ادعای تعرض بهخاطر پول
جام جم آنلاین : اوایل کارم در دادگاه کیفری استان تهران بود که پروندهای را برای رسیدگی به شعبهای که من در آن قاضی مستشار بودم، ارجاع دادند.
در این پرونده دختری جوان که منشی یک پزشک بود از او شکایت کرده و مدعی شده بود از سوی پزشک مورد آزار قرار گرفته است.
پزشکان بهدلیل حرفهای که دارند و قسمی که میخورند افراد بسیار اخلاقگرایی هستند و کمتر اتفاق میافتد دست به کاری خلاف اخلاق بزنند. دختر منشی گفته بود این اتفاق چند ماه قبل افتاده است.
یکی از مهمترین مدارکی که میتواند قاضی را در اثبات ادعای تجاوز به علم برساند، زمان شکایت است. زنانی که واقعا مورد تعرض جنسی قرار میگیرند و شکایت میکنند در شکایت خود تعلل نمیکنند، حتی اگر تعللی هم صورت گیرد، وضع و شرایطی که این زنان دارند آنقدر خاص است که براحتی میتوان از ظاهر آنها فهمید که چه آسیب روحی شدیدی به آنها وارد شده است.
درخصوص این پرونده این وضع حاکم نبود با این حال از آنجایی که پروندههای تجاوز به عنف حتما باید از سوی دادگاه کیفری مورد بازپرسی قرار گیرند و دادسرا صلاحیت بازجویی در این خصوص را ندارد، از همان ابتدا من و همکارانم کار تحقیق در این پرونده را آغاز کردیم.
ابتدا منشی جوان را به دادگاه فراخواندیم و خواستیم توضیح دهد حادثه چطور اتفاق افتاده است. او به من گفت که در مطب بوده که پزشک جوان به او حمله کرده و او را مورد آزار قرار داده است.
کمی بیشتر که با دختر جوان صحبت کردم متوجه شدم این دختر از پزشک جوان قول ازدواج گرفته بود. متوجه شدم این شکایت احتمالا بهخاطر به هم خوردن ازدواج است و نه تجاوز به عنف.
این دختر مدعی بود پزشک جوان اول او را مورد آزار قرار داده و بعد به او قول داده با هم ازدواج کنند. این دختر میگفت: وقتی مورد آزار قرار گرفتم پزشک جوان از من خواست که شکایت نکنم و به من گفت که میخواهد با من ازدواج کند و با این حرفش من را از شکایت پشیمان کرد. چند ماه از این ماجرا گذشت و من فهمیدم که پزشک جوان به من دروغ گفته است. او نمیخواسته با من ازدواج کند و به دروغ این حرفها را زده است به همین خاطر هم تصمیم گرفتم شکایت کنم.
پزشک جوان که بهعنوان متهم وارد دادگاه شد به من گفت که این دختر واقعیت را نگفته و ازدواجی در میان نبوده و این حرفها ساخته ذهن دختر است. او گفت: من و دختر جوان با هم در مطب بودیم، او کارهایی میکرد که توجه من را جلب کند و من هم با میل او با دختر جوان رابطه برقرار کردم. او به من اصرار میکرد که با او ازدواج کنم و من بهخاطر اینکه نامزد داشتم قبول نمیکردم، البته به دختر جوان هم نگفته بودم که نامزد دارم. یک روز نامزدم به مطب آمد و وقتی منشی او را دید و متوجه شد تا چند ماه دیگر ما با هم ازدواج میکنیم شروع به داد و فریاد کرد و با این رفتار کاری کرد که نامزدم قهرکرد و رفت. زندگیام از دست رفته بود و نمیتوانستم دیگر نامزدم را که عاشقانه دوستش داشتم، برگردانم. از خانم منشی خواستم دیگر به مطب نیاید و گفتم که نمیخواهم دیگر با هم کار کنیم. او به من گفت که باید با هم ازدواج کنیم. وقتی دید من برسر حرفم هستم و نمیخواهم با او ازدواج کنم از من خواست که مبلغ 50 میلیون تومان به او پول بدهم، این حرفش را هم قبول نکردم و او هم من را تهدید کرد که شکایت میکند. حرفش را جدی نگرفتم. با این حال چند روز بعد پلیس به سراغم آمد ومن را بازداشت کرد.
این دختر میخواهد از من اخاذی کند. من با او رابطه داشتم، اما به میل خودش بود. من او را مجبور نکردم.
بعد از چند ماه تحقیق متوجه شدیم که پزشک جوان واقعیت را گفته و دختر منشی برای اینکه پولی به دست آورد با پزشک جوان رابطه برقرار کرده است و زمانی که دیده نمیتواند پولی به دست آورد، شکایت کرده است.
آن دو به جرم رابطه نامشروع محکوم شدند، اما تجاوزی در کار نبود. از آنجایی که مجازات جرم تجاوز اعدام است بنابراین باید دلایل کاملا واضح و روشن باشد و با هر ادعایی نمیتوان متهم را محکوم کرد.
ضمن اینکه در تقریبا 95 درصد موارد ادعای مطرح شده درست نیست به همین خاطر هم دقت فراوانی در این زمینه میشود و دادگاه کیفری که متشکل از پنج قاضی در هر شعبه است، کار تحقیق و رسیدگی را انجام میدهد و حتی کار تحقیق به دادسرا هم سپرده نمیشود؛