پولهای کثیف روی خط آفساید
روزنامه ایران : دستگیری مشاور رئیس فدراسیون فوتبال پرده از فساد اقتصادی سوداگران ورزش برداشت که چند وقتی است دامن فوتبال کشور را آلوده کرده است. این مشاور به گفته دادستان تهران به دلیل وجود مفاسد فراوان اقتصادی این روزها را در زندان اوین سپری میکند و منتظر است تا با تکمیل پروندهاش، در دادگاه مقابل قاضی بنشیند اما باید گفت که این مشاورنخستین و تنها فردی نیست که سوءاستفادههای مالی از فوتبال کرده، بلکه بسیارند کسانی که از قبل توپ گرد و مستطیل سبز از صفر به هزاران رسیدهاند. افشای فساد اقتصادی در فوتبال از یک باشگاه صنعتی آغاز شد، یک مدیر به همراه یکی از همکاران خود که یک زن بود، چندی قبل به اتهام اختلاس و دستکاری مدارک باشگاه دستگیر و روانه زندان شدند. اگر چه در فضای فوتبال با توجه به شرایط خاص خود این پرونده و جزئیات آن هرگز منتشر نشد، ولی نشان داد اگر ارادهای برای برخورد وجود داشت مفاسد اقتصادی در فوتبال بیش از حد تصور است. این مدیرعامل سابق باشگاه پرآوازه صنعتی بازداشت شد بیآنکه سران آن باشگاه توضیحی روشن در خصوص علت دستگیری مدیرعامل خود ارائه دهند، ولی آنچه بعدها مشخص شد اتهامش درباره یک اختلاس مالی سنگین بوده که این مدیرعامل با همکاری آن خانم انجام دادهاند.
اگرچه شاید این دستگیریها سر و صدای زیادی در جامعه ورزش به پا کند، ولی همه ماجرا با دستگیری 3 نفر پایان نیافته و این روزها خبر میرسد عناصر و نهادهای نظارتی به صورت جدی به بررسی پروندههای فساد مالی در فوتبال پرداختهاند و تلاش میکنند از چگونگی تخلفات مالی رازگشایی کنند، اتفاقی که اگر رخ دهد و به نتیجه برسد شاید فوتبال ایران از این رخوت خارج شود.
اگر فوتبال ایران در مسیر جام جهانی با مشکلات متعددی روبهروست، اگر فوتبال باشگاهی ایران مدتهاست آقایی آسیا را به دیگر کشورهای آسیایی واگذار کرده و اگر جاروجنجالهای این فوتبال بیش از متن تأثیرگذار است، همه آنها تنها یک علت دارند؛ «جریان پول ناپاک در فوتبال»! این پول ناپاک که بیحساب و کتاب رد و بدل میشود فوتبال ایرانی را به هیجان کاذب 100 درجه برده بیآنکه در واقعیت شاهد توسعه آن باشیم. با همین فعالیتهای ناپاک در فوتبال حتی پدیده آقازادهای هم ظهور کرده و حالا فرزند یکی از مسئولان فوتبالی با همکاری همان آقای ش. د که در زندان به سر میبرد در نتیجه نفوذ فوتبالی پدرش به معاملات نفتی دست میزند و در مناطق گرانقیمت تهران زمینهای میلیاردی میخرد. حکایت این آقازاده، مانند حکایت آقازادهای دیگر است که زمانی به واسطه شغل پدر، بازیکن در تیم ملی رد و بدل میکرد و از این تعامل فوتبالی! صدها میلیون به جیب میزد.
شاید بحث آقازادگی بخشی فراتر از اینها باشد، ولی ماجراهای مربوط به توپ گرد بسیار تأسفبارتر از این موضوع است. یک مدیر فوتبالی که تا چند سال پیش یک شهروند عادی محسوب میشد و از توان اقتصادی متوسطی برخوردار بود پس از این که معاون مدیرعامل یک باشگاه پرطرفدار شد ناگهان ثروتی میلیاردی بهم زد و صاحب کارخانه بزرگی شد، این فرد که بیش از یک دهه در مدیریت فوتبال حضور دارد چنان در فوتبال صاحب سیطره شده که بسیاری از مدیران عامل یک دهه اخیر از او به نوعی استفاده میکنند.
یک خبرنگار ساده، در پی تعاملات رسانهای! مدیر روابط عمومی یکی از باشگاههای کشور میشود و همان سال پیوند عمیقی با دلالان بازیکنها برقرار میکند و در عرض تنها 6 ماه صاحب ثروتی باورنکردنی میشود. این مدیر روابط عمومی طولی نکشید از آن باشگاه رفت و دوباره به مطبوعات برگشت و این بار از طریق همان پیوند عمیق به جای یک تیم به چندین تیم بازیکن قالب کرد.
این مثالها به قدری زیاد است که پرداختن به آنها شاید بدبینی اساسی در ذهن فوتبالدوستان ایجاد کند و اوضاع این فوتبال ورشکسته را بیش از پیش به قهقرا ببرد. یک روزنامهنگار که نمیخواهد نامشفاش شود در این رابطه به شوک گفت: «پول موجود در فوتبال بیحساب و کتاب است، نظارت آنچنانی وجود ندارد، معمولاً وقتی تخلفی هم در باشگاه رخ میدهد هیأتمدیره به جای طرح آن، بر رویش سرپوشگذاری میکنند تا آبروی باشگاهشان نرود! قراردادهای بازیکنان حداقل در 70 درصد موارد صوری است، در واقع اگر بازیکنی 500 میلیون تومان پول بگیرد 200 میلیون آن را باید به مدیربرنامهها، دلالان، خبرنگار نما و متأسفانه برخی مدیران و مربیان پرداخت کند. بودجههای اکثر باشگاهها از محل منابع عمومی تأمین میشود و در واقع مدیران نالایق پول مردم را به راحتی به باد میدهند بیآنکه جایی پاسخگو باشند.»
بستن روزنههای ورودی به خبرنگاران غیرورزشی که ریزبینانه به مسائل مالی باشگاهها نگاه میکنند و پرداختن برخی خبرنگاران ورزشی به حاشیههای فوتبال باعث شده پول فوتبال در جایی خرج شود که نتیجهاش همین
بیبند و باریهای مالی است، مثلاً میخواهند بدانند قرارداد یک بازیکن یک میلیارد است یا 800 میلیون و این نهایت کنجکاوی یک خبرنگار ورزشی میتواند باشد که این نوع کنجکاوی نیز با جلسه مدیر آن روزنامه با مدیرعامل تیم بینتیجه میماند، این در حالیست که کسی نمیپرسد منشأ این پولها کجاست؟ کجا خرج میشود؟ مبنای خرج آن در فوتبال چیست؟ و... ! در فوتبال کسی نمیپرسد چرا یک بازیکن معمولی یک میلیارد میگیرد چرا که اکثر سؤالکنندگان خود از محل همان یک میلیارد منتفع میشوند و سهم میبرند!
برخی از روزنامههای زرد ورزشی هم به این ماجرا دامن میزنند، رویه این روزنامهها کاملاً روشن است، اول یک مدیر را با نوشتن مطلبی میزنند تا آن مدیر از ترس برکناری با این افراد ارتباط برقرار کند، پس از برقراری ارتباط درخواستهای مالی مطرح میشود و البته اکثر مدیران نیز این درخواستهای غیرقانونی را میپذیرند. برای مدیری که اتفاقی وارد فوتبال شده و از قرار گرفتن در کنار برخی بازیکنان جوان برای خودش شهرتی دست و پا کرده، پرداخت چند صد میلیون برای ساپورت رسانهای چندان سخت نیست. به همین دلیل هم هست که مدیران نالایق، محبوب برخی روزنامههای ورزشی هستند و مدیران لایق که ریالی پول بیدلیل نمیدهند منفور این رسانهها میشوند.
البته بحث این نیست که چرا خبرنگاران پول میگیرند، بحث این است که چرا برخی مدیران این پولها را پرداخت میکنند؟ دلیل قرارهای خصوصی برخی مدیران با برخی خبرنگاران در رستورانها که بعدها برایشان به یک پا پوش بزرگ تبدیل میشود چیست؟ دلیل پذیرایی از برخی خبرنگاران در ویلاهای شخصی چیست؟ دلیل مهمانیهایی که برخی مدیران به افتخار برخی خبرنگاران ورزشی ترتیب میدهند چیست؟
برخی مدیران به راحتی پول ناپاک را به حساب شماری از خبرنگاران ورزشی میریزند چرا که برایشان ماندن مهمتر از کار کردن است، چند سال پیش چند خبرنگار و روزنامهنویس ورزشی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند و همان موقع شایعات زیادی در مورد این خبرنگاران به گوش رسید ولی کسی نپرسید اگر این افراد طلب پول کردهاند، چرا برخی مدیران باشگاهها به راحتی پول به حساب آنان میریزند؟ چه خبطی مرتکب شدهاند که از ترس افشای آن باج سبیل به برخی میدهند؟ خبرنگار بیتخصص که پول میگیرد (شما بخوانید رشوه میگیرد) شاید مقصر باشد ولی تقصیر اصلی با آن کسی است که از ترس برملا شدن ضعفهای مدیریتیاش حاضر است هر رشوهای را پرداخت کند.