بدهی میلیونی، انگیزه قتل هولناک معلم بی‌گناه

جوان جنایتکار وقتی دید قادر نیست چک‌هایی را که در ازای خرید خودرو به معلم جوان داده بود، پاس کند، نقشه قتل او را طراحی کرد.

شامگاه 18شهریور امسال زن جوانی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110تبریز تماس گرفت و خبر از ناپدید‌شدن مرموز همسرش داد. او گفت: بعد از ظهر دیروز شوهرم برای انجام کاری از خانه خارج شد و قول داد شب که به خانه برگشت برای صرف شام به رستوران برویم اما چند ساعت بعد از رفتنش موبایلش خاموش شد و هر چه تلاش کردم نتوانستم با او تماس بگیرم. وقتی شب شد و او به خانه برنگشت، نگرانی‌ام بیشتر شد و با کمک اعضای خانواده همه جا را دنبال او گشتیم اما اثری از وی پیدا نکردیم. حالا هم احتمال می‌دهم که بلایی سر شوهرم آمده باشد.
 
با اظهارات زن جوان تحقیقات برای یافتن ردی از مرد گمشده شروع شد. بررسی‌ها نشان می‌داد این مرد، معلم یکی از مدارس شهر است که بعد از‌ظهرها در یک نمایشگاه فروش اتومبیل کار می‌کرد. مأموران راهی نمایشگاه شدند اما در تحقیق از آنجا نیز نتیجه‌ای نگرفتند. از آنجا که مرد جوان آخرین بار سوار بر خودروی سمندش از خانه خارج شده بود، شماره پلاک خودروی او به همه تیم‌های گشت پلیس مخابره شد اما با گذشت چند روز اثری از او و ماشینش به‌دست نیامد.
 
مأموران که در پرس و جو از خانواده معلم جوان متوجه شده بودند او هیچ مشکل خانوادگی و دلیلی برای فرار از خانه نداشته است، حدس زدند که وی قربانی جنایتی شوم شده و بررسی‌های خود را روی این فرضیه متمرکز کردند. 23روز از ماجرا گذشته بود که نخستین سرنخ پرونده به‌دست آمد. این سرنخ را همسر معلم جوان در اختیار مأموران قرار داد. او که مدعی بود ماشین همسرش را پیدا کرده است به مأموران گفت: شوهرم وقتی ناپدید شد تعدادی چک در وجه حامل در خانه داشت. از آنجا که موعد چک‌ها سر رسیده بود، با هماهنگی قاضی پرونده به بانک رفتم تا آنها را وصول کنم اما در حساب صاحب چک پولی نبود.
 
شماره تلفن صاحب چک را از بانک گرفتم و به او زنگ زدم. وی که از همه جا بی‌خبر بود به من گفت که چک هایش را به‌عنوان ضمانت به پسری به نام همایون داده بود و قرار نبود او چک‌ها را خرج کند. وقتی فهمیدم که همایون چک‌ها را در ازای خرید ماشین به شوهرم داده بود، با وی تماس گرفتم اما گوشی را برنداشت. نشانی محل کارش را در یکی از گاراژهای شهر گرفتم و راهی آنجا شدم. در آنجا دو خودروی سمند و پژو پارک شده و روی آنها چادر کشیده شده بود. چادر را که کنار زدم، ماشین سمند شوهرم را شناختم. با اینکه سمند پلاک نداشت اما عینکی که روی داشبورد ماشین بود توجهم را جلب کرد. خودم چند وقت قبل این عینک را برای شوهرم خریده بودم. با پیدا کردن ماشین او، تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس خبر دهم.
 
مأموران بعد از حضور در گاراژ و پیدا کردن خودروی معلم ناپدید شده، همایون را به‌عنوان نخستین مظنون پرونده دستگیر کردند. او در همان بازجویی‌های اولیه پرده از راز جنایتی هولناک برداشت و گفت: چند وقت‌قبل از معلم جوان یک ماشین به‌صورت چکی خریدم اما پولی نداشتم که چک هایم پاس شود. از طرفی او برای دریافت طلبش مدام با من تماس می‌گرفت. چون پولی برای پرداختن به وی نداشتم تصمیم به قتل او گرفتم.
 
وی ادامه داد: مقتول به‌خاطر خرید و فروش ماشین همیشه با خودش پول حمل می‌کرد و من این موضوع را می‌دانستم. با دو نفر از دوستانم نقشه قتل معلم جوان و سرقت پول‌های او را کشیدیم و این در حالی بود که تصور می‌کردم با قتل او می‌توانم از شر چک‌هایم خلاص شوم. روز حادثه با او تماس گرفتم و گفتم یک ماشین مناسب برای فروش پیدا کرده‌ام. او با شنیدن تعریف‌های من، از همه جا بی‌خبر برای دیدن ماشین قرار گذاشت. از او خواستم به مغازه‌ام بیاید تا از آنجا به سراغ دوستم برویم. وقتی آمد از او سراغ چک‌هایم را گرفتم اما گفت که چک‌ها همراهش نیست.
 
همان لحظه دوستانم که در مغازه مخفی شده بودند بیرون آمدند و بعد از اینکه کرکره را پایین کشیدیم، با چسب دهانش را بستیم. جیب‌های او را گشتیم اما هیچ کدام از چک‌ها را پیدا نکردیم. چون می‌دانستیم که درصورت رها‌کردن وی، از سوی پلیس دستگیر می‌شویم، تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم. منتظر ماندیم تا هوا تاریک شود و بعد معلم جوان را به داخل ماشین منتقل کردیم و وارد جاده‌ای شدیم که به خارج از شهر منتهی می‌شد. حدود 80کیلومتر که رفتیم به جاده‌ای خاکی رسیدیم و همانجا با طناب وی را خفه کردیم. سپس جسدش را داخل چاهی در آن حوالی انداختیم و روی دهانه چاه را پوشاندیم. پس از آن ماشینش را سرقت کردیم و از محل دور شدیم.
 
سرهنگ مداحی، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجان شرقی با بیان این خبر گفت: با اعترافات مرد جوان، تحقیقات برای دستگیری همدستان او آغاز شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که دو متهم دیگر پرونده چند روز قبل‌ به اتهام سرقت بازداشت شده بودند. با انتقال آنها به اداره آگاهی، هر دو متهم به شرکت در قتل معلم جوان اعتراف کردند و با اطلاعاتی که در اختیار پلیس قرار داده بودند، جسد مقتول پیدا شد و در اختیار خانواده‌اش قرار گرفت. متهمان سپس به بازسازی صحنه جنایت پرداختند و با صدور قرار بازداشت راهی زندان شدند.

+34
رأی دهید
-118

Caroline - تهران - ایران
به این صورت که خونواده مقتول خودش سر نخ رو بدست آورده...... ماشین رو پیدا کرده..... أمان از دست این پلیس که امنیت جامعه رو داره آفرین! آفرین!
‌سه شنبه 2 آبان 1391 - 22:30
من حرف حساب می زنم - تهران - ایران
چه شهر هرتی شده این ایران هرکس با دیگری اختلاف دارد یکهو میرود سر قتل و کشتن و اسید پاشی !!!! مردم از بس بدبختی و فقر کشیدند انگار عقلشان را از دست دادند !!!!
‌سه شنبه 2 آبان 1391 - 23:40
همایون خدای صبر - اسلو - نروژ
اینقدر این بی ناموسا با طناب جوونای بی گناهو دار میزنن و بقیه هم تماشا میکنن دیگه انگار یه مسئله ی عادی شده و هر کسی میتونه با طناب جون یکی دیگه رو بگیره .
‌سه شنبه 2 آبان 1391 - 23:41
رقص ماه - بندرعباس - ایران
خاک تو سر این پلیسهای بی عرضه!!!ایول به این زن باهوش که نذاشت خون شوهرش پایمال بشه!
‌سه شنبه 2 آبان 1391 - 23:48
az-tk - تبریز - ایران
لعنت به این دین و مذهبی که دم از اخلاق و رعایت حق و حقوق می زند و از کنده شده خلخال از پای یک زن غیر مسلمان دق می کند ولی کارایی و قابلیتش را بین پیروانش چنین بروز می دهد.
‌پنجشنبه 4 آبان 1391 - 13:31
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.