۲۴ ضربه چاقو برای پایان دادن به یک رابطه

فرهیختگان : پسر جوان که به دنبال رابطه پنهانی با زن همسایه، او را با ضربات متعدد چاقو کشته بود، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و در حالی که گریه می‌کرد، ادعا کرد نمی‌دانست زن جوان باردار بوده است.
 این پسر با حکم قضایی به قصاص محکوم شد.
وحید 30 ساله بیست و پنجم اسفند 90 وقتی که 26 سال داشت زن 30 ساله همسایه به نام عذرا را در خانه‌اش در شهر قدس تهران با ضربات متعدد چاقو کشت و همانجا بازداشت شد. این متهم دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست امین مقدم‌زهرا و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
 در این جلسه پدر و مادر و همسر عذرا که قیم پسر 14 ساله اوست در جایگاه ویژه ایستادند و برای وحید حکم قصاص خواستند.
وقتی نوبت دفاع به وحید رسید پشت تریبون دفاع ایستاد و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: «من به خاطر عصبانیت زن همسایه را کشتم و حالا خیلی پشیمانم.»
او در تشریح جزئیات آشنایی‌اش با قربانی گفت: «عذرا زن همسایه‌مان بود. او می‌گفت از شوهرش دل خوشی ندارد، به همین خاطر بعضی وقت‌ها با من تماس می‌گرفت و با هم صحبت می‌کردیم. ما با گذشت چند ماه از این ماجرا به هم علاقه‌مند شدیم. عذرا در غیاب شوهرش به خانه‌مان می‌آمد و با من درددل می‌کرد تا اینکه خواهر و برادرم به این ماجرا پی بردند. آنها به من اعتراض کردند و گفتند باید به این رابطه پایان دهم.
 وی ادامه داد: «به عذرا گفتم باید ارتباط‌مان را تمام کنیم، اما او قبول نمی‌کرد. صبح بیست و پنجم اسفند 90 در غیاب پدر و مادرم عذرا به خانه‌مان آمد و التماس کرد ارتباطم را با او قطع نکنم. او می‌گفت زن تنهایی است و غیر از من کسی را ندارد. هر چه به او گفتم دست از سرم بردارد گوشش بدهکار نبود تا اینکه با قهر به خانه‌شان برگشت. من کنترل اعصابم را از دست داده بودم که کارد آشپزخانه را برداشتم و مقابل خانه عذرا رفتم. او به محض اینکه در را باز کرد با چاقو به شکمش زدم. من حال طبیعی نداشتم که ضربه‌های بعدی را به او زدم و همانجا از سوی همسایه‌ها بازداشت شدم.»
او سپس در جلسه دادگاه به پای اولیای دم افتاد و گفت: «نمی‌دانم چرا دست به چنین جنایتی زدم. من شرمنده خانواده عذرا هستم و از آنها می‌خواهم مرا ببخشند. اما اگر حاضر به گذشت نیستند و با اعدام من آرام می‌شوند، تفاضل دیه را می‌بخشم تا آنها مجبور نباشند تفاضل دیه را به من بپردازند.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و وحید را به قصاص محکوم کرد.

وقتی بازداشت شدم دانشجوی رشته حقوق بودم.
در زندان ادامه تحصیل دادى؟
در زندان لیســانس گرفتم و کشتى را به صورت حرفه اى دنبال کردم و در مســابقات زندان نفر اول شدم.
قبلا هم ورزش مى کردى؟
جــودوکار بودم. من قبلا هیــچ خلافى مرتکب نشده بودم.
هیچ وقت ازدواج نکرده بودى؟
نه. وقتى 23 ساله بودم عاشق دخترخاله ام شدم.مى خواســتم با او ازدواج کنم اما مادرم مخالفت کرد. به همین خاطــر تصمیم گرفتم هیچ وقت ازدواج نکنم.
علت مخالفت مادرت با این ازدواج چه بود؟
مــادرم مى گفت اگر با دخترخالــه ام ازدواج کنم رابطه او با خواهرش به هم مى خورد.
چـرا بـا زن همسـایه ارتبـاط برقـرار کردى؟
من خیلــى تنها بودم. وقتى فهمیــدم او به من علاقه مند است من هم با او تماس گرفتم. فقط مى خواستم از تنهایى بیرون بیایم، اما هیچ وقت فکر نمى کردم کار به اینجا کشیده شود.
چه مدت با عذرا ارتباط داشتى؟
یک سال و نیم.
چند ضربه چاقو به او زدى؟
مــن آنقــدر عصبانى بــودم که چیز زیــادى از ماجرا به خاطر ندارم و وقتى پزشــکى قانونى در گزارشــى اعلام کرد عذرا با 24 ضربه چاقو از پا در آمده، شوکه شدم.
مى دانستى زن جوان باردار است؟
نه. او حرفى در این باره به من نزده بود، اما بعد از قتل و با آزمایش  DNA فهمیدم که جنین , فرزند خودم بوده است.
مى دانى چه حکمى در انتظارت است؟
من در زندان توبه کرده ام و براى اعدام آماده ام. مــن در زندگــى ام چیزى براى از دســت دادن ندارم.