مقتول مرا دیوانه کرده بود

یک سال قبل، جسد مردی در بیابان‌های اطراف کرج پیدا شد که نشان می‌داد به خاطر یک انتقام‌گیری کشته شده است.

 


با تحقیقات پلیس، مشخص شد این مرد چند روز قبل به همراه دوستش از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.

همسر مقتول که هویت او را شناسایی کرده بود، گفت شوهرش به همراه دوستش بیرون رفته بود و قرار بود آنها خیلی زود برگردند، اما نمی‌داند چرا خبری از او نشد و دوستش را هم پیدا نکردند.
 
این سرآغاز پرونده‌ای شد که هوتن را درگیر کرد و پرده از راز جنایتی که او مرتکب شده بود برداشت. هوتن متهم است دوستش حامد را به قتل رسانده و جسدش را میان زباله‌ها رها کرده است.

این مرد که در دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شده است، جزئیات قتل را توضیح داد و اتهام خود را قبول کرد، اما مدعی است دوستش فیلمی به او نشان داد که مشخص می‌کرد همسرش با چند مرد رابطه دارد و همین او را غیرتی کرد و دست به قتل زد.
 
نماینده دادستان کرج در‌باره این قتل می‌گوید: تحقیقات زیادی برای بازداشت متهم انجام شد و پلیس گام به گام تا دستگیری او پیش رفت. آنها بعد از بازجویی از همسر حامد متوجه شدند مقتول با دوستش هوتن بیرون رفته بود و در ردیابی‌های بعدی هم متوجه شدند در یکی از روستاهای اطراف تهران موادفروشی می‌کند. بنابراین به محل رفته و او را بازداشت کردند.
 
نماینده دادستان ادامه می‌دهد: با توجه به تحقیقاتی که انجام شد، متوجه شدیم فیلمی که این مرد به عنوان مدرک به پلیس ارائه داده ربطی به همسرش ندارد و در این باره دروغ می‌گوید. متهم بعد از این که به قتل اعتراف کرد گفت بعد از قتل قصد داشته افراد دیگری را که فکر می‌کرده با همسرش رابطه دارند به قتل برساند.
 
با توجه به مدارکی که در پرونده وجود دارد، به عنوان نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی کردم.
 
چاره‌ای نداشتم
 
هوتن قبول دارد کار اشتباهی کرده، اما می‌گوید دوستش کاری کرد که دیگر نتوانست جلوی خودش را بگیرد و چاره‌ای نداشت به جز این که دست به قتل بزند.
 
اتهام قتل دوستت را قبول کردی. برایمان می​گویی چرا او را کشتی؟
 
هر مردی جای من بود این کار را می‌کرد. او مرا به جنون رساند، داشتم دیوانه می‌شدم.
 
مگر چه کرد؟
 
فیلمی نشان داد که در آن چند مرد با یک زن رابطه داشتند و به من گفت که این زن توست. داشتم دیوانه می‌شدم.
 
زنی که در فیلم بود، واقعا همسرت بود؟
 
وقتی که حامد داشت فیلم را نشان می‌داد من فیلم را ندیدم و فقط صدایش را می‌شنیدم، اما در آن زمان آنقدر ناراحت بودم که اصلا به دیدن فیلم فکر نکردم.
 
همسرت با کسی رابطه داشت؟
 
مدتی بود که به او شک کرده بودم و تعقیبش می‌کردم، اما هیچ وقت چیزی از او ندیدم. با این حال نتوانستم به همسرم اعتماد کنم.
 
چطور دوستت را کشتی؟
 
او اول به من گفت چه کسانی با همسرم رابطه داشتند. من هم بعد از شنیدن آن حرف‌ها چاقو را از جیبم بیرون آوردم و به گردنش زدم. خونریزی شدیدی کرد. او را به صندلی عقب بردم تا جایی رهایش کنم، اما دوام نیاورد و فوت کرد.
 
جسدش را چه کردی؟
 
جسد را میان زباله‌ها انداختم و بعد سراغ یکی از دوستانم در شهرهای اطراف رفتم.
 
برای چه سراغ دوست دیگرت رفتی. او چه نقشی در این ماجرا داشت؟
 
نقشی نداشت. رفتم تا کمک بگیرم. می‌خواستم کسانی را که حامد گفته بود با همسرم رابطه دارند، بکشم. می‌دانستم دوستم فروشندگان​اسلحه را می‌شناسد.
 
بعد چه کردی؟
 
دوستم را سوار ماشین کردم و با هم رفتیم. او از من پرسید برای چه اسلحه می‌خواهم. جوابش را ندادم، اما خودش متوجه شد.
 
چطور متوجه شد؟
 
خونی را که روی صندلی عقب ریخته بود دید. آنقدر پرسید تا من به او گفتم چه شده ‌است. بعد هم با هم سراغ دوستش رفتیم.
 
سلاح خریدی؟
 
نه کسی که دوستم می‌شناخت، اسلحه نداشت. من هم که آدم کشته بودم و ماشین حامد دستم بود، دیگر نمی‌توانستم برگردم. به همین خاطر در آن روستا ماندم و با موادفروشی خرجی خودم را درمی‌آوردم.
 
خانواده‌ات از تو نمی‌پرسیدند کجایی یا دنبالت نمی‌گشتند؟
 
با همسرم تماس گرفتم و گفتم مدتی نیستم. همسرم باردار بود و ناراحت شد، اما این کارهای من برایش عادی بود.
 
معتاد بودی؟
 
بله، اعتیاد داشتم. هروئین مصرف می‌کردم و به همین دلیل هم فکر می‌کردم همسرم مرا رها می‌کند. همیشه ترس داشتم​ مبادا ترکم کند.
 
بعد از بازداشت چه کردی؟
 
واقعیت را گفتم. به هر حال نمی‌توانستم پنهانکاری کنم، چون پلیس همه چیز را فهمیده بود و من نمی‌توانستم موضوع را پنهان کنم. همه چیز را گفتم. حتی گوشی‌ای که فیلم‌ همسرم در آن بود را هم به پلیس دادم.
 
بعد از بررسی فیلمی که تو به خاطر آن آدم کشتی، مشخص شد آن فیلم ربطی به همسر تو نداشته است. آیا تو آن فیلم را دیده بودی؟
 
من هیچ وقت آن فیلم را ندیدم. بار اول که حامد در این باره حرف زد، صدای آن فیلم را شنیدم و خودش را ندیدم. بعد از آن هم همیشه می‌ترسیدم نگاه کنم و وقتی فیلم را تحویل ماموران دادم متوجه شدم که همسرم نبوده است.
 
در این باره با همسرت حرف زدی؟
 

زمانی که حامد را کشتم، به خانه رفتم تا همسرم را هم بکشم، اما این کار را نکردم چون همان موقع دختر هفت ساله‌ام از خواب بیدار شد و به سمت همسرم رفت و روی پای او نشست. ضمن این که همسرم هم باردار بود. وقتی نتوانستم او را بکشم، تصمیم گرفتم مردانی را که با همسرم رابطه داشتند​ بکشم، اما باز هم نتوانستم و به موادفروشی ادامه دادم.
 
حالا که فهمیدی اشتباه کردی، چه فکر می‌کنی؟
 
خیلی پشیمانم​ و درخواست دارم که اولیای‌دم من را ببخشند. من هم بچه دارم و بچه‌هایم مثل بچه‌های حامد می‌شوند. راستش من از مرگ خیلی می‌ترسم و هر شب وحشت‌زده از خواب بیدار می‌شوم. خیلی عذاب می‌کشم و تقاضا دارم آنها من را ببخشند.
 
فکر می‌کنی درخواستت را قبول کنند؟
 
نمی‌دانم. به نظر می‌رسد آنها خیلی مصمم هستند. من خیلی پشیمانم. توبه کرده‌ام و عذاب‌وجدان کشنده‌ای دارم. همسرم زن جوانی است که بدبخت می‌شود. این تنها درخواست من است و از آنها خواهش می‌کنم این کار را نکنند.
 
قصاص تنها خواسته ماست
 
نماینده دادستان انگشت اتهام قتل عمد را به سمت هوتن گرفت و خانواده اولیای دم هم همین اعتقاد را دارند. همسر مقتول که حضانت فرزندانش را به عهده دارد، می‌گوید تصمیم خانواده بر این است که هوتن را قصاص کنند. او می‌گوید: فرزندان من کوچک هستند.

آنها گناهی نداشتند. شوهرم هم گناهی نداشت و هوتن به خاطر اعتیادی که دارد به همسرم مشکوک شد و او را با نقشه بیرون برد.

بعد هم برای این که خودش نتوانست زندگی‌اش را اداره کند شوهر من را کشت. اگر آن زن خیانت کرده بود به شوهر من ربطی نداشت و او حق نداشت شوهر من را به قتل برساند. ضربه‌ای که این مرد به خانواده من وارد کرد آنقدر سنگین است که نمی‌توانیم از او بگذریم.
 
این زن در مورد روز حادثه می‌گوید: شوهرم به خانه آمد و گفت دوستش هوتن دنبالش آمده و باید با هم جایی بروند و زود هم برمی‌گردند. البته نگفت کجا می‌روند. شوهر من اهل کار خلاف نبود و من به او اعتماد داشتم. او برای ما خیلی زحمت می‌کشید و به بچه‌هایش خیلی علاقه داشت. نبود او را هیچ کس نمی‌تواند برای ما جبران کند و همان طور که هوتن بچه‌های من را یتیم کرد باید بچه‌هایش یتیم شوند.

+46
رأی دهید
-50

princesse - تهران - پرژن
خاک بر سرها کمتر مواد بکشید تا اینقدر توهّم نزیند .
‌پنجشنبه 2 آذر 1391 - 12:18
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.