کمپ غیرمجاز قتلگاه معتاد جوان - وقتی معتاد دست‌بسته با شلنگ سیراب شد

کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ مسوولان کمپ غیرمجازی را که یک مددجو را که قصد فرار از کمپ را داشت با ضربات مشت از پای درآورده بودند را دستگیر کردند.


به گزارش روز جام جم آنلاین به نقل از پلیس آگاهی تهران بزرگ، ساعت 10:20 دقیقه 27 مهرماه امسال از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، وقوع یک فقره فوت مشکوک در بیمارستان فیروزآبادی به کلانتری172 اعلام شد.

با حضور مأموران کلانتری و انجام بررسی های اولیه مشخص شد جوانی به هویت «مسعود . ز» 23ساله که در یک کمپ ترک اعتیاد واقع در قوچ حصار تحت درمان بوده ، مصدوم و قبل از انجام هرگونه اقدام درمانی فوت می کند.

در تحقیقات اولیه از همراه متوفی به هویت «هادی . ج» 21 ساله، وی در اظهارات اولیه اظهار داشت: مسعود برای ترک اعتیاد و توسط دوستانش به کمپ آورده شده بود اما امروز صبح قصد داشت تا از کمپ فرار کند که به پائین پرتاب شد.

با تأیید وجود آثار ضرب و جرح و کبودی بر روی بدن متوفی از سوی تیم پزشکی بیمارستان فیروزآبادی، مأموران کلانتری پس از دستگیری «هادی» در داخل بیمارستان، با مراجعه به کمپ اقدام به دستگیری سه نفر از مسوولین و کارکنان کمپ به اسامی «حسن . الف» 19 ساله، «حسین . م»30 ساله و مسوول کمپ و «محسن . ل» 33 ساله، کردند.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «فوت مشکوک» و به دستور رییس شعبه 103 دادگاه کهریزک ، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با آغاز تحقیقات و در شرایطی که هر چهار نفر دستگیر شده، در اظهارات اولیه مدعی بودند که متوفی به علت سقوط از ارتفاع (پشت بام) فوت کرده، کارآگاهان اداره دهم با مراجعه به کمپ به تحقیق از افراد حاضر در آن پرداختند.

یکی از داوطلبان حاضر در کمپ در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: برای ترک اعتیاد قصد داشتم تا برای دو هفته در کمپ بمانم؛ روز سوم بود که مسعود توسط تعدادی از بچه های محل به کمپ آورده شد تا او نیز همانند من اقدام به ترک اعتیاد کند.

وی افزود: چند روزی گذشت؛ من و مسعود داشتیم مثل یکدیگر زندگی می کردیم که یک روز صبح و بعد از بیداری، ناگهان مسعود به قصد فرار از داخل کمپ از دیوار بالا رفت و به سمت خارج کمپ پرید؛ در این زمان اعضای کمپ که متوجه فرار مسعود شده بودند به دنبال او رفته و پس از گرفتن وی، او را به داخل حیاط کمپ آوردند و کتک زنان به درختی که در انتهای حیاط قرار داشت با زنجیر و طناب بسته و مجددا شروع به کتک زدن مسعود کردند؛ من که در داخل آشپزخانه بودم، ناله های مسعود را می شنیدم که خواهش می کرد تا او را نزنند؛ پس از دقایقی مسعود در حالیکه همچنان دست و پایش بسته بود ، درخواست آب کرد که یکی از کارکنان کمپ به نام «محسن . ل»، شیلنگ آب را باز کرد آنرا در داخل دهان مسعود قرار داد و در همان وضعیت به گوشه ای از حیاط رفت تا چای بنوشد ؛ بعد از مدتی که دیگر از مسعود صدایی شنیده نمی شد، مسوول کمپ به نام «حسین . م» به یکی از کارکنان کمپ به نام «حسن . الف» گفت: ببین نفس می کشد یا نه؟؛ در آن موقع حسن متوجه شد که مسعود تمام کرده که سریع با آژانس تماس گرفته و یکی از کارکنان کمپ به نام هادی ، مسعود را به بیمارستان منتقل کرد.

در ادامه تحقیقات مشخص شد که چهار متهم دستگیر شده، پس از بازگرداندن مسعود به داخل کمپ وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و نهایتا «محسن . ل» نیز اقدام به قرار دادن شیلنگ آب در داخل دهان مسعود و بستن گردن وی با طناب کرده است.

اعترافات متهمان

بنا بر تحقیقات انجام شده از اعضای داخل کمپ، مشخص شد که بر خلاف ادعای متهمان مبنی بر سقوط مسعود از بالای پشت بام، آنها پس از بازگرداندن مسعود به داخل کمپ، وی را با زنجیر و طناب به درختی بسته و مقتول پس از ضرب و شتم شدید انجام شده از سوی متهمان فوت می کند.

بنا بر اعترافات متهمان، «هادی» و «حسین» پس از اطلاع از فرار مسعود به تعقیب او پرداخته و پس از بازگرداندن او به داخل کمپ، به همراه حسن شروع به ضرب و شتم مسعود می کنند.
 
در ادامه، هادی اقدام به بستن دست و پای مسعود کرده و محسن نیز که تا آن زمان خواب بوده، پس از اطلاع از موضوع فرار مسعود به دیگر متهمان اضافه شده و پس از محکم کردن مجدد طناب های دست و پای متوفی، اضافه طناب بسته شده به دست و پای مسعود را به دو گردن وی می اندازد؛ در پی درخواست مسعود برای آب، محسن پس از خیس کردن وی اقدام به قرار دادن شیلنگ آب در داخل دهان مسعود می کند که پس از دقایقی آنها متوجه مرگ مسعود می شوند.

یکی از متهمان (حسن.الف) در اعترافات خود به کارآگاهان اظهارداشت: حدود ساعت هشت یا 9 صبح 27 مهرماه بود که صدای فریاد آمد که مسعود فرار کرده است. من ، هادی و حسین به بیرون کمپ دویدیم تا مانع از فرار مسعود شویم؛ در حالیکه هادی و حسین به تعقیب مسعود رفته بودند، من به داخل حیاط کمپ برگشتم تا پس از برداشتن موتورسیکلت به دنبال آنها بروم که متوجه شدم که هادی و حسین ، مسعود را گرفته و در حال بازگشت به کمپ هستند. پس از بازگشت به داخل کمپ ، حسین چندین ضربه لگد به مسعود زد و هادی نیز با طناب و زنجیر دست و پای مسعود را بست. در همین موقع محسن نیز که از خواب بیدار شده بود به داخل حیاط آمد و چند ضربه مشت و لگد به مسعود زد. طناب پای مسعود باز شده بود که محسن مجددا طناب ها را محکم کرد و ادامه آنرا به دور گردن مسعود انداخت؛ سپس شیلنگ آب را باز کرد و داخل دهان مسعود قرار داد.

دیگر متهمان پرونده نیز در اعترافات مشابه، هر کدام به مشارکت خود در ضرب و شتم متوفی اعتراف کردند.

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ در ادامه اعلام این خبر، افزود: با توجه به تحقیقات بعمل آمده مشخص شد که کمپ مورد نظر فاقد هرگونه مجوز قانونی در خصوص جذب داوطلبان ترک اعتیاد و انجام اقدامات درمانی بوده و تمامی متهمان پرونده نیز پیش از این ، خود از گروه مصرف کنندگان موادمخدر بوده که پس از ترک مصرف مواد ، بدون داشتن هرگونه تخصص در زمینه علوم پزشکی و روان شناسی لازم در جهت انجام اقدامات درمانی در زمینه ترک اعتیاد ، به صورت غیرقانونی اقدام به تأسیس کمپ ترک اعتیاد و فعالیت در این محل نموده اند که به دستور مقام محترم قضایی این مکان تعطیل و از ادامه کار آن جلوگیری بعمل آمده است.

سرهنگ آریا حاجی زاده اظهارداشت: با توجه به اعترافات صریح متهمان و در ادامه تحقیقات ، به دستور مقام محترم قضایی جهت مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل و متهمان پرونده نیز با قرار بازداشت موقت و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند.

+31
رأی دهید
-129

Wikiileaks - لندن - انگلستان
آدمو یاد اردوگاه آشویتس نازی‌ها میندازه
‌چهارشنبه 3 آبان 1391 - 13:40
PERSIANSPIDER - مشهد - ایران
کشور‌های خاورمیانه‌ و آفریقایی دیکتاتور خیز هستند،،بی‌خود واسه دموکراسی نجنگید خود مردم ریشتونو میزنند ! فقط سیستم‌های رضا شاهی و آخوندی جواب میداند،،سیستم محمد رضا شاهی کشورو به اینجا میکشونه میده دست آخوند
‌چهارشنبه 3 آبان 1391 - 14:01
feminism - لندن - انگلستان
از برکات نامبارکِ رژیم فاشیستی اسلامی به جای گشایش ورزشگاه ها برای جوانان ، قدم به قدم به تعداد شکنجه گاهها ( کمپ ) های مجاز و غیرمجاز افزوده میشود و گردانندگان آنها نیز مشتی شکنجه گر و سنگدل میباشند که براحتی جان دیگری را می ربایند. اصولا ایرانِ ویران به قتلگاهی تبدیل شده که اگر حکومت نیز تغییر یابد این مردم هستند که به جنون بی رحمی و سنگدلی مبتلا شده اند. در سرزمینی که تفریح صبحگاهی اشان تماشای حلق آویز کردنِ انسانی ست و بی صبرانه به انتظار دست و پا زدن او همراه با کودکانشان مینشینند کجا بشر دوستی ، مهربانی و محبت جایی دارد !!!!!
‌چهارشنبه 3 آبان 1391 - 14:04
Caroline - تهران - ایران
یک مشت روانى میخوان جامعه اى که تو فساد و اعتیاد و منجلاب رفته رو نجات بدن..... اگر یک سال ثمر از کاری را خواستی گندم بکار، اگر دو سال خواستی درخت بکار. اما اگر صد سال ثمر خواستی به مردم یاد بده. " کـنـفـوسیـوس -- Confucius ".
‌چهارشنبه 3 آبان 1391 - 14:44
amir58 - مشهد - ایران
ایتا چه موادی میزتتد که بعدازترک حیونترواحمق ترازقبل میشن؟!
‌چهارشنبه 3 آبان 1391 - 14:51
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
بارها نوشته‌ام حتی اگر ایران آزاد شود به هزاران پزشک روانشناس و روانکاو نیاز خواهد بود برای زدودن صدماتی که این رژیم کثیف و طرفداران کثیفش بر روح و روان ملت وارد کرده‌اند!! مرگ بر ملا دینش خدایش!!!!!
‌چهارشنبه 3 آبان 1391 - 22:02
kian iran - واشینگتن - امریکا
مثل اینکه تنها چیزی که خیلی خوب به مردم آموزش دادن در این چند سال روشهای مدرن شکنجه است
‌پنجشنبه 4 آبان 1391 - 05:47
reza.28 - لندن - انگلستان
حالا خوبه خودشون قبلن عملی بودن نامردای پستفترت
‌پنجشنبه 4 آبان 1391 - 19:17
Ranandeh taxi - منچستر - انگلستان
من کاملأ با نظرت موافقم آفرینfeminism
یکشنبه 7 آبان 1391 - 08:02
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.