داستان فیلم آرگو تا چه حد حقیقت دارد
بن افلک (چپ)، کارگردان و بازیگر، در کنار یکی دیگر از بازیگران فیلم آرگو، آلن آرکین
در ادامه نقدها و اظهار نظرها در مورد فیلم جدید بن افلک با عنوان «آرگو» که حوادث مربوط به عملیات نجات شش آمریکایی در روزهای گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران و نقش یک مامور سازمان سیا را بازگو میکند وبسایت خبری «اسلیت» تلاش کرده که به گفته نویسنده این مطلب تصویر دقیقتری از حقایق و دروغهای بیضرری به دست دهد که در این فیلم گنجانده شدهاند.
نویسنده در مقدمه مطلب یادآوری میکند که مقایسه حقایق مربوط به این حادثه تاریخی با فیلم آرگو نشان میدهد که بسیاری از موضوعاتی که در فیلم گنجانده نشدهاند از آن چه در این فیلم آمده است جالبترند.
فرضیهای که فیلم بر آن بنا شده: خط اصلی داستان آرگو یعنی خلق یک داستان و فیلم غیرواقعی در همکاری سیا و هالیوود برای فراهم کردن توجیه و پوششی برای عملیات نجات شش آمریکایی در تهران کاملا درست است و حقیقت دارد. این موضوع چند سال پیش توسط یکی از دستاندرکاران هالیوود برملا شد و یک منتقد سینمایی در مورد آن مقالهای نوشت که در تهیه فیلمنامه از آن استفاده شده است. منبع دیگر رجوع به حقایق مربوط به این عملیات کتاب خاطرات آنتونیو مندز، مامور سابق سازمان سیا، است که در فیلم نقش او را بن افلک بازی میکند.
مشارکت یا دخالت کانادا: اختلافبرانگیزترین بخش از فیلم آرگو روایت آن از نقش کانادا در عملیات فراری دادن شش آمریکایی از ایران است. حدود سی سال پیش فراری دادن این افراد کاملا به کانادا نسبت داده شد، چون دولت آمریکا میخواست از وقوع هرگونه اقدام تلافیجویانه ایران پیشگیری کرده و در ضمن این شیوه عملیاتی سازمان سیا برملا نشود.
فیلم آرگو با بازگو کردن نقش محوری سیا تصور رایج را تصحیح کرده، ولی در برجسته کردن نقش مامور سیا و کاستن از نقش کانادا تا آنجا پیش رفته است که میتوان گفت از حقیقت فاصله گرفته است. این شش نفر در منزل سفیر و یکی از کارمندان سفارت کانادا پنهان شده بودند، اما در داستان فیلم همه به منزل سفیر کانادا پناه میبرند.
وزارت خارجه کانادا و کارمندان سفارت این کشور در تهران در تدارک و آماده کردن اقداماتی که قرار بود در ایران صورت بگیرد مثل تهیه کردن کروکی و نقشه فرودگاه، تهیه مدل ویزا و مهرهای خروج، تهیه بلیت سفر این شش نفر و حتی آموختن لهجه کانادایی به آنها نقش مهمی ایفا کردند.
ولی هیچ یک از این نکات در فیلم منعکس نشده است. کن تایلر سفیر وقت کانادا در تهران به درخواست جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا در تمام آن مدت به جمعآوری اطلاعات مشغول بود و مثل یک جاسوس برای دولت آمریکا فعالیت میکرد.
ماجرای فرار از تهران: در مورد ماجرای فرار فیلمساز سعی کرده است انواع و اقسام موانع و حوادث دلهرهآور را خلق کند تا به هیجان و جذابیت فیلم بیفزاید و از منظر فیلمسازی باید گفت که بخش فرار و صحنههای پایانی فیلم واقعا موفق از آب درآمدهاند. برای مثال، در فیلم این طور روایت میشود که دولت آمریکا در لحظات پایانی این عملیات را لغو کرده و معنای آن این میشود که در فرودگاه بلیتی در انتظار این افراد نخواهد بود. اما واقعیت ماجرا این است که بلیتها را کارمندان سفارت کانادا از مدتها پیش خریده بودند.
در فیلم این طور جلوه داده میشود که ماموران فرودگاه مهرآباد در تهران شش آمریکایی را متوقف میکنند و لحظه بسیار خطرناکی تصویر میشود که در آن یکی از آمریکاییها تصمیمی خطرناک میگیرد، دل را به دریا میزند، و شروع میکند به فارسی حرف زدن با ماموران. اما طبق خاطرات آنتونی مندز، مامور سیا، عبور از فرودگاه به آرامی و بدون دردسر صورت گرفته و هیچ مشکلی پیش نیامده است.
صحنه غیر واقعی دیگر فیلم جایی است که نشان داده میشود حکومت ایران با استفاده از گروهی قالیباف سعی میکند از میان کاغذهای ریز ریز شده در مدارک سفارت آمریکا چهره شش آمریکایی فراری را بازسازی کند. در لحظات آخر ماجرای فرار این تصاویر بازسازی شده به دست نهادهای انتظامی انقلابی ایران میرسد و بعد از آن ماموران مسلح سوار جیپهای نظامی و خودروهای پلیس سعی میکنند مانع پرواز هواپیما شوند.
ولی در عالم واقعیت هیچ یک از این حوادث اتفاق نیفتاده است.