اگر موافقان حمله به ایران ارزیابی غلطی داشته باشند چه؟
موشک های میان برد شاهین
راجر جورج از مقامات امنیتی سابق دولت آمریکا و استاد فعلی دانشگاه ملی جنگ در شهر واشنگتن، در تحلیلی که روزنامه «لس آنجلس تایمز» آن را منتشر کرده است به طرفداران حمله نظامی به ایران هشدار می دهد که مورد عملیات اشغال عراق را به یاد بیاورند که با وجود ادعای برخی از گزارش های امنیتی – اطلاعاتی در نهایت معلوم شد که آن کشور صاحب سلاح های تخریب و کشتار جمعی نیست.
به گفته وی، در آستانه حمله نظامی به عراق رهبران و سیاستگذاران آمریکا یا چنین سئوالی را مطرح نکرده و یا جواب دقیقی برای آن نگرفته بودند. در مورد کشورهایی که مستقیما به خاک آمریکا تجاوز نکرده اند قبل از ورود به هرگونه جنگ به اصطلاح «پیشگیرانه»، باید از صحت تمامی شواهد کاملا مطمئن شد.
تصویری که امروزه از قابلیت های برنامه هسته ای ایران داریم حتی از اطلاعات مربوط به عراق در سال ۲۰۰۳ مبهم تر است. از سال ۱۹۷۹ که مناسبات دیپلماتیک آمریکا و ایران قطع شده تمام اطلاعاتی که آمریکا جمع آوری می کند از طریق ابزارهای شنود و جاسوسی و یا اطلاعاتی است که از طریق نهادهای بین المللی جمع آوری می شود. در فقدان اطلاعات مستند، مراجع امنیتی آمریکا مجبورند به حدس و گمان ها و یا نیت حکومت ایران تکیه کنند.
راجر جورج در ادامه تحلیل خود در روزنامه «لس آنجلس تایمز» هشدار می دهد که در چنین شرایطی باید از غلتیدن به یک عملیات نظامی براساس اطلاعات نادرست پرهیز کرد.
نکته اول این است که باید اطلاعات امنیتی خام و در دسترس را با معیارهای دقیق و سختگیرانه ای سنجید. کارشناسان و مسئولین امنیتی باید به جدی ترین شکل ممکن ارزیابی ها و نتیجه گیری های خود را مورد آزمون قرار دهند.
سیاستمداران نیز باید این روش برخورد در دستگاه امنیتی را تشویق کرده در مورد هرگونه ضعف اطلاعاتی و یا منطق و منتیجه گیری های نادرست حساسیت کافی نشان دهند.
نکته دوم این است که دولت آمریکا نباید روی اطلاعاتی که از کشورهای دیگر به دست می آورد بیش از حد تکیه کند. این نوع اطلاعات می توانند مفید باشند ولی در بسیاری از موارد به شکلی تنظیم و یا ارائه می شوند که هدف آن تاثیرگذاری روی سیاست آمریکا است. به عنوان مثال بخش زیادی از اطلاعاتی که در مورد سلاح های تخریب جمعی عراق به نهادهای امنیتی آمریکا داده شد اغراق آمیز، بی پایه و برای پیشبرد سیاست های خاص دولت هایی بود که این اطلاعات را به آمریکا منتقل می کردند.
نباید تردید داشت که بسیاری از کشورهای منطقه سعی دارند در خصوص نحوه برخورد با بحران هسته ای ایران روی تصمیم دولت آمریکا تاثیر بگذارند. به خصوص باید در مورد گزارش های امنیتی که ممکن است با جو سیاسی و هیاهوهای امروزی انطباق داشته باشند شک و تردید کرد و هر منبع و گزارش امنیتی را به دقت بررسی نمود.
نکته سوم این است که باید بین جمع آوری و تحلیل اطلاعات امنیتی با رایزنی و مشاوره های سیاسی مرز مشخصی قایل شد. به عنوان مثال در دوران ریاست جمهوری جورج بوش نزدیکی بیش از حد مدیر سیا به تصمیم گیری های سیاستمداران باعث شد که از یک سو این نهاد نقش بیش از حدی در این تصمیم بزرگ ایفا کرده و از سوی دیگر به فراخور نیاز سیاستمداران نتیجه گیری های امنیتی – اطلاعاتی خود را تا حدی تغییر دهد.
مسئولان امنیت ملی در دولت فعلی آمریکا باید تمام اطلاعات مربوط به برنامه های هسته ای ایران را از یک مجرای ویژه عبور داده و آن را با دقت بسنجند و در این مسیر می توانند از تجارب کارشناسان مستقل که به هیچ دیدگاه و یا نهاد دولتی ویژه ای وابسته نیستند استفاده کنند.
نکته چهارم این است که هیچگاه به نهادهای امنیتی نباید این وظیفه را داد که مدارک و یا استدلال های لازم برای یک اقدام نظامی مثل نمونه اشغال عراق را فراهم کند. در سال ۲۰۰۳ گزارش نهادهای امنیتی آمریکا طوری تنظیم شده بود که زمینه لازم برای تصمیم دولت بوش را فراهم کرده و آن را توجیه می کرد. یک چنین گزارش هایی را نباید اطلاعات امنیتی صحیح تلقی کرد چون نحوه تنظیم و هدف آنها تشویق و ترغیب یک سیاست خاص است.
و بالاخره نکته آخر این است که اگر نهادهای امنیتی آمریکا تاکون چنین کاری نکرده اند باید به سرعت یک گزارش و ارزیابی دقیق از پیامدهای دخالت نظامی در ایران روی وضعیت این کشور و کل منطقه تهیه کنند.
در مورد سال ۲۰۰۳ و حمله به عراق چنین گزارشی بعد از تصمیم نهایی به حمله نظامی تنظیم شد و به همین خاطر هیچ تاثیری روی تصمیم اصلی برای شروع جنگ نداشت. در آن گزارش ها ادعا می شد که پس از اشغال نظامی عراق این کشور از نیروهای آمریکایی استقبال کرده، به سرعت به کشوری کارآمد و با اقتصادی فعال و از دوستان مهم آمریکا در منطقه بدل خواهد شد.
«راجر جورج» از مقامات امنیتی سابق آمریکا تاکید می کند که حمله نظامی به یک کشور مسلمان دیگر علاوه بر تضعیف توان هسته ای و نظامی ایران پیامدهای دیگری خواهد داشت و نهادهای اطلاعاتی آمریکا این عوامل را باید در ارزیابی های خود در نظر بگیرند.
شاید با در نظر گرفتن همه این توصیه ها هنوز هم نتوان به ارزیابی های امنیتی کاملا مطلوب و دقیق دست یافت. اما نهادهای امنیتی آمریکا از تکرار اشتباه مربوط به عراق باید اجتناب کرده و نگذارند که یک بار دیگر مسئولیت تصمیم های اشتباهی که برعهده رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی است روی دوش آنها بیافتد.