دزدی‌های تلخ پیرمرد از خانه بچه‌هایش

نامهربانی پسر و دخترهای زوج پیر ماجرای سرقت‌های عجیب خانوادگی را پیش روی پلیس قرار داد. وقتی یک بسته دلار 100 میلیونی را از خانه مردی دزدیدند راز تلخ پدربزرگ فاش شد. چندی پیش مردی در مراجعه به پلیس ادعا کرد دلارهای 100 میلیونی‌اش از داخل کشوی دراور اتاق‌خوابشان به سرقت رفته و احتمال می‌دهد خواهرزنش که به خانه آنها رفت و آمد دارد به‌خاطر ورشکستگی شوهرش این دزدی را انجام داده است. وقتی این مرد موبایل فروش به خواهر زن خود اتهام دزدی زد با دستور دادیار دادسرای ناحیه 5 تهران ابتدا همسرش تحت بازجویی قرار گرفت.

«مهناز» که تعجب کرده بود در دفاع از خواهرش گفت: شوهرم اشتباه می‌کند خواهر من دزد نیست و شوهر خواهرم با وجود ورشکستگی خانواده‌ای دارد که از وی حمایت می‌کنند. این زن به دادیار پرونده گفت: شوهرم باید بداند که این دزدی‌ها مدت‌هاست صورت می‌گیرد که در آن زمان‌ها هنوز خواهر شوهرم ورشکست نشده بود، مدتی می‌شود که پول‌هایمان از داخل کشوها و کمد دزدیده می‌شود ابتدا تصور می‌کردیم پسرم که مدرسه‌ای است این کار را می‌کند اما بعد فهمیدیم کار وی نیست، میزان پول‌ها هربار متناوب بود، بین 50 تا 100 هزار تومان هر بار دزدیده می‌شد و این بار دلارها به سرقت رفته است و چون میزان آن 100 میلیون تومان بود شوهرم حساس شده و به خواهرم تهمت می‌زند. وقتی دادیار پرونده درباره دزدی‌های قبلی از «محمود» پرسید، وی گفت: تصورم این بود که پسرم این پول‌ها را برداشته و زیاد کنکاش نکردم و نمی‌دانم دزد اصلی خانه‌ام کیست؟! اما مطمئنم پسرم دلارها را بر نداشته است چرا که با گذاشتن پول در خانه، پسرم به مسافرت رفت و در زمان سرقت در تهران نبود. در حالی که دادیار پرونده از خواهرزن خانواده خواسته بود برای بازجویی به دادسرا برود مرد مالباخته به شعبه دادیاری رفت و گفت: «من شکایت از خواهرزنم را پس می‌گیرم». وی افزود: «وقتی ماجرای سرقت‌های خانه‌ام را با برادر و خواهرانم در جریان گذاشتم فهمیدم که با همین روش از خانه‌های آنها نیز دزدی شده است، همگی فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که دزدی زیر سر پدرمان است اما وی نپذیرفته که دلارها را برداشته و می‌خواهم در اینجا بازجویی شود و اگر دلارها را پس داد هیچ شکایتی از وی ندارم. با این ادعای عجیب، مرد 68 ساله برابر دادیار پرونده قرار گرفت و در حالی که خیلی ناراحت بود، گفت: آقای قاضی امیدوارم تو مثل بچه‌های من نسبت به پدر و مادرت بی‌معرفت نباشی.

 

وی که صدایش گرفته بود، افزود: برای زندگی راحت بچه‌هایم از داروندارمان گذشتیم حتی همسرم طلاهایش را فروخت تا پسر کوچک‌ترم سرمایه کارش کند اما آنها با وجود بدهکاری ما و وقتی مادرشان مریض شد و نیاز به جراحی داشت حاضر نشدند به وی کمک مالی کنند. من تنها حقوق بازنشستگی می‌گیرم، وقتی هزینه‌های داروی همسرم بالا رفت دیدم دست خالی مانده‌ام و به فکر افتادم تا با رفتن به خانه بچه‌هایم پول‌های دم دستی‌شان را بردارم تا کمک خرجی‌مان شود، از آن به بعد هر بار که میهمان بچه‌هایم بودم به بهانه استراحت به اتاق خوابشان می‌رفتم و در جست‌وجوی کشوها یا کمدها پول‌ها را که به 100 هزار تومان هم نمی‌رسیدند برمی‌داشتم. وی افزود: آخرین باروقتی بسته پول را دیدم بدون اینکه دقت کنم که یک بسته دلار است آن را در جیب کتم گذاشتم و از خانه محمود که پسر بزرگم است بیرون آمدم. با پی بردن به اینکه پول‌ها دلار هستند فهمیدم که پسرم به دردسر می‌افتد دنبال این بودم که باز خانه‌اش میهمانی بروم و پول‌ها را سرجایش بگذارم اما نشد. این مرد که پدربزرگ 7 نوه و دختر و پسر است، گفت: من دزد نیستم، یک عمر آبروداری کردم اما بچه‌هایم وظیفه دارند به مادرشان کمک کنند، من 2 دختر دارم که یکی پزشک است و دیگری خانه‌دار، هیچ‌گاه از خانه دختری که کار نمی‌کند پول برنداشتم چون پو‌ل‌ها برای دامادم است اما از خانه دختر پزشکم پول برداشتم چون آنها باید

به مادرشان کمک کنند.

+370
رأی دهید
-36

bawafa1385 - هامبورگ - المان
عجب روز گاری است... چه پدر با شرفی است... چه بچه های بی شرفی دارد.. عحب روزگاری است
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 10:15
moci 30 - دوحه - قطر
یعنى این بیرمرد اکه داره راست میکه و خودش کوتاهى نکرده در تربیت بجه هاش بس تف تو شرف بجه هاش...
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 10:18
kabootar - لاهور - پاکستان
چی فکر کردیم و چی شد!!!فقط تاسف میخورم و بس
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 10:20
mahshahr - ونکوور - کانادا
اگر فرزندی به پدر و مادرش در حد توان خدمت نکنه خودبخود خودشو از بزرگترین لذت و آرامش خاطر و وجدان محروم کرده و بلاخره شاید روزی چرخ گردون پشیمونش بکنه، دیگه لازم نیست پدر یا مادر با این کارا به زور جلوی محرومیت و پشیمانی بچه شو بگیرن
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 10:21
faghat zartosht - شیراز - ایران
اگه اینی که گفته بوده پس حق داشته.تا بچه هاش آدم بشن.وقتی میگم حیف عمر و انرژی که بذاری پای بچه ،همینه.آدم تنها باشه یا فقط با همسرش باشه شرف داره به بچه دار شدن.بچه داشتن واقعا کار بیخودیه.البته خوب دزدی هم کار درستی نیست.
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 11:08
faghat zartosht - شیراز - ایران
اگه اینی که گفته بوده پس حق داشته.تا بچه هاش آدم بشن.وقتی میگم حیف عمر و انرژی که بذاری پای بچه ،همینه.آدم تنها باشه یا فقط با همسرش باشه شرف داره به بچه دار شدن.بچه داشتن واقعا کار بیخودیه.البته خوب دزدی هم کار درستی نیست.
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 11:06
شمس العرفا - اصفهان - ایران
بسیار سخت ودرد آور بود من با خواندن این مطلب شوکه شدم
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 12:18
shakila99 - شارجه - امارات
معلومه که حق داشته دختری که تونسته پزشک بشه از صدقه سری همین پدر زحمت کش بوده این خیلی نامردی است که پدر ومادر را درزمان پیری تنها بگذارند
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 12:24
ehsan1987 - تهران - ایران
بمیرم برا دل این پیرمرد...
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 12:28
100ra - پیرانشهر - ايران
اگه این پدر برا بچه‌هاش کاری نمیکرد حالا یکی‌ از دختراش پزشک نبود اون یکی‌ دیگه هم صد در صد دیپلم دارد.در غیر این صورت بی‌ سواد یا خانه‌دار بودند.ولی‌ ما یه مثال داریم به زبان کردی که میگه دختر چوو رفت بیگانه شود.
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 12:28
zpirooz - آخن - آلمان
فقط خاک بر سر این بچه ها
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 14:36
spidar - کرمان - ایران
بیچاره مردی که مجبور بشه برای تامین داروهای همسرش از فرزندانی که یک عمر برایشان زحمت کشیده دزدی کنه. لعنت به بچه هاش
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 14:47
OnLine. - تهران - ايران
آدم سگ داشته باشه والا بهتر از این توله سگ هاس.
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 15:03
OnLine. - تهران - ايران
آدم سگ داشته باشه والا بهتر از این توله سگ هاس.
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 15:03
Anarchist - دبلين - ايرلند
مردم تهران خیلی‌ بد شدند..!
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 15:25
a.ahooraei - کلن - آلمان
تف به شرف فرزندانی که با وجود نیازمندی والدین به یک زندگی نسبی , خود در بی نیازی بسر ببرند. اینها شرف ندارند و وقتی شلوارشون دوتا شد زنشون را هم بیرون می اندازند. اما بگردم خودم را که یه لقمه نون از گلوم پایین نمیرفت تا مطمین نبودم مادرم بی نیازه. پدر را که زود از دست داده بودیم و مادر راهم خودم همه چیزش را تقبل کردم و الآن هم بعد از وفاتش وجدانم راحت هست.
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 15:04
مهم - بروكسل - بلزيك
حالا همه میگن چرا مجردی هنوز بیا بچه درست کن آخرش این زندگیتو میذاری برای بچه آخرش این پس بهتره رو بچه سرمایه‌گذاری نکنه آدم و تولید بچه نکنه بهترین راه آخرش لاقل حالش گرفته نمی‌شه چه وقت زندگیشو صرف بچه کرده برید حال کنید از زندگی‌ مجردی لذت ببرید بچه چیه
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 16:00
minna - هلسينكي - فنلاند
خاک بر سر اینجور بچه‌ها بشه! میگن آدم تا بچه دار نشه نمی‌فهمه پدر و ماردش چقدر سختی کشیدن! اینها که بچه دارن، پس یعنی‌ نمیتونستن هر ماه یه مقدار کمک کنن به پدر و مادرشون؟ خجالت داره! مطمئنم این بلا به سر خودشون هم میاد!
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 16:40
setayeshz565 - وین - اتریش
ای جانم خدا کنه بچه هاش یکم وجدان درد بگیرن نامردا
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 16:47
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
عجب بچه های آشغال و بی وجدانی دارد این پیرمرد , دخترش مثلا پزشک است خاک بر سر یه همچین اولادی بکنند امیدوارم بچه هاشون مثل خودشون بار بیایند.
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 17:35
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
اولین بار است شدیداً دلم برای دزدی سوخت!!! چه دنیایی است ---زحمت بکش فرزند به عرصه برسان در هنگام نیاز درهای بسته!!!!!!!!
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 22:04
jojojon - لندن - انگلستان
پیشنهاد میکنم که کتاب (باغ وحش انسانی) نوشته دزموند موریس را بخوانید تا متوجه شوید در اطرافتان چه میگذرد. این آقای موریس از حیوانشناسان برجسته انگلیسی است و در کتابش میگوید که هر گاه حیوانات را در قفس برسی کرده متوجه شده که آنها غذای همدیگر را میدزدند و در قفس همجنس بازی میکنند که هیچکدام در شکل طبیعی زندگی حیوانات وجود ندارد. حتما میگوئید خوب منظور. منظور این است که در محیط یا قفس 45 متری که مردم خیال میکنند زندگی میکنند از این چیز ها بسیار است ببینید که در 50 سال پیش بزرگترین جرم و جنایت چی بوده. فقط اصغر قاتل و چند بزه کار انگشت شمار. من عقیده دارم که انسان موجودیست که اشتباهی اجتماعی شده
‌سه شنبه 30 آبان 1391 - 23:39
kolah-ghermezi - ونکوور - کانادا
بچه‌ها از کمک کردن، رسیدن و دست گرفتن،احترام کردن به پدرو مادر کوتاهی نکنین. به خدا قسم، راست راست راه میرم تون کیفم همیشه پول به اندازهٔ کافی‌ دارم،هر وقت هم به خونه زنگ میزنم ازشون می‌پرسم که از نظر پولی‌ در مضیقه نباشن؟ مادرم پدرم چنان از ته دل‌ برام دعا می‌کنن خدا میدونه،هیچ وقت لنگ نموندم،تا جا داشته دست اینو اونو گرفتم،انشالله که همهٔ پدر مادرا صحیحو سالم باشن،خدا بیامرزه پدر مادرهای رفته رو. امین.
‌چهارشنبه 1 آذر 1391 - 07:04
ghafas - مشهد - ایران
یکی مثل من که با وجود تمکن مالی پدرم نمی گذارم دستش به جیبش برود .یکی مثل این بچه های عوضی ...خدایا
‌چهارشنبه 1 آذر 1391 - 08:11
hasaniz - گلبهار - ایران
گلبهار - ایران/ باید بررسی کرد آیا از پدرش و مادرش برا بچه هایش خرج کرده و نسبت به آنها بی عاطفه بوده/ در این صورت بچه ها هم یاد گرفتند. اگر انسان دوست داره بچه هاش بهش محبت کنند باید به پدر و مادرش محبت کنه چرا که آنها از رفتار انسان می آموزند ای کاش ما ایرانیان به اکسیر محبت اعتقاد داشتیم
‌چهارشنبه 1 آذر 1391 - 09:13
beautysmile - لندن - انگلستان
توف به این روزگار. چه بچه‌های نامردی،ایشالا یه روزی سرشون میاد
‌چهارشنبه 1 آذر 1391 - 15:46
navidride - اهواز - ایران
با سلام . حکایت جالبی رو براتون بگم در سالهای دور گذشته مردی بود خسته و درمانده که پیش پسرش زندگی میکرد پسر اما زنی داشت لئیم و بد صفت روزی زن به شوهرش گفت باید یه جوری از دست پدرت خلاص بشیم تا کی آسایش ما رو سلب کنه و مفت مفت بخوره بعد از کلی فکر کردن (یا شاید هم بی فکری) تصمیم گرفت پدرش رو زنده زنده خاک کنه پیرمرد رو به دوش گرفت و از شهر خارج شد و مسافت طولانی رو طی کرد تا اینکه به نزدیکیای محلی مناسب رسید از قضا محل شبه گود بود و بیلی هم آنجا بود فرزند به درون گودی رفت تا اون رو عمیقتر کنه پدر هم نظاره گر کارهای فرزندش بود ولی جالب اینکه هر چه پسر بیشتر چاه رو گود میکرد پیرمرد میخندید تا اینکه پسر رو به پدر کرد و گفت پدر تو برای چی داری میخندی پدر به پسرش گفت بکن پسرم بکن این همون جایه .
‌پنجشنبه 2 آذر 1391 - 08:32
navidride - اهواز - ایران
که من پدرم رو توش چال کردم این هم همون بیل منه که تو داری قبر منو باش میکنی من هیچ گله ای ندارم تو کارت رو بکن من هم مستحق این عاقبتم تا اینکه پسر لحظه ای مکث کرد و به عمق فاجعه پی برد از درون چاه خارج شد و پدرش رو حمل کرد و دوباره به سمت شهر حرکت کرد پدر از پسر سئوال کرد داری چکار میکنی چرا کاری رو که بخاطرش اومدی تموم نمیکنی پسر گفت من میخوام چیزی رو که توی این خانواده سنت شده قطع کنم از فردای میترسم که پسرم هم همین برخورد رو با من بکنه من میخوام این سنت و سیرت رو در همینجا متوقف کنم. البته لازم به ذکر است اینچنین موارد اتفاق افتاده ولی در صورت با هم متفاوتند حمل بر بی ادبی نباشه خدای نکرده هم قصد توهین به اون پیرمرد یا فرزندانش رو ندارم ولی در هر صورت اونها باید دوراندیش باشن پیری چیز محتومی هست اگه برای آدم حادثه ای پیش نیاد قطعاً پیر میشه باید طوری برخورد کنه که دیگران به حرمتش و به شخصیتش توهین نکنن.
‌پنجشنبه 2 آذر 1391 - 08:32
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.