آدمپرانها و خروج غیر قانونی از ایران
اثر پناهجو و هنرمند اندونزیایی، علوی فاضل؛ قهوه روی کاغذ
رادیو زمانه ,آیدا قجر - «مهم خارج شدن از ایران است. مقصد برای عدهای اهمیت دارد، اما برای من، نه». شاهین که به تازگی به کمک "آدمپران" از ایران خارج شده، معتقد است: «ایران دیگر جای زندگی نیست، امنیت وجود ندارد، نه برای دانشجو و نه هرکسی که کوچکترین انتقادی به وضعیت اجتماع دارد. بازار کار وجود ندارد و مشکلات اقتصادی مردم را از پا در آورده است.»
خارج شدن غیر قانونی از ایران با کمک "آدمپران"ها یا "واسطه"هایی که یا در مسیر سفارتخانهها حضور دارند یا گاه از طریق شبکه دوستان معرفی میشوند، سالهاست که در ایران رواج دارد و مرزهای آذربایجان محل عبور گاه اغلب این مسافران است.
عوامل بسیاری باعث انتخاب مهاجرت یا گریز از ایران میشود. فقر، جنگ، بیکاری، نبود آزادی، سرکوب عقیدتی و قومیتی، کمبود امکانات اقتصادی و آموزشی و ... از عمدهترین این دلایل هستند. تا پیش از انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری ایران، بیشتر مهاجران را یا جوانان تحصیلکرده و جویای کار تشکیل میدادند یا فعالان سیاسی، روشنفکران، نویسندگان و روزنامهنگارانی که به اصطلاح ممنوعالقلم شده بودند، اما پس از سرکوب جنبش اعتراضی مردم ایران توسط جمهوری اسلامی شمار بیشتری از مردم تمایل به خروج از کشور پیدا کردند و از "آدمپران"ها در این مسیر کمک گرفتند. بیشتر این آدمپرانها در مسیر سفارتخانهها به انتظار "ویزاهای ردی" مینشینند و در وقت مناسب پیشنهاد خروج غیرقانونی را با افراد مورد نظرشان مطرح میکنند.
به گفته سامان که ماههاست در ترکیه منتظر رفتن به کشور سوم است، «رفتن به ترکیه به دلیل مرز مشترک با اروپا بهترین راه است. با توجه به سابقههای کلاهبرداری، مسافران و آدمپرانها شرطهای جدیدی بین خود قرار دادهاند؛ به طوری که یا پول مورد توافق را پس از رسیدن به مقصد پرداخت میکنند یا شخص سومی که مورد اعتماد میان دو طرف است باز هم پس از رسیدن مسافر به مقصد پرداخت هزینه را میپذیرد».
در تمام این سالها شماری از متقاضیان تمام هزینه مورد توافق را پرداخت کرده اند، اما در میانه راه رها شده اند. شاهین که خود را فعال مدنی معرفی میکند، روایتی دیگر از خروج از ایران دارد. او با یک آدمپران از طریق دوستانش آشنا میشود؛ آنهم در زمانی که پاسپورتش توسط دولت ایران ضبط شده بوده. پس نخست از وی تقاضای گذرنامه میکند. گذرنامه که آماده میشود، در روز موعود، قاچاقچی یا همان آدمپران در فرودگاه، مامور خاصی را به او نشان و اطمینان میدهد که با وی هماهنگ کرده است. به این ترتیب خروج شاهین با پاسپورتی که نمیدانسته قانونی است یا جعلی به راحتی اتفاق میافتد.
شرق یا غرب جهان؟
از ۵. ۱ میلیون تا ۲۲ میلیون تومان میزان هزینهای است که متقاضیان بر اساس توانایی یا شناختی که از آدمپران دارند، به وی پرداخت میکنند. متقاضیان اما دو دستهاند: آنهایی که در جستوجوی کار و تحصیل در دنیای آزاد راهی سفر میشوند و آنهایی که به علت مشکلات امنیتی این خطر را به جان میپذیرند.
عدهای که مشکل امنیتی در ایران ندارند، اگر به دنبال کار باشند بیشتر کشورهایی مانند اندونزی، ژاپن و استرالیا را انتخاب میکنند. مهاجرت غیر قانونی به کشورهای آسیای شرقی که معروف به وجود بازار کار هستند از طریق کشتی اتفاق میافتد که در برخی موارد به علت بارگیری بیش از ظرفیت، غرق میشود. استرالیا نیز از این قاعده مستثنی نیست. این کشور به عنوان یکی از مهاجرپذیرترین کشورها مورد توجه شمار زیادی از متقاضیان قرار میگیرد، اما کنترل شدید مرزبانان و هم مرز آبی باعث بازگردانده شدن مهاجران یا گاهی غرق شدن کشتی آنان میشود.
برخی از متقاضیان سفر به اروپا نیز بدون رسیدن به مقصد در میانه راه رها میشوند و از آنجا که اکثرشان به زبان مسلط نیستند دچار مشکل میشوند؛ یعنی بازداشت یا مدتها در کمپ نگهداری میشوند. برخی از پناهجویان نیز روند کند بررسی پرونده در ترکیه و عراق را تاب نمیآورند و به آدمپران مراجعه میکنند.
برخی از متقاضیان سفر به اروپا نیز بدون رسیدن به مقصد در میانه راه رها میشوند و از آنجا که اکثرشان به زبان انگلیسی مسلط نیستند دچار مشکل میشوند؛ یعنی در اغلب موارد بازداشت و ناچار به بازگشت به کشور مبداء می شوند. گاهی هم مدتها در کمپ نگهداری میشوند و پرونده شان به کندی بررسی می شود. در این میان هستند پناهجویانی که برای گرفتن پناهندگی به ترکیه و عراق رفته اند و روند کند بررسی پرونده شان را تاب نیاورده اند و به آدمپران مراجعه کرده اند. علی.میم در حال حاضر شش ماه است که با امید رسیدن به شرایط بهتر در کشورهای مختلف دربهدر است. او به قصد رسیدن به کشور فرانسه، نخست از ترکیه به یونان میرود و در آنجا دستگیر میشود و پس از رهایی دوباره به آدمپران مراجعه میکند و به این ترتیب در عبور از مرزهای چند کشور مختلف به طور پی در پی گرفتار پلیس و ماموران مرزی میشود و هنوز که هنوز است نه تنها به کشور مقصد نرسیده است که او را دوباره پس از ششماه به کشور یونان بازگرداندهاند و او هنوز در مرحله نخست قرار دارد.
سامان با توجه به مشکلات امنیتی که پیرامون فعالیتهایش در ایران متحمل شده است، دلیل ترجیح آدمپران بر سازمانهای بینالمللی را اینگونه شرح میدهد: «زمانیکه در شرایط ناامن و خطرناک به سر میبری دلت می خواهد زودتر به مقصد امن برسی. وقتی شرایطت را برای سازمان ملل یا نهادهای حقوق بشری شرح میدهی به علت پروندههایی که بعضاً دروغ بوده است، حرفهایت را فقط داستانی قلمداد میکنند و ممکن است توقفی چند ساله برایت رقم بخورد.»
سامان عوارض روند بررسی پرونده پناهجویان را در نهادهای بینالمللی به سه دسته تقسیم می کند و می گوید: "افسردگی شدید ناشی از انتظار"، "خطر و فشاری که خانواده پناهجویان در ایران متحمل میشوند" و "ناکارآمدی فعال سیاسی یا روزنامهنگار بر اثر افسردگی" ماحصل مراجعه به نهادهای حقوق بشری است.
او در حالیکه مدعی است "چیزی برای از دست دادن ندارد"، رسیدن به مقصد توسط واسطه و آدمپران را "سریعترین" راه برای "بازگشت به بستر فعالیت و زندگی معمولی" میداند.
آدمپران مسیر را نمیگوید و متقاضی تنها مقصد را مشخص میکند. عدم طرح مسیر مثل یک "راز" میماند و زمان سفر که نزدیک میشود برنامه، مسیر و مدارک لازم یا افراد لازم به متقاضی اطلاع داده میشود.
قاچاقچی، آدمپران یا دلال؟
در بیش از سه دهه اخیر، انقلاب سال ۵۷، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق و جنبش اعتراضی مردم در سال ۸۸ بالاترین آمار مهاجرت را به همراه داشته است؛ مهاجرانی که بیشتر آنها در آمار رسمی جمعیت کشور محاسبه نمیشوند.
لقب قاچاقچی بار معنایی سنگینی را به همراه دارد که از کاری خلاف قانون، مجازات سنگین و هزینه بالا حکایت می کند. مهاجرانی که اقدام به گرفتن کمک از آنان میکنند ترجیح میدهند از به کار بردن لفظ قاچاقچی خودداری کنند و آنها را آدمپران بخوانند.
از نظر قاضی آقایی، دادیار دادسرای جنایی اما قاچاقچی نام اشتباهی است و "دلال" نام درستی برای آنهاست. به طوری که به گفته وی، "طبق قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوب سال ۸۴، جرم قاچاق انسان در صورتی تحقق مییابد که به قصد فحشا، تجارت اعضا و جوارح انسان، بردهداری یا ازدواج اجباری باشد. در حالی که در مواردی که رخ داده، ایرانیان به قصد یافتن کار یا ادامه تحصیل از کشور خارج میشوند. در نتیجه قاچاق اتفاق نیافتاده است".
وی در ادامه توضیح میدهد: "دلالی جرم نیست و شاید بتوان موضوع را تحت عنوان تحصیل مال نامشروع رسیدگی کرد." بر اساس این تفسیر، آدمپرانها جرمی انجام نمیدهند، بلکه به مهاجرت افراد علاقهمند کمک میکنند.
در بیش از سه دهه اخیر، انقلاب سال ۵۷، سرکوب سیاسی دهه ۶۰، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق و جنبش اعتراضی مردم در سال ۸۸ بالاترین آمار مهاجرت را به همراه داشته است؛ مهاجرانی که بیشتر آنها در آمار رسمی جمعیت کشور محاسبه نمیشوند.
آمار جمعیت ایرانیان خارج از کشور
آخرین آمار اعلام شده از سوی سازمان ثبت احوال ایران که توسط محسن کرمی، معاون این سازمان ارائه شده حاکی از حضور یک میلیون و چهارصد ایرانی در آمریکا، هشتصد هزار نفر در امارات متحده عربی، چهارصد و ده هزار نفر در بریتانیا و کانادا، دویست هزار نفر در آلمان، صد و پنجاه هزار نفر در فرانسه و صد و ده هزار نفر در سوئد است.
این آمار تنها بخشی از ایرانیانی را در بر میگیرد که به شکل قانونی کشور خود را ترک کردهاند؛ ایرانیانی که به شکل غیر قانونی از کشور خارج شدهاند یا آنهایی که به تابعیت کشورهای میزبان درآمدهاند در این محاسبه در نظر گرفته نشدهاند.
آمار مرکز ثبت احوال ایران بیش از سه میلیون ایرانی را با توجه به ثبت نشدگان در بر میگیرد. طبق همین روش و در دست نداشتن آمار افرادی که غیرقانونی خارج و پناهنده شدهاند یا خود را ایرانی نمیدانند نهاد غیردولتی کریشن اینترنشنال تعداد ایرانیان مهاجر را چهار میلیون نفر تخمین زده است.