وال استریت استناد می کند. بحران های غربیان را ریشه ای، عمیق و درمان ناپذیر قلمداد می کند که ذاتی ایدئولوژی آنان است. اما بیش از اینها، به رویه های استعماری و واکنش مسلمانها در برابر آن می پردازد. بهار عرب- یا به گفته ی او "بیداری اسلامی"- مهمترین نمود این پیچش تاریخی است. در سخنرانی ۲۱/۴/۱۳۹۱ می گوید:
"این حادثهی بزرگی که در دنیای اسلام به وجود آمده است که از تونس شروع شد و در مصر عظمتی پیدا کرد و بعد به کشورهای دیگر منتقل شد، این یک حادثهی عجیبی است، نظیر ندارد؛ در تاریخ ما هرچه انسان نگاه می کند، این حادثه یک حادثهی عظیمی است، حادثهی معمولی نیست. این حادثه می تواند مسیر دنیا را عوض کند، می تواند تسلط ظالمانهی استکبار و صهیونیزم را بر دنیای اسلام، که سالهای متمادی است ادامه دارد، قطع کند، می تواند امت اسلامی را متشکل کند؛ به شرط این که تداوم پیدا کند".
علی خامنه ای شواهد منطقه ای را بد معنا کرده و توازن قوا در منطقه را به سود خیالات خود تفسیر می کند. از همه مهمتر، آنها را دال بر وقوع تحولی عظیم در تاریخ می گیرد.
در سخنرانی ۲۲/۵/۱۳۹۱ دوباره گفته است: "وضع دنیا که در آستانهی یک تحول یا در حال یک تحول است، قابل انکار نیست؛ موقعیت ویژهی کشور هم قابل انکار نیست". در سخنرانی ۹/۶/۱۳۹۱ مجدداً به شواهد و قرائن خود دال بر در حال گذار بودن جهان از یک پیچ تاریخی بسیار مهم سخن می گوید:
"شرائط گیتی حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخیِ بسیار مهم است. انتظار می رود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد...به شکست تجربهی اردوگاه کمونیستی در دو دهه پیش، و شکست سیاستهای به اصطلاح لیبرال دموکراسی غربی در حال حاضر - که نشانههای آن را در خیابانهای کشورهای اروپائی و آمریکایی و گرههای ناگشودنی اقتصاد این کشورها همه میبینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهای وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستی در شمال آفریقا و بیداری اسلامی در کشورهای منطقه را فرصتی بزرگ بشماریم".
در سخنرانی ۱۹/۱۰/۹۱ مدعای خود را با آیات قرآن توجیه کرده و پیچش بزرگ تاریخی را به ظهور مهدی موعود پیوند می زند. می گوید:
"آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطهگری و سلطهپذیری است؛ یک عده در دنیا سلطهگرند، یک عده در دنیا سلطهپذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطهی موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینهی ظهور ولیّامر و ولیّعصر آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحلهی جدیدی خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست".
درباره ی پیچ تاریخی آیت الله خامنه ای فقط به چند نکته ی زیر توجه کنید:
یکم- دوره ی پیامبری گذشته است. تاریخ جای خدایی و پیامبری کردن نیست. هیچ یقینی در کار نیست. آدمیان موجوداتی جایزالخطا هستند که با عقل محدود خود گام به گام پیش می روند. وقتی عقلا جمع می شوند و گفت و گو می کنند، حاصل کار پیامدهای نامطلوب کمتری دارد. اما وقتی همه بنده شده و یک تن آزاد،رابطه، رابطه ی خدایگان- بنده(بردگان) خواهد شد. آن مالک آزادانه در همه ی امور مطابق میل خودسرانه دخالت خواهد کرد و فجایع بسیار خواهد آفرید.
دوم- مطابق گزارش سازمان دیدهبان حقوقبشر، سال ۲۰۱۲ خونبارترین سال برای شیعیان پاکستان بوده است.در انفجارهای انتحاری ۲۱/۱۰/۹۱ نیز حدود ۱۲۰ شیعه کشته و ۱۵۰ تن زخمی گردیدند. نزاع های مذهبی مسلمانان و کشتن بی رحمانه ی یکدیگر، بخش مهمی از این "پیچش تاریخی" عظیم است که در گزارش آیت الله خامنه ای دیده نمی شود. عراق یکی از مهمترین شواهد این مدعاست.
سوم- دولت جنایتکار سکولار سوریه طی چند دهه ی گذشته به شدت مردم این کشور را سرکوب کرده است. گروه های مخالف با کمک های مالی و تسلیحاتی دولت های غربی و کشورهای منطقه (ترکیه، قطر، عربستان سعودی و...) در حال جنگ با این دولت جنایتکار هستند. گروه سنی مذهب النهضه، مهمترین گروه مخالف است که بیشترین عملیات انتحاری و کشتار را به راه انداخته است. دولت آمریکا این گروه را به عنوان شعبه ی سوریه ای سازمان تروریستی القاعده ی عراق اعلام کرده است.
مطابق گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل نه تنها حکومت جبار سوریه- که در دست اقلیت علوی است- مرتکب جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت شده ، بلکه مخالفان سنی مذهب نیز مرتکب همین اعمال شده اند. به گفته ی ناوی پیلای- کمیسر حقوق بشر سازمان ملل- شمار کشته شدگان این جنگ از ۶۰ هزار تن گذشته است. این هم بخش دیگری از "پیچش تاریخ ساز امت اسلام" است.
چهارم- مردم ایران گرفتار انواع پیچش ها شده اند. جمهوری اسلامی با سرکوب و راندن تعداد کثیری به زیر خط فقر، مردم را پیچانده است. دولت های غربی هم به جای مجازات رژیم، با تحریم های فلج کننده پیچش شدیدی در زندگی مرد ایران ایجاد کرده اند.
به نوشته ی روزنامه ی گاردین ۲۵/۱۰/۹۱، "تحریم مانع رسیدن داروهای حیاتی به ایران است". پیچش تاریخی ایران،اگر با تهاجم نظامی همراه گردد، به نابودی ایران و ایرانیان منتهی خواهد شد. این هزینه ی عظمت طلبی های زمامدار خودکامه است.
پنجم- میلیون ها تحول علمی- فرهنگی- اقتصادی- نظامی- سیاسی- اجتماعی به طور همزمان در حال وقوع است. پیامدها این رویدادها از پیش روشن نیست. هیچ کس در دوران کهن نمی دانست که دوران چند قرنه ای پدید خواهد آمد که دوران مدرن- با اندیشه ی مدرنیته و نظام اجتماعی مدرن- نام خواهد گرفت.
ایدئولوژی ای رفته رفته شکل خواهد گرفت که بعدها لیبرالیسم نامیده خواهد شد. بسیاری از این امور، پیامد ناخواسته ی میلیون ها و بلکه میلیاردها رفتار فردی و جمعی آدمیان بوده است. ایجاد آگاهانه و عامدانه ی پیچش های عظیم در تاریخ،امری ناممکن است. زمامدار خودکامه ای که در داخل یک کشور مطابق میل خودسرانه حکومت می کند، گمان باطل می برد که با تاریخ هم می توان چنین و چنان کرد.