اعترافات هولناک عامل یک جنایت در مشهد

اعترافات هولناک عامل یک جنایت در مشهد

روزنامه خراسان: جوان ۲۵ ساله ای که مردی را به طرز وحشتناکی کشته بود و قصد داشت جسد او را با کرایه کردن یک وانت در بیابان های اطراف مشهد رها کند با هوشیاری چند کارگر در دام مأموران انتظامی گرفتار شد و پرده از راز جنایت مخوف خود برداشت. به گزارش خراسان، ظهر سه شنبه گذشته جوان ۲۵ ساله ای به راننده یک دستگاه وانت نیسان مراجعه کرد و از او خواست مقداری لوازم پلاستیکی و سطل زباله بزرگ چرخ دار را از منطقه آب و برق مشهد به اطراف جاده مشهد - چناران ببرد. پس از تعیین مبلغ کرایه، جوان مذکور سوار وانت شد و آنان برای اجیر کردن چند کارگر به محل استقرار کارگران در منطقه قاسم آباد رفتند. این جوان ۳ کارگر دیگر را نیز برای بار کردن و حمل لوازم مذکور اجیر کرد و دقایقی بعد مقابل آپارتمانی در بولوار ۷ تیر توقف کردند. کارگران مقداری بسته های پلاستیکی یک بار مصرف، جعبه های پلاستیک فریزری، سطل پر از چسب و لوازم دیگری را بار کردند. در این هنگام جوان ۲۵ ساله از آنان خواست تا سطل بزرگ چرخ داری را هم که مخصوص حمل زباله بود به قسمت بار خودرو منتقل کنند. در سطل زباله با نوار چسب پهن محکم بسته شده بود و بسیار سنگین بود. کارگران هنگام حمل این سطل زباله که بوی تعفن از آن به مشام می رسید، به موضوع مشکوک شدند و از جوان مذکور در این باره سوال کردند. او گفت: در این سطل لاشه گوسفند است که آن ها را برای تغذیه چند سگ می برم. با این جملات، ظن کارگران بیشتر و صحبت های درگوشی آنان به زبان ترکی آغاز شد. یکی از کارگران که در صندلی جلوی نیسان جا نگرفت و باید در قسمت بار می نشست به دلیل سردی هوا عذرخواهی کرد و پس از گرفتن دستمزد انتقال لوازم به داخل وانت از آنان خداحافظی کرد و راهی منزلش شد. این گزارش حاکی است: راننده خودرو وانت نیسان در حالی که ۲ کارگر و صاحب کالاها داخل آن نشسته بودند به سمت جاده چناران حرکت کرد اما مقابل پلیس راه فردوسی، مأموران پلیس راه، او را به خاطر تخلف رانندگی و سوار کردن ۳ نفر در صندلی جلو متوقف کردند و از راننده خواستند تا مدارکش را به پلیس ارائه دهد. در این هنگام یکی از کارگران به زبان ترکی از راننده خواست تا ماجرای سطل زباله مشکوک را به آنان گوشزد کند. راننده نیسان نیز در حالی که از خودرو پیاده شده بود و وانمود می کرد که درباره جریمه با مأموران پلیس راه صحبت می کند ماجرای سطل زباله را بیان کرد. مأمور پلیس راه نیز به بهانه بررسی شماره پلاک خودرو به عقب وانت رفت و با مشاهده لکه های خون در اطراف سطل زباله چرخ دار، موضوع را به مأموران کلانتری فردوسی گزارش کرد. دقایقی بعد مأموران نیروی انتظامی به محل آمدند و راننده را به همراه ۳ سرنشین آن به کلانتری هدایت کردند. آنان وقتی چسب های در سطل زباله را گشودند ناگهان با جسد مردی حدود ۳۵ ساله روبه رو شدند که جسد وی دچار فساد نعشی شده بود. بنابراین، مأموران انتظامی بلافاصله ماجرا را به قاضی موحدی راد (قاضی ویژه قتل عمد) اطلاع دادند. با حضور مقام قضایی در محل، تحقیقات در این باره آغاز شد و هر یک از کارگران جداگانه مورد بازجویی قرار گرفتند اما همه آن ها موضوع را به شکلی که اتفاق افتاده بود شرح دادند. در این میان وقتی جوان ۲۵ ساله به عنوان مالک کالاها مورد بازجویی قرار گرفت عنوان کرد که از جسد هیچ اطلاعی ندارد و نمی داند چه کسی جسد را در سطل زباله چرخ دار قرار داده است اما ساعتی بعد وقتی در برابر سوالات تخصصی قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت به تناقض گویی پرداخت و به ناچار لب به اعتراف گشود و راز جنایتی هولناک را برملا کرد. این جوان مجرد در اعترافات خود گفت: یک بار به اتهام سرقت دستگیر شدم. ۳ روز در زندان بودم اما بعد تبرئه و آزاد شدم. حدود ۱۰روز قبل بود که با مرد ۳۵ ساله و چند کارگر دیگر که کار ساختمانی می کردند و در یک اتاقک نگهبانی بودند آشنا شدم و برای استراحت نزد آنان می رفتم تا این که یک روز به شدت بیمار شدم و تب و لرز شدیدی بدنم را فرا گرفت آن روز مرد ۳۵ ساله که کارگران در کنار منزلش مشغول کار بودند از من خواست تا به خانه او بروم. او به من گفت: مدتی است که همسر و فرزندانم به خاطر مشکلاتی که داشتیم مرا ترک کرده و به منزل پدر خانمم رفته اند و من تنها زندگی می کنم. متهم به قتل در ادامه اعترافاتش مدعی شد: بدین ترتیب رفت و آمد من به منزل مرد ۳۵ ساله در منطقه آب و برق آغاز شد تا این که جمعه گذشته که به خانه اش رفتم او مواد مخدر صنعتی (شیشه) مصرف کرد و پس از آن نیز یک فیلم غیراخلاقی گذاشت تا نگاه کنیم. من که متوجه نگاه های هوس آلود آن مرد شده بودم نمی دانستم چه کار کنم او مرا با چاقو تهدید می کرد و من دیگر اعصابم به هم ریخته بود. بالاخره تا صبح تحمل کردم و از خانه اش بیرون آمدم اما حس انتقام در وجودم ریشه دوانده بود. آن روز از یک داروخانه تعدادی قرص خواب آور تهیه کردم و دوباره شب به منزل او رفتم و یکی از قرص ها را به عنوان «قرص ویتامین» به او دادم تا بخورد سپس قرص های دیگر را پودر کردم و داخل آب پرتقال یک لیتری ریختم و در ۲ نوبت به او خوراندم. وقتی فهمیدم که قرص ها اثر کرده و او به خواب عمیق فرو رفته است نقشه قتل را که از قبل طرح ریزی کرده بودم اجرا کردم. متهم این پرونده جنایی ادعا کرد: به خاطر این که لباس ها و منزلش خون آلود نشود در همان حالت لباس هایش را از تنش بیرون آوردم و با چاقو چند ضربه به شکم و گردنش فرود آوردم که در همین حال او از خواب بیدار شد و به طرف در منزل رفت تا سر و صدا کند او را از پشت سر گرفتم و در حالی که خون از بدنش فواره می زد ضربات دیگری نیز بر ناحیه گردن و پهلوهایش زدم. وقتی او جان خود را از دست داد با دستمال و پارچه گردنش را بستم تا خون زیادی نریزد و روی پارچه ها را نیز با پلاستیک بستم. بعد از آن هم جسد را به اتاق خواب یکی از فرزندانش بردم و تمام منزل را از خون های ریخته شده تمیز کردم. سپس جسد را داخل پتو پیچیدم و خودم به همان اتاقک نگهبانی نزد کارگران رفتم. ۲ روز فکر می کردم که جسد را چکار کنم تا این که تصمیم گرفتم آن را به بیابان های اطراف مشهد ببرم و رها کنم به همین منظور به طرف چهارراه میدان بار رفتم و گوشی تلفن همراهی را که با کارتن آن از منزل مقتول برداشته بودم به مبلغ ۸۰ هزار تومان فروختم و با پول آن یک سطل زباله بزرگ چرخ دار خریدم و دوباره به منزل او بازگشتم. اما جسد به خاطر این که داخل پتو بود دچار فساد نعشی شدیدی شده بود و بوی تعفن آن آزارم می داد. با ساطور آشپزخانه و چاقو می خواستم جسد را مثله کنم اما نتوانستم این کار را انجام دهم. بعد هم به همین خاطر جسد را با فشار داخل سطل زباله جا کردم و روی آن را چسب زدم تا کسی متوجه نشود. وی در ادامه اعترافاتش گفت: بعد هم راننده وانت و کارگران را اجاره کردم تا جسد را در اطراف جاده آسیایی چناران رها کنم که در چنگ پلیس گرفتار شدیم اما کارگران و راننده وانت از قتل اطلاعی نداشتند. این گزارش حاکی است: صبح روز گذشته نیز، عامل این جنایت هولناک پس از تکرار ادعایش در حضور قاضی «موحدی راد» و با صدور قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان پلیس جنایی آگاهی قرار گرفت تا تحقیقات بیشتری درباره زوایای پنهان این پرونده انجام شود.

+81
رأی دهید
-43

karkas - اصفهان - ایران
اینم شد خبر
جمعه 24 آذر 1391 - 01:29
karkas - اصفهان - ایران
اینم شد خبر
جمعه 24 آذر 1391 - 01:29
فضول میرزا - استكهلم - سوئد
پس یارو هم ته را داد و هم سر را!
جمعه 24 آذر 1391 - 02:57
lucina - تهران - ایران
فضول میرزا - استکهلم - سوئد : عاشقتم با این کامنتت :)))))).
جمعه 24 آذر 1391 - 20:45
roxana_110 - تهران - ایران
فضول میرزا-استکهلم. کامنتی بسیار مختصر و مفید
شنبه 25 آذر 1391 - 07:54
tehrangoli - تهران - ایران
جهنمی به اسم ایران
یکشنبه 26 آذر 1391 - 20:57
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.