قاضی: یا رشوه بده یا با من ازدواج کن
این زن میگوید قاضی از او خواست در ازای حل پرونده حقوقی اش با او ازدواج کند.
این زن که دیوه نام دارد میخواست رسما از نامزد خود جدا شود، خانواده نامزدش نیز با مراجعه به دادگاه در پی حل ماجرا به نفع خود بودند.
دیوه با امید حمایت دادگاه از خود، به نظام قضایی افغانستان مراجعه کرد اما آنگونه که او روایت می کند، مشکلات او روز به روز بیشتر شد اما او که جریان تلاشهای خود و صحبت با یک قاضی را مخفیانه ضبط کرده بود، توانست نشان دهد که در دستگاه قضایی کشورش چه میگذرد.
براساس روایت دیوه، سه نفر از دستگاه قضایی افغانستان در این ماجرای او درگیر بوده اند که یکی محمد طاهر روحانی رئیس دادگاه شهری جلال آباد، دیگری ظهورالدین رئیس دیوان تجاری در این دادگاه و یک فرد دیگر که به عنوان رابط میان آنها عمل می کرده
آغاز ماجرا
قاضی ظهورالدین یکی از قضات "محکمه شهری جلال آباد" روزی به خانه دیوه میرود و دیوه که تصور میکند این قاضی به نمایندگی از دیگر اعضای دادگاه آمده است، شروع میکند به لابه و زاری کردن تا بلکه دل او به رحم آید و پرونده به نفع او تمام شود.
ماموریت این قاضی میانجیگری میان دیوه و شوهر او نیست بلکه آمده تا به دیوه از مقدار رشوهای که باید بپردازد، سخن بگوید.
این خبرنگار از فرصت پیش آمده استفاده میکند و مخفیانه به ضبط صدای قاضی میپردازد.
سراسر جریان گفتگوی آنها ضبط میشود که کپی نسخه ای از آن در اختیار بی بی سی است.
قاضی اینگونه شروع به سخن گفتن میکند: "در هر جا (اداره) حرفم اعتبار دارد و پذیرفته میشود. کارت را خدا آسان می کند."
اما این دلسوزی رایگان نیست و قاضی از دیوه تقاضای پول میکند، دیوه حاضر است در ابتدای کار بیست هزار افغانی/چهارصد دلار، بپردازد.
قاضی به او میگوید: ببین، اگر کار انجام شد یا نشد این پول مال من است.
این زن به بی بی سی گفت که در آن زمان تنها توانسته نیمی از پول مورد توافق را حاضر کند.
"پول کافی در خانه نداشتیم. به شوهر خواهرم زنگ زدم، او نداشت. از او خواستم که زود خانه ما بیاید و بعد مادرم گوشواره طلایش را به او داد تا بفروشد، بازار در نزدیکی خانه ماست و شوهر خواهرم هم آن را فروخت و ده هزار افغانی را برایم آورد."
اما این قاضی تنها نیست بلکه شریکانی و همدستانی دارد که آنها نیز چشم به جیب خالی این زن دوخته اند و میخواهند از این معامله سهمی نصیب شان شود.
دیوه باید پنجاه هزار تا یکصد هزار افغانی چیزی معادل دوهزار دلار، فقط به آقای روحانی رئیس دادگاه بپردازد چرا که رسیدگی به این پرونده کار اوست و تصمیم او تصمیم نهایی خواهد بود.
دیوه مشکوک میشود، قاضی در حضور این زن، به رئیس دادگاه زنگ میزند و به او میگوید که دیوه حاضر است پنجاه هزار افغانی معادل هزار دلار به او و بیست هزار هم به خود، ظهورالدین بدهد.
اندکی بعد زنگ تلفن به صدا درمیآید، قاضی روحانی در پشت خط است و به قاضی ظهورالدین میگوید که طرف دیگر دعوا (نامزد دیوه) حاضر اند ۲۰۰ هزار افغانی بپردازند.
دیوه رو به قاضی میکند و از او میپرسد: "در این صورت مگر ممکن است تصمیم دادگاه به نفع من باشد؟"
قاضی و تقاضای ازدواج
قاضی شرط تازه ای مطرح میکند و با وجود کبر سن و داشتن پسری که دو برابر بزرگتر از دیوه است میگوید: "در این صورت بیا با من ازدواج کن تا همه چیز حل شود."
مادر دیوه که شاهد این صحنه بود، حیرت زده می شود.
دیوه می گوید "خیلی ناراحت شدم و برایش گفتم تو که زن و پسر و دختر داری و خودت میگویی ازدواج عاشقانه داشتهای، در چنین شرایط دشواری که ما داریم، چطور میتوانی چنین چیزی را از ما بخواهی؟"
بر طبق محاسبه ظهورالدین خانواده دیوه حداقل به یکصد هزار افغانی نیاز دارد تا از یک طرف در دعوایی که به راه افتاده برنده شوند و از طرفی هم بخشی از مخارجی که دیوه و نامزدش در مجلس نامزدی شان داشته اند، براساس قانون به این خانواده باز پس داده شود.
تحقیقات بیبیسی
بی بی سی در جریان تحقیق این قضیه با قاضی ظهورالدین تماس گرفت و از او خواست در این مورد توضیح بدهد.
قاضی ظهورالدین ابتدا گفت که چنین فردی را نمیشناسد، اما وقتی مدارک و شواهد موثقی ارائه شد، موضعش تغییر کرد و گفت این دختر خبرنگار دسیسهای علیه او ساخته و صداها را به دلخواه خود ادیت کرده است.
این قاضی همچنین گفت که یک افغانی هم از دیوه نگرفته است.
اما بعدتر اعتراف کرد که میخواسته با این خبرنگار جوان ازدواج کند: قاضی به بی بی سی گفت "به من گفت که کسی حاضر نیست با او ازدواج کند، گفتم بیا با من ازدواج کن، یک میلیون افغانی به تو میدهم، صدهزارش را به نامزدت بده و متباقی از خودت؛ خانه جداگانهای هم برایت مهیا میکنم.
ظهورالدین ابتدا تاکید میکرد که قاضی روحانی او را نفرستاده است اما به باور دیوه تمامی افراد دخیل در امور رسیدگی به پرونده او و نامزدش، درهمدستی با همدیگر عمل کرده اند.
شاید دیوه تنها نباشد و در سراسر افغانستان دهها زن و یا مرد دیگر به همین صورت قربانی فسادی شوند که نه تنها در دستگاه قضایی که تقریبا در همه ادارات دولتی افغانستان جریان دارد.
بی بی سی با قاضی روحانی هم تماس گرفت و خواستار توضیحات در این باره شد اما او با الفاظ تند و رکیک دریافت پول از دیوه را رد کرد و در حالی که بدوبیراه میگفت تلفنش را قطع کرد.
اما ماجرا در اینجا هم ختم نمیشود، قاضی که وظیفه اش تحقق قانون است، در صحبت هایش از توسل به زور هم سخن میگوید و این زمانی است که دیوه بخاطر دشمنیهای احتمالی در آینده ابراز نگرانی میکند.
قاضی از قدرتش میگوید
قاضی ظهورالدین به دیوه میگوید: "دشمنی را محکمه نمی تواند حلکند. اگر تو شوهری مرد داشته باشی او از تو حفاظت میکند و اگر در آینده مزاحمت شد با مرمی/گلوله به فرقش خواهم زد. باکی ندارم اگر برادرانت هم با او همراه شوند و دنبال من بیایند، آنها نمیدانند که طرفشان کی هست."
خانواده دیوه مدعی شدند که پس از آن که قاضی خانه شان را ترک کرد، دیوه ربوده شد و آنها این نوار صوتی را به تمامی ادارات مهم امنیتی و دادگاه عالی سپردند.
یک عضو دادگاه عالی تایید کرد که چنین نواری به آنها رسیده است.
اما چرا باوجود چنین مدارک و شواهدی، اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است؟
یک عضو دادگاه عالی که نخواست از او نام برده شود گفت که چندین بار تلاش کرده اند از طریق تلفن با خانواده دیوه برای انجام تحقیقات بیشتر تماس بر قرار کنند، ولی موفق نشده اند.
اما خانواده دیوه میگوید هیچ کسی از سوی دادگاه عالی با آنها تماس نگرفته است.
در همین حال وکیل مدافع دیوه که خود نیز زنی است، به شدت نگران مصئونیت خانواده دیوه است و میگوید جان خودش نیز حالا در خطر است.
دادگاه عالی میگوید، محکمه شهری جلال آباد حالا حکم نهایی در مورد پرونده جدایی دیوه از نامزدش را صادر کرده و به نفع دیوه رای داده است.