قرار مرگبار 2 رقیب عشقی

وطن امروز : پسر جوان وقتی با رقیب عشقی‌اش قرار گذاشت پای در قتلگاه خونین خود گذاشت. زن مرموز با چرب‌زبانی‌هایش این پسر را فریب داده بود ‌طوری‌که وی رویای ازدواج در سر داشت. ساعت 2 بامداد 18 مرداد‌ماه سال‌جاری راننده یک خودروی عبوری در خیابان کوثرشرقی شهر تبریز با مرد جوانی که غرق در خون کف خیابان افتاده بود روبه‌رو شد. راننده برای نجات مرد زخمی از خودرویش پیاده شد و خود را بالای سر وی رساند و متوجه شد مرد جوان به دلیل شدت خونریزی و جراحت در آستانه مرگ قرار دارد. با مخابره این ماجرا به پلیس 110 تبریز، تیمی از کلانتری 21 تبریز وارد عمل شد و به کمک تیم اورژانس مرد زخمی را به بیمارستان انتقال دادند ولی پس از چند ساعت تلاش پزشکان برای نجات جان جوان ناشناس، وی مرگ را در آغوش گرفت. با مرگ این جوان، بازپرس جنایی تبریز به تیمی از کارآگاهان دستور داد تا از این پرونده قتل مرموز رازگشایی کنند و آنان نیز برای شناسایی قربانی تحقیقات خود را آغاز کردند و با مراجعه یکی از اعضای خانواده وی به پلیس آگاهی بنابر ناپدید شدن پسرشان، مشخصات قربانی جوان به دست آمد. کارآگاهان جنایی در ادامه تجسس‌های‌شان شماره موبایل وی را تحت ردیابی قرار دادند و دریافتند وی پیش از به قتل رسیدن با مرد و زنی به نام‌های «سعید» و «رویا» در تماس بوده است. بدین ترتیب برای روشن شدن ماجرا با رویا تماس گرفتند و وی را برای بازجویی به پلیس آگاهی فراخواندند ولی مشخص شد موبایل سعید خاموش است. با مراجعه رویا به پلیس آگاهی وی که فکر نمی‌کرد مرد آشنا که «بهنام» نام داشت به کام مرگ فرو رفته باشد به کارآگاهان گفت: چندماهی است که با همسرم اختلاف دارم و قصد جدایی از وی را داشتم تا اینکه با بهنام آشنا شدم. وی جوانی مهربان بود و من با ادعای اینکه می‌خواهم از همسرم جدا شوم می‌خواستم با وی ازدواج کنم. وی نیز به دلیل علاقه‌ای که به من داشت قبول کرد و من به دنبال آن بودم که هرچه سریع‌تر از همسرم جدا شوم. وی در ادامه بازجویی‌ها در پاسخ به اینکه آیا اطلاعی از درگیری همسرش با بهنام داشته است یا نه؟ گفت: من از اینکه همسرم با بهنام درگیری داشته یا نه بی‌خبرم ولی بهنام چندین‌بار گفته بود اگر همسرم با جدایی ما موافقت نکند ماجرا را به وی خواهد گفت تا وی زودتر از زندگی‌ام بیرون برود. با قوت گرفتن ماجرای درگیری خونین بین سعید و بهنام، کارآگاهان برای دستگیری سعید وارد عمل شدند ولی شواهد نشان می‌داد وی از شهر تبریز گریخته است و کسی از مخفیگاه وی اطلاعی ندارد. کارآگاهان در شاخه دیگری از تجسس‌هایشان دریافتند یکی از برادران سعید در فراری دادن وی نقش بسیار مهمی داشته است و همچنین نسبت خویشاوندی نزدیکی بین بهنام و سعید وجود داشته و رویا در اختلافات خانوادگی آنان بی‌تاثیر نبوده است. در ادامه با توجه به اینکه هیچ ردی از سعید به دست نیامد کارآگاهان 2 برادر دیگر وی را دستگیر کردند و شرایط طوری فراهم شد تا وی خود را به پلیس معرفی کند. روز بعد سعید با تماس تلفنی با کارآگاهان ادعا کرد به دلایل ناموسی بهنام را به قتل رسانده است و از این کارش نیز هیچ احساس گناهی نمی‌کند در نهایت با عملیات روانی تیم جنایی، سعید به پلیس آگاهی آمد و خود را معرفی کرد. در بازجویی‌ها از این مرد، وی به کارآگاهان گفت: من همسرم را خیلی دوست داشتم و زندگی بسیار خوبی داشتیم تا اینکه نمی‌دانم چطور شد که همسرم در یک مراسم با بهنام آشنا شد و پس از چند هفته‌ای رفتارش نسبت به من تغییر کرد، من که از رفتارهای وی به ستوه آمده بودم به صورت پنهانی پیامک‌های موبایلش را بررسی کردم و متوجه شدم وی با بهنام ارتباط پنهانی دارد. پس از آن ماجرا با همسرم صحبت کردم که دست از این کارش بردارد ولی وی بدون هیچ مقدمه‌ای گفت که می‌خواهد از من جدا شود. چند روز بعد همسرم از خانه قهر کرده و به خانه پدرش رفت. اصرارها و التماس‌هایم برای بازگشت به زندگی بی‌نتیجه ماند و گاهی نیز به وی پیامک می‌دادم تا اینکه شب حادثه بهنام به من زنگ زد و گفت که چرا به رویا پیامک می‌دهم؟ خیلی متعجب شده بودم و پشت تلفن با وی مشاجره کردم و با وی قرار گذاشتم. من که از رفتارهای‌ رویا بسیار ناراحت بودم و از این پسر کینه به دل گرفته بودم، همراه خودم چاقو بردم تا اینکه سر قرار بهنام به من ناسزا گفت و ادعا کرد که از این پس وی شوهر رویا خواهد بود. بدین ترتیب درگیر شدیم و من چاقو را از زیر لباسم بیرون کشیده و چند ضربه به قربانی زدم سپس فرار کردم تا اینکه بعد از دستگیر شدن برادرانم چاره‌ای جز تسلیم شدن نداشتم.


 

 

به گزارش «وطن‌امروز»، پس از بازسازی صحنه جنایت که در نزدیکی محل زندگی قربانی قرار داشت پرونده پس از تکمیل شدن و صدور قرار مجرمیت از سوی بازپرس جنایی در اختیار قضات دادگاه کیفری استان آذربایجان‌شرقی قرار گرفت

+42
رأی دهید
-56

فراوانی - قطر - قطر
ما ایرانیهای غیرتی هنوز این را نفهمیدیم که اگر زن دوست نداره با تو باشه بزار بره دیگه حتما باید بره یواشکی به اینو اون بده ما هم نفهمیم بعد بگیم زنمون مارو دوست داره .
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 11:28
demokrasi-solh - صحنه - ایران
چقدر این آهنگ آقای قمیشی رو دوست دارم.تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته خوشبخته جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست جواب هم‌صدایی‌ها پلیس ضد شورش نیست نه بمب هسته‌ای داره، نه بمب‌افکن نه خمپاره دیگه هیچ بچه‌ای پاشو روی مین جا نمی‌ذاره همه آزاده آزادن، همه بی‌درد بی‌دردن تو روزنامه نمی‌خونی، نهنگا خودکشی کردن جهانی را تصور کن، بدون نفرت و باروت بدون ظلم خود کامه، بدون وحشت و طاغوت جهانی را تصور کن، پر از لبخند و آزادی لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه اگه با بردن اسمش گلو پر نیشه از سربه تصور کن جهانی را که توش زندان یه افسانه‌س تمام جنگای دنیا، شدن مشمول آتش‌بس کسی آقای عالم نیست، برابر با هم‌اند مردم دیگه سهم هر انسان تن هر دونه‌ی گندم بدون مرزو محدوده، وطن یعنی همه دنیا تصور کن تو می‌تونی بشی تعبیر این رویا
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 11:40
bambook - تهران - ایران
بازم رد پای زن . مثل کیسهای گذشته مقتول که مرد قاتل هم قصاص میشه و مادمازل میره سراغ کیس جدید . قانون به این میگن به به
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 12:12
piki82 - تورین - ایتالیا
نخونده میگم اولین نفر باید اون زن رو آویزون کنن !
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 12:27
amo-mohsen - بوگوتا - کلمبیا
خیلیم خوب.دستت درد نکنه!ولی باید جسدشو گمو گور میکردی :)
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 12:32
reza.28 - لندن - انگلستان
حالا رویا جان به هدفش رسید ،با اون استعدادو تجربه هم که داره چشود
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 12:42
lucina - تهران - ایران
ننگ بر هر چی ادمه بی وفا و خیانتکاره،فرقی نداره زن باشه یا مرد هر دو جنسیت اگه خیانت بکنن انسان نیستن
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 14:05
poriyaye_vali - دوحه - قطر
..متاسفم باز هم پای یک "زن" در میان است..بعضی از زنها خود خود شیطان هستند ..باید خیلی مراقب بود.این اقا سعید خاک بر سر هم بجای اینکه الان خودشو اماده کنه که بره بالای "دار"باید روبای تنوع طلب رو طلاق میداد..چه فتنه ها که بخاطر شیطنت زنها وحماقت مردهابه پا نشده وچه خونهایی که ریخته نشده..متاسفم .خدایا ریشه زنهای شیطان صفت را از صحنه روزگار "محو"کن
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 14:27
akbarboy - تبریز - ایران
بازم یه زن
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 15:49
paydar22 - لاهه - هلند
بابا ما مردها میترسیم اگر زن مان از ما جدا شه مردوم چی میکن بابا زن طلاق میخواد طلاق بده بره حالا خودت بذار جای زن تو طلاق می خواهی وقتی نمیشه با هم زندکی کرد چرا زوری و دو دستی گرفتیش حالا خوبه اصلان تو بی کناه تا بیاد معلومشه چند سالی اب خونک خوردی طرفم طلاق کرفته رفته پی دادن غریبونش حالا بیا سعماق بمیک
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 16:22
hassan5 - تهران - ایران
زنی که مردش را نمیخاد علاوه بر انکه نباید بزور نیگرشداشت بلکه باید با تی پا رفتنش را تسریع کرد.شوهرش احمقانه ترین کار را انجام داد
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 19:31
hope? - تهران - ایران
با عرض معذرت!هموطنان عزیزم،99%شون!چه مرد چه زن،کمبود عقل و شعور دارن!اینو ازین ماجرا نمیگم،از نظرات.... هیشکی فیلم "سنگسار" رو ندیده؟؟. ای بابا!دیده باشن!از شفافترین واقعیتا هم میشه برداشتای ابلهانه کرد!چرا که نه!!؟؟ ما ملت نابغه های بیشعوریم!!. دقیقا میدونم چرا با وجود آی کیوی بالا،بازم قدرت تحلیل نداریم!دقیقا میدونم!!
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 19:53
hope? - تهران - ایران
زیاد به مغزهای تحلیلگرتون فشار نیارید!!با عرض معذرت!هموطنان عزیزم،99%شون!چه مرد چه زن،کمبود عقل و شعور دارن!اینو ازین ماجرا نمیگم،از نظرات.... هیشکی فیلم "سنگسار" رو ندیده؟؟. ای بابا!دیده باشن!از شفافترین واقعیتا هم میشه برداشتای ابلهانه کرد!چرا که نه!!؟؟ ما ملت نابغه های بیشعوریم!!. دقیقا میدونم چرا با وجود آی کیوی بالا،بازم قدرت تحلیل نداریم!دقیقا میدونم!!
‌سه شنبه 18 مهر 1391 - 19:55
داود-شیدا - تبریز - ایران
کاش به جای کشتن-زدن-فوش دادن و خیلی از کارهای حیوانی دیگر به ما عشق و دوستی می آموختن-نه زن مقصره نه مرد
‌چهارشنبه 19 مهر 1391 - 11:18
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.