بررسی روزنامههای صبح شنبه تهران - ۲۷ آبان
روزنامههای اول هفته تهران عکسها و تیترهای اصلی خود را به جنگ و موشکباران در غزه اختصاص داده و برخی مانند کیهان خبر دادهاند که در اسرائیل زیر آتش موشکهای مقاومت، همه دنبال پناهگاه میگردند و برخی دیگر از مظلومیت و بیپناهی غزه نوشتهاند.
تکنرخی شدن ارز با نرخهای بازار، بیاعتمادی مردم نسبت به تصمیمهای دولت و بحثهای انتخاباتی پیرامون حضور خاتمی و هاشمی در انتخابات آینده ریاستجمهوری از دیگر مطالب این روزنامههاست.
همه دولتهای عرب وابستهاند
گزارش غزه در صفحه اول ابتکار
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشته است که مردم مظلوم غزه، همانند ملتهای بحرین، عربستان، یمن، اردن، امارات، کویت و ... که زیر ضربات حکام این کشورها به خاک و خون کشیده میشوند، از ناحیه اتحادیه عرب و سایر مجامع عربی و اسلامی از جمله سازمان همکاریهای اسلامی حمایت نمیشوند.
به نظر این روزنامه تأسف بیشتر از انحرافی است که در حکومتهای جدید مصر و سایر کشورهای عربی انقلاب کرده، مشاهده میشود. رئیسجمهور مصر به جای آنکه با اسرائیل قطع رابطه کند، برای رئیس این رژیم غاصب و اشغالگر نامه فدایت شوم مینویسد و اکنون که غزه زیر ضربات نیروهای اسرائیلی است، به فرا خواندن سفیر خود از تل آویو اکتفا میکند و همچنان در جبهه ضدسوری که آمریکا و اسرائیل در رأس آن قرار دارند، فعالیت میکند.
خلاصه روزنامه جمهوری اسلامی معتقد است که در جنگ جدید غزه با ابعادی که در جهان عرب دارد نشان میدهد، هیچ امیدی به دولتها نیست و راه نجات فقط این است که ملتها قیام کنند و اجازه ندهند انقلابهایشان توسط مهرههای وابسته مصادره شود.
هاشمی بیاید، چرا بیاید؟
ملیحه سادات حسینی در ابتدای مصاحبه اعتماد با علی مطهری نوشته است: آنقدر آرام و بیصدا که شک میکنم این همان مردی است که طی این چند ساله تندترین انتقادات را به دولت داشته و همیشه اظهاراتش صدای قانونشکنان را در آورده است. حتی او جدیدا هم برخی را تهدید به افشاگری کرده که سوابق قبل از انقلابشان را رو خواهد کرد؛ تهدیدی که خود مطهری میگوید تنها یک هشدار بود تا آقایان خودشان را جمع کنند. البته وی مایل نیست زیاد وارد این بحث شده و ترجیح میدهد از آن عبور کنیم تا زمانش برسد.
به نوشته اعتماد، از نظر این نماینده اصولگرای مجلس دوره مدارا با احمدینژاد گذشته است و او باید پاسخگوی خیلی از سوالات باشد؛ سوالاتی که شاید جنجالهای تازهای را در جامعه به پا کند. در آخر هم وقتی از گمانهزنیها درباره آمدن هاشمی برای انتخابات یازدهم میپرسم و اینکه چقدر صحت دارد ؟ اندکی فکر کرده و زیر لب میگوید: «خوب است. وجود ایشان در یک دوره چهار ساله میتواند راهگشا باشد.»
در همین حال تهران امروز نوشته که حدود پانزده سال است که آیتالله علیاکبر هاشمی رفسنجانی دولتش به پایان رسیده است، اما طی این سالها روزی نیست نزدیکانش خبر ندهند که «عدهای از او خواستند در صحنه سیاسی و انتخابات آینده بیشتر حضور پیدا کند» این در حالی است که هاشمی بعد از ریاستجمهوری همواره در راس مراکز مهم تصمیمگیری همچون «مجلس خبرگان» و «مجمع تشخیص مصلحت نظام» بوده است و مشخص نیست آنان که این درخواست را از «آیتالله» دارند منظورشان چیست و آیا از نظر حامیان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به جز «ریاستجمهوری»، سایر «پستها» مقدمات حضور هاشمی در صحنه سیاسی را فراهم نمیکند؟
این روزنامه اشاره کرده است که روز گذشته هم در دیدار جمعی از اعضای کانون نمایندگان ادوار غرب کشور در مجلس باز هم عدهای از هاشمی خواستند در صحنه سیاسی و انتخابات آینده حضور بیشتری داشته باشد! اما جالبتر از این سوال تکراری، پاسخی است که هاشمی به این سوال داده و گفته است خوشبختانه در کشور قحط الرجال نیست.
تیتر و عکس صفحه اول دنیای اقتصاد
قدرت یکپارچه شدنی نیست
عباس عبدی در مقالهای در اعتماد نوشته است: عدهای تمام توان خود را صرف میکنند تا مدیریت و قدرت یکپارچه و یکدستی در جامعه شکل بگیرد. چه بسا این کوشش از منظر خیرخواهی هم باشد. آنان گمان میکنند با حذف دیگران، موانع انجام کارهای مفید به حال مردم و جامعه از سر راه برداشته میشود و جامعه در مسیر رشد و ترقی قرار میگیرد. در حالی که هم به لحاظ نظری و هم از زاویه عملی و تجربی، ثابت شده است که این اتفاق، جامعه را به سراشیبی فساد و تباهی پیش میبرد. ضمن آنکه یکدستی مدیریت هیچگاه محقق نخواهد شد، زیرا گروههای سیاسی مثل سلول هستند که در نخستین فرصت تکثیر شده و به دو نیم تقسیم میشوند.
به نظر این نویسنده جامعهشناس، چنین قدرتی، به لحاظ نظارتپذیری، ضعیف میشود و برای پنهان کردن ضعف خود، میکوشد تا از تیررس نظارت دیگران خارج شود و همین مساله موجب رشد قارچگونه فساد در آن میشود. از آنجا که گروههای حذف یا به حاشیه راندهشده، بهطور معمول نخبگان بیشتری دارند، ساختار یکدستشده از لحاظ نیروی کارآمد بسیار فقیرتر میشود. در نتیجه فقر نیروی انسانی با نظارتناپذیری و شیوع فساد که همراه شود، به شکلگیری مدیریتی ناکارآمد منجر خواهد شد و همین ناکارآمدی هم به پاشنه آشیل آن تبدیل میشود. بنابراین یکدستی هیچ فایدهای برای کوشندگان آن ندارد.
نویسنده اعتماد در نهایت پرسیده است که آیا این نظرات به معنای آن است که مردم یک جامعه نباید یا نمیتوانند وحدت داشته باشند؟ پاسخ منفی است. اگر مردم در جامعه خود، فاقد وحدت باشند، به سرعت به سوی تجزیه میروند. بنابراین وحدت شرط ضروری برای بقای اجتماع است. ولی این وحدت فقط حول و حوش چند مساله خاص و محدود و فراگیر شکل میگیرد که به آن منافع ملی میگوییم. دفاع در برابر تجاوز خارجی و حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشور و همچنین حاکمیت قانون از جمله این موارد هستند.
اعتماد از دست رفته مردم
ابتکار در سرمقاله خود نوشته است: در یکی دو هفته گذشته دولت تصمیم گرفت فهرست بالابلندی از کالاهای ضرور و غیرضرور را ممنوعالورود اعلام کند، این اقدام خلقالساعه در خصوص بخشی از کالاها همچون واردات خودرو، مواد آرایشی و ... مواردی که مشابه داخلی دارند، توجیهپذیر است، ولی گسترش آن به موارد بسیاری که نیاز ضروری جامعه است، مشکوک و جای تامل دارد. این اقدام شوکآور موجب شد تا بازار ملتهب شود و در نتیجه با افزایش عجیب و احتکار موارد اعلام شده روبرو شود، البته قابل پیشبینی بود که این ممنوعیت پردوام نخواهد بود و به محض اینکه فرصت طلبان به سودهای کلان رسیدند، فهرستها با تعدیل روبرو میشود، حال سؤال این است که برنده این نوع سیاستها چه کسی است؟
این روزنامه پرسیده است که آیا این سیاستها در مسیر کمک به تولید داخلی و فرصت برای تولیدکننده داخلی است یا در حقیقت فرصتسازی برای سودجویان و فرصتطلبان است؟ متن مردم که هر روز زیر چرخ پیامدهای این سیاستها له میشوند و دود تصمیمات خلقالساعه به چشم آنان میرود با این وضعیت قیافه حق به جانب برخی مسئولان و گارد دفاع از مردم گرفتن و فریاد دفاع از منافع آنان برآوردن نوعی فرار به جلو است.
ابتکار تاکید کرده است: کدام مردم! همانها که برای تامین داروی نجاتبخش جان عزیزانشان در به در داروخانههای مختلف هستند و با هر جواب نه، درجهای از امیدشان کاسته میشود. همان مردمی که مدتهاست نظارهگر بازار مکاره ارز و طلا هستند و بدون داشتن سهمی در نهایت، باید هزینه آثار زیانبار این مکاره را خود بپردازند و تاثیر آن را در تامین مایحتاج اولیه خود مشاهده میکنند.
آقای وزیر! واقعیت قصه این است که اعتماد بخش عمدهای از مردم نسبت به تصمیمات سلب شده و باورشان به وعدهها از بین رفته است.
تحریم ها برای چیست؟
هاشم پسران در سرمقاله دنیای اقتصاد با اشاره به این که از مجموع ۱۸۰ تحریمی که بعد از جنگ جهانی اول تاکنون انجام گرفته است، تعداد اندکی از آنها به اهداف سیاسیشان نائل آمدهاند، نوشته است: اما اگر تحریم اعمالشده علیه یک کشور، از نوع تحریمهای «فراگیر» باشد، اثرات بیشتری خواهد داشت. مثلا تحریمهای وضعشده علیه عراق در دهه ۱۹۹۰ میلادی از نوع تحریمهای کاملا فراگیری محسوب میشد که تقریبا همه کشورهای دنیا، با آن همراهی داشتند. این تحریمهای فراگیر، به تدریج حجم فعالیتهای اقتصادی مختلف را در عمران پایین آورد.
به نوشته این استاد دانشگاه کمبریج، این اتفاق تا حدی در دوران دهه ۱۳۲۰ رخ داد. در آن دوران، اگرچه ورود کالا به ایران تحریم نشد، اما فروش نفت ایران در حدود دو سال و نیم قطع شد. این امر موجب شد که گونهای «جایگزینی» ایجاد شود؛ یعنی شرکتهای تولیدکننده توانستند از منابع داخلی برای تولید کالاهای ایرانی استفاده کنند.
نویسنده سرمقاله دنیای اقتصاد در نهایت به ایران توصیه کرده است که چون معمولا «تحریم»، پیشدرآمد «جنگ» یا «مذاکره» است بنابراین ایران باید بتواند در مذاکرات دیپلماتیک خود، ابتدا تمایز میان اهداف کشورهای مختلف تحریمکننده، به ویژه میان آمریکا و اروپا را تشخیص دهد و در مرحله بعد از آنها بخواهد که اهدافشان را روشنتر و صریحتر بیان کنند و در عینحال، سعی کنند هدف واحدی را به عنوان هدفشان از اعمال تحریمها بیان کنند.
رسوائی استعفای ژنرالهای آمریکائی، از احسان گنجی، اعتماد
همه افتخارها
مجتبا پورمحسن در مقالهای در قانون پیرامون چهلمین سال تاسیس یونسکو نوشته است: انصافا اگر یونسکو نبود، ما که از دار دنیا انگار فقط افتخار کردن به گذشته را خوب بلدیم، اصلا نمیفهمیدیم جلوی میدان نقش جهان اصفهان ساختمان چند طبقهای ساختهاند و چیزی نمانده است که این اثر تاریخی ارزش تاریخیاش را از دست بدهد.
نویسنده مقاله قانون اضافه کرده است: ما مهمترین وظیفهای را که برای خودمان تعیین کردهایم به خوبی انجام دادهایم؛ اینکه منتظر بمانیم، منتظر یونسکو و سازمانهای دیگر و بعد احساس غرور بهمان دست بدهد که ببینید ما چقدر مهم هستیم، ما اینجا پا روی پایمان انداختهایم و چیزهایی که نیاکان ما ساختهاند، آنقدر ارزش دارد که دیگران سعی میکنند برای ما حفظ کنند! دیگر؟ تازه هر از چندگاهی خبر میرسد یونسکو یکی از آثار قدیمی دوروبرمان را به عنوان آثار تاریخی ثبت کرده است. نتیجه؟ خب بیشتر افتخار میکنیم دیگر.
این نویسنده اضافه کرده است: در سالهای اخیر هم دعوایی مضحک بر سر ملیت شاعران کلاسیک فارسی بالا گرفته و کشورهای مختلف از ایران و ترکیه گرفته تا تاجیکستان برای شاعران «خودشان» جشن میگیرند و برای طرف مقابل شکلک درمیآورند، یعنی که دیدی فلان شاعر هم مال ماست! در این میان همه چشمشان به دهان یونسکو است که بگوید مولوی شاعری ایرانی است و ترکیه درباره تملک او گزاف میگوید.
شیر و وایتکس گران شد
محمدحسین روانبخش در ستون طنز مردمسالاری نوشته است: شیر خام با اجازه عموم مردم همیشه در صحنه بار دیگر گران شد تا همگان بدانند که گاوهای عزیز شیرده مستقل هستند و محصولشان ربطی به دلار و ارز و... ندارد؛ یعنی نه تنها وقتی قیمت ارز گران میشود، شیر خام گران میشود بلکه وقتی ارز گران نمیشود باز هم شیر خام گران میشود. بیاعتنایی به قیمت ارز و دلار را باید از گاوها یاد بگیریم !
او اضافه کرده است: قبول دارید که شیر خام را نمیشود خورد، بلکه باید آن را به شکل پاستوریزه و هموژنیزه به مردم تحویل داد. اینجاست که وجود محصولاتی مثل وایتکس به کمک میآید! به هر حال، کاملا واضح و مبرهن است که وقتی شیر خام که گران شود،صددرصد شیر کاکائو، شیر موز و شیر وایتکس هم گران خواهد شد! البته در جریان هستید که طی هفتههای اخیر موز و کاکائو و شویندههایی از قبیل وایتکس هم گران شده است فلذا خوراکیهایی مثل شیر کاکائو و شیر موز و شیر وایتکس ظرفیت این را دارند که به طور مضاعفی گران شوند و پس از آن نوبت به لبنیات میرسد که گران شود . به هر حال ماست و پنیر و کره و ... هم مثل شیر وایتکس، کمی شیر دارد!
طنزنویس مردمسالاری در نهایت نوشته است: بعد از لبنیات ممکن است مرغها هم از گاوها یاد بگیرند. مرغ که گران شد دوباره گاوها، از روی چشم و همچشمی، گوشت را گران میکنند و... اقتصاد که سالم باشد، از این اتفاقات میافتد، یعنی کافی است که شیرخام ۱۰۰ تومان گران شود، آن وقت مردم با بحران تازهای روبرو خواهند شد؛ آفرین به دولتی که چنین اقتصادی آفریده است!
کارتون روز
هلیکوپتر امداد، محمد طحانی، مغرب