اعمال محدودیت برای مجردها با هدف افزایش ازدواج و جمعیت
اعتماد : چندی پیش در راستای نگرانی مسوولان از کاهش رشد جمعیت و آمار ازدواج در جامعه، مصوبهیی در کارگروه تنظیم جمعیت و حمایت از خانواده مجلس مطرح شد که چندان کارشناسی شده به نظر نمیرسید. بر اساس این مصوبه شرط تاهل برای استخدام معلمان و اعضای هیات علمی دانشگاهها در نظر گرفته شد؛ مصوبهیی که به نظر نمیرسید بتواند چندان کمکی به حل مشکل کاهش جمعیت در ایران بکند. احمد شیرزاد، عضو هیات علمی دانشگاه در گفتوگو با «اعتماد» به بررسی جوانب مختلف این مصوبه میپردازد. به اعتقاد او مشکل افزایش جمعیت با چنین مصوبههایی حل نخواهد شد بلکه لازمه ترغیب مردم به ازدواج و بچهدار شدن وضعیت امنیت اقتصادی و شفافیت در جامعه است. شیرزاد به روند شکل گرفته در دانشگاهها در سالهای اخیر که منجر به رفتارهای متظاهر شده، انتقاد دارد و به بررسی عواقب حاکم شدن این روند میپردازد.
چندی پیش نمایندگان مجلس در کمیسیون اجتماعی از تصویب شرط تاهل برای استخدام معلمان و اعضای هیات علمی دانشگاه در راستای تنظیم جمعیت و حمایت از خانواده خبر دادند. شما به عنوان یک دانشگاهی در نظر گرفتن چنین پیششرطی برای استخدام در دانشگاهها را چطور میبینید؟ به نظرتان این راهکار مشکل کاهش جمعیت و ازدواج در جامعه را حل خواهد کرد؟
مثل اینکه قرار است در دانشگاه همه کاری شود به غیر از علمآموزی. یعنی ظاهرا استاد جوان که تازه از مراحل آموزش دکترا و پسادکترا خارج شده و قرار است کار کند، همه وظیفهیی دارد به غیر از اینکه کار اصلی خود را انجام دهد. ما متاسفانه شاهد هستیم که بخشهایی از جامعه بیشتر تحت تاثیر هر نوع سیاست گذرایی قرار میگیرند، به دلیل اینکه سیاستگذاران زورشان بیشتر به این گروه میرسد و هرگونه کاستی و کمبودی را که در جاهای دیگر داشته است، میخواهند با این گروه جبران کنند.
بهطور مصداقی میتوانید بیان کنید؟
مثلا فرض کنید در یک مقطعی کسانی خوابنما و یا شدیدا دچار احساسات میشوند که جامعه ارزشهای اخلاقی خود را از دست داده است، بلافاصله این فشار روی بخشهایی از دانشجویان و هیات علمی جوان ایجاد میشود که اینها باید مشکلات اخلاقی جامعه را جبران کنند. کلاس و اردو گذاشته میشود، شرط برای استخدام در نظر میگیرند تا آن کاستیها را جبران کنند. ظاهرا الان دوباره شعار افزایش جمعیت مطرح شده است و هر مسوولی میخواهد در این زمینه از بقیه پیشی بگیرد و بگوید ما کاری کردیم. در حالی که اصل کار را باید جای دیگری انجام داد. اما خب فعلا کسانی در مجلس این مورد را تصویب کردند اما هنوز مشخص نیست در عمل قابلیت اجرایی داشته باشد یا نه.
فرض کنید این طرح اجرایی شود. چه عواقبی دارد؟
اگر فرض کنیم چنین اتفاقی بیفتد، یک امر بسیار فاجعهآمیز است که ما بگوییم هیات علمی دانشگاه به کار عقبماندگی جامعه از تولید مثل بپردازد. سوال این است اگر جامعه به هر دلیلی به تولید مثل بیشتر نپرداخته چرا این فشار باید به هیات علمی و دانشگاهیان بیاید؟ البته در اینکه ازدواج و تاهل امر پسندیدهیی است، شکی نیست. ولی اینکه این مورد را برای استخدام و زندگی علمی و آکادمیک افراد گروگان بگیریم، کار صحیحی نیست. این ارزشها و اخلاقیات اجتماعی در جای و زمان خود تقویت میشود نه اینکه ما به افرادی زور بگوییم چون صرفا میتوانیم این کار را بکنیم. به عنوان نمونه مگر میشود برای صنف آرایشگر چنان شرایطی قائل شوند و یا برای بقیه شغلها؟
علت اینکه درباره این شغلها این شرط را نمیگذارند این است که زورشان نمیرسد و امکان اجرایی آن را ندارند. اما جوانی که بعد از 12 سال دوره ابتدایی و متوسطه 10 سال هم در دانشگاه درس خوانده است و با استرسهای زیادی الان میخواهد وارد عرصه اجتماعی شود، نباید این سد مقابل او قرار بگیرد. باید بگذاریم در زمان مناسب خودشان تشکیل خانواده دهند. البته بسیاری از افراد خودشان تشکیل خانواده دادهاند و نیازی به این سیاستهای اجرایی و بیمصداق و بیمورد نیست.
اگر کسی صلاحیت علمی برای تدریس دارد اجازه دهید استخدام شود و کارش را انجام دهد. نکته مهم دیگر این است که شما فرض کنید چنین اجباری گذاشته شد چه کسی میتواند تضمین کند ازدواجهای صوری صورت نگیرد. یک آقایی به راحتی میتواند با پول یک قرار صوری ببندد و یکسری رفتارهای غیراخلاقی حتی ممکن است اتفاق بیفتد. مثل همان زمانی که شرط تاهل برای اعزام به خارج از کشور و بورس گذاشته شد و ما شاهد ازدواجهای صوری بودیم. مردم برای چنین سیاستهایی به راحتی راهبرون رفت پیدا میکنند.
با این وجود این طرحها و سیاستها اگر چه ممکن است در عمل اجرایی نشود اما یکسری استرسهای و فشارهای روانی را برای مخاطبان در بر دارد.
با این بخش صحبت شما موافق نیستم. واقعیت این است که دانشجویان این صحبتها را چندان جدی نمیگیرند. در یک دورهیی این صحبتها مطرح میشود اما جای نگرانی ندارد. این حرفها بیشتر به شوخی شبیه است. اگر هم اجرایی شود چند صباحی بیشتر دوام نخواهد آورد. اما متاسفانه ما در دو دوره اخیر وزارت علوم خصوصا در این دوره شاهد چنین سیاستهایی هستیم؛ سیاستهایی که صدمات جدی به سیستم آموزشی وارد کرده است. به همین دلیل شاید اینچنین سیاستهایی در مقابل آن ضربات به قدری ناچیز باشد که جای نگرانی باقی نگذارد.
به نظر شما چرا در این دوره دانشگاه تا این حد مقابل این سیاستها قرار گرفت؟
یک دلیل این است که در این بخش امکان اعمال یکسری سیاستهای حاکمیتی وجود دارد. دلیل هم روشن است استادی که قرار است تدریس کند باید از یک مراحلی عبور کند. متاسفانه در حال حاضر بخشهای علمی را حذف کردند. قبلا اگر کسی میخواست هیات علمی شود باید در سمینار شرکت میکرد، مقاله و طرح میداد اما بخشهای اینچنینی را فعلا در قالب یک کارگروههایی که گروههای آموزشی از آن بیخبرند، محدود کردند و معمولا زیر نظر مدیریت دانشگاه انجام میشود و به جای روندهای طبیعی علمی مرسوم که اهمیت بیشتری دارد یکسری روندهای غیرطبیعی حاکم شده است. انواع گزینشهایی که پاسخگو نیست برای استخدام و تحصیل افراد اجرا میشود و انواع روشهای ناپسندی که در آن زمان امام راحل نسبت به آن اعتراض کرد، اعمال میشود.
در این دوره استادهای جوان که قرار است استخدام شوند چون استخدامشان منوط به این گزینشهای زیادی است هرگونه رفتاری ممکن است داشته باشند. این وضعیت اسفناکی است که به وجود آمده است. استادهای باسابقهتری هم که جا افتادهاند و نمیشود کنارشان گذاشت را هم با شکلهای مختلفی مثل مهجور کردن و اخراج و بازنشسته کردن و انواع بیاحترامیها کنار میگذارند. متاسفانه فضای دانشگاه در حال حاضر فضای مطلوبی نیست و خلاقیت و احساس شوق و ذوق که لازمه کار دانشگاهی است از آن رخت بربسته است.
ادامه این روند دانشگاههای ما را به کجا میبرد؟
دانشگاهها با همه مشکلاتی که وجود دارد فعالیت و تلاش خودشان را انجام میدهند. اما یک لایهیی از ظاهرگراییها و اقدامات عوامفریبانه و یک حجاب دروغگویی و نفاق در حال شکل گرفتن در دانشگاه است. آقایان پوسته بیرونی دانشگاه را که نگاه میکنند فکر میکنند همه ارزشهای مدنظرشان حکمفرما شده است. جلساتی تحت عنوان جلسات هم اندیشی میگذارند و تحت عناوین اجباری دانشگاهیان را هم به آنجا میکشانند. ولی نتایج خوبی حاصل نمیشود. افراد حضور پیدا میکنند که برای استخدامشان مشکلی پیش نیاید. این وضعیت را تعمیم دهید. نتیجه گسترش یک فضایی از ظاهرگراییهاست. به مرور زمان افراد از صداقت که لازمه کار است دور میشوند.
آیا اساسا مشکل افزایش جمعیت با راهحلهایی اینچنینی و مشوقهای اقتصادی حل میشود؟
قطعا حل نمیشود. حتی اگر به فقیرترین افراد جامعه هم مراجعه کنید میبینید که همه اینقدر درگیر هستند که برای گرفتن یک سکه حاضر نیستند بچهدار شوند و تا سالها خرج بدهند. خانوادهیی که به زور میتواند خانه و حتی یک اتاق کرایه کند به این راحتیها تصمیم به بچهدار شدن نمیگیرد. با این وجود این سیاستهای تشویقی به این شکل تا حدودی قابل قبولتر و معنادارتر از شرط تاهل و بچهدار شدن برای استخدام است. روند فعلی میتواند ادامه پیدا کند تا جایی که بگویند اگر مثلا سه تا بچه نداشته باشید باید از دانشگاه بیرون روید. در حالی که این راهحل مساله نیست.