اعتراف وحشتناک زندایی به قتل زینب کوچولو
+37
رأی دهید
-233

زندایی انتقامجو که زینب کوچولو را با همدستی زوج بیرحمی کشته و جسدش را در چاه انداخته بود، به جنایت خود اعتراف کرد.
جسد دختر کوچولویی که در روز 26 شهریورماه به صورت مرموزانهای ناپدید شده بود از عمق چاه بیرون کشیده شد و زندایی بیرحم در اظهاراتی هولناک به قتل وی اعتراف کرد.
زینب کوچولو از محل کار مادرش که در حمام عمومی روستای عباسآباد شهر جوین استان خراسان رضوی قرار دارد بیرون آمد تا برای بازی با پسرداییاش به خانه آنها برود.
دخترک با خوشحالی به خانه داییاش رفت اما دیگر هیچ خبری از وی نشد و مادر این کودک که زهرا نام دارد با چشمانی گریان و اضطراب و ناراحتی بسیار زیاد گمشدن زینب کوچولو را به پلیس اطلاع داد. در این رابطه پروندهای تشکیل و تحقیقات پلیس آغاز شد، اما پس از گذشت حدود یک هفته از این ماجرا راز جنایتی هولناک فاش و جسد زینب کوچولو کشف شد.
رئیس پلیس جوین به شوک گفت: مأموران کلانتری 11 جوین با دریافت گزارش گمشدن دخترک تحقیقات خود را در اینباره آغاز کردند.
سرهنگ علیاکبر معلمی افزود: تحقیقات اولیه پلیس حاکی از آن بود که زندایی زینب و پسر کوچکش پس از گمشدن دختر 6 ساله از خانه خود متواری شدهاند. بدینترتیب با انجام ردزنیهای پلیس این زن جوان و بچهاش که داخل خانه مادرش مخفی شده بود دستگیر شدند.
وی افزود: زن جوان که اعظم نام دارد در بازجوییهای پلیس با تناقضگویی قصد داشت کارآگاهان را از مسیر اصلی تحقیقات پرونده منحرف کند اما وقتی در برابر شواهد قرار گرفت، راهی جز بیان حقیقت در پیشرو ندید و به قتل کودک و انتقال جسد وی به بیابانهای اطراف روستا اعتراف کرد و گفت: با همدستی مردی معروف به جومونگ و زن صیغهایاش جسد زینب کوچولو را داخل چاه انداختیم. سرهنگ علیاکبر معلمی گفت: در پی این اعترافات دو جنایتکار دیگر نیز دستگیر و با حضور نیروهای امدادی آتشنشانان، جسد دخترک از عمق چاه 30 متری خارج شد. تحقیقات درباره این جنایت هولناک که بنابر اعترافات اعظم به خاطر انتقامگیری وی از خواهرشوهرش بوده ادامه دارد.
نمیخواستم او را بکشم
اعظم در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار شوک گفت: شوهرم در زندان بود و خواهرشوهرم سند گذاشت و وی را از زندان آزاد کرد. من و خانواده همسرم به خاطر این موضوع اختلافاتی پیدا کردیم و همسرم بعد از آزادی مدام به من گیر میداد و خستهام کرده بود.
از چندی پیش تصمیم گرفتم از خواهرشوهرم انتقام بگیرم و چون میدانستم وی دخترش را خیلی دوست دارد زینب را به خانه یکی از آشنایان که جومونگ نام دارد بردم.
زن جوان افزود: زینب در خانه جومونگ خیلی بهانهگیری میکرد و من برای این که آرام بگیرد یک قرص در آب حل کردم و به وی خوراندم، اما زینب کوچولو بیهوش شد و از دهانش کف بیرون آمد.
هر کاری که کردیم وی به هوش نیامد و چون حدس میزدم مرده باشد با کمک جومونگ و همسر صیغهایاش جسد بچه را به بیابانهای اطراف روستا بردیم و داخل چاه انداختیم.
نمیخواستم او را بکشم و اصلاً فکر نمیکردم کار به اینجا کشیده شود.
kingamir - کوالا لامپور - مالزی
فکر کنم اینجا عدم حقش باشه !
سه شنبه 4 مهر 1391 - 18:09
hana sadeghi - دوبی - امارات متحده عربی
خدا ذلیلش کنه
سه شنبه 4 مهر 1391 - 18:10
greentree - تهران - ایران
بیشتر این جنایتهای فجیع توسط خانوادههای مذهبی یا اوباش اسلامی انجام میشه در ایران ،،در پاکستان هم روزی نیست که اوباشهای اسلامی کسی رو نکشند
سه شنبه 4 مهر 1391 - 18:21
greentree - تهران - ایران
در ایران ۲ چیز عامل جنایتهای فجیع هست ،۱ --اسلام ۲--مواد مخدر ...هر دوی اینها خطرناک و کشنده هستند
سه شنبه 4 مهر 1391 - 18:23
winnie1987 - بيرمنگهام - يوكي
بابا این ملت فرزندان شیطان هستند.. آخه این چیه؟؟؟ چه جور انسانی این کارو میکنه؟؟؟ . بعد یارو میاد میگه مسیحیها فلان بهمان هستند، بابا این مسلمانها همشون مریض هستند، اون رئس جمهورشون، اون بسیجیها شون، اونهم طرفداراشون مثل [brother] و [danial nabi] و غیره. فرق مسیحیت و اسلام رو اینجا بفهمید، اسلام دین کینه و بغض و انتقام و خون هست، مسیحیت دین صلح و محبت.. همونجایی که میگه کسی پیراهنت رو خواست کت خودت رو هم ببخش. حالا یه عده میان زرتو پرت میکنن که مسیحیها اینطورن اونطور، ولی فکر نمیکنن همین مسیحیها اینهارو راه دادن کشورشون که هیچ، کار و زندگی هم در اختیارشون گذاشتن. ایرانی همینه دیگه، گربه کوره هست، هر چی هم کمکشون کنی آخرش گاز میگیرن مثل همین زن که شوهرش رو از زندان آزاد کرده بودند ولی انتقام میخواست بگیره.
سه شنبه 4 مهر 1391 - 18:42
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
یه زن دایی دیگه هم من می شناسم که اگه از بچه خواهر شوهرش دورش نمی کردن , احتمال زیاد همین کار را با اون دخترک بی گناه کرده بود. چرا که مدام دنبال این بود که این بچه را ضایع کند و زخم بزند و خودش را بی گناه جلوه دهد. اونم بعدها ثابت شد که این زن مدتهاست و از خردسالی بیماری های روحی و روانی دارد و خانواده اش هم تثبست کردند و زن دایی را دایی جان طلاق دادند.
سه شنبه 4 مهر 1391 - 18:52
karkas - اصفهان - ایران
مگه دکتری که قرص دادی..............اونم قرص برنج
سه شنبه 4 مهر 1391 - 19:06
*Fanoos* - ايران - ايران
نمیخواستم او را بکشم و اصلاً فکر نمیکردم کار به اینیده شود. ؟؟؟؟؟خفه شو ببند اون دهن ِ کثیفتو
سه شنبه 4 مهر 1391 - 19:21
mina minavand - هانور - آلمان
اینقدر تمام جریان غم انگیزه که آدم نمیدونه چی بگه.
سه شنبه 4 مهر 1391 - 19:21
mina minavand - هانور - آلمان
اینقدر تمام جریان غم انگیزه که آدم نمیدونه چی بگه.
سه شنبه 4 مهر 1391 - 19:21
dadrooz - تهران - ایران
اصلاً فکر نمیکردم کار به اینیده شود. حالا وقتی ترتیبتو تو اوین دادند می فهمی. البته توی حروم لقمه که حال می کنی ترتیبتو بدن
سه شنبه 4 مهر 1391 - 19:59
falakolaflak21 - لندن - انگلستان
اتفاقا خیلی هم خوب میدونستی داری چکار میکنی ! واقعا چه بر سر ایران و ایرانی اومده ؟
سه شنبه 4 مهر 1391 - 20:08
leila leila - گوتنبرگ - سوئد
بعد بعضیها بیان بگن اعدام بده .. این کثافتو باید ۱۰ بر اعدام کرد
سه شنبه 4 مهر 1391 - 23:23
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
چقدر عدم میتونه پست و کثیف باشه چون خواهر شوهر باعث آزادی شوهر از زندان شده و خانوم نتوانسته به عیش و ولگردی ادامه بده انتقام گرفته.
چهارشنبه 5 مهر 1391 - 00:11
dbsh3000 - يوتبوري - سوئد
greentree - تهران - ایران. ....تئ هم دست کمی از این قاتل نداری
چهارشنبه 5 مهر 1391 - 00:07
شروین1360 - کوالالامپور - مالزی
greentree - تهران - ایران: درست گفتی، ولی فکر کنم اولی خطرناکتر باشه
چهارشنبه 5 مهر 1391 - 04:15
نه اینوریا نه اونوریا - بازل - سوئیس
من نمیدونم اینا چه .... هستن که مثبت میدن.
چهارشنبه 5 مهر 1391 - 04:38
yashainiran - ایران - ایران
یعنی چه؟ همه پس از کشتن می گویند نمی خواستم اونو بکشم!! پس می خواستی نوازشش بکنی؟ خوراندن قرص آرامبخش مخصوص بزرگسالان برای بچه ضرر داره و احتمال آسیب دیدنش بیشتره. همه ین جنایت های ناخودآگاه از بی اطلاعی و کمبود فرهنگ حاصل می شود چون خانواده ها آموزش لازم را ندیده اند و مقصر دولت است
چهارشنبه 5 مهر 1391 - 09:00
sepherdad - سیدنی - استرالیا
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان. دوست عزیز ذهن زن اینجور برنامه ریزی شده که فقط بچه خودشو رو دوست داره و برای بچه خودش همه دنیا رو حاضره نابود کنه، هیچ بچه کوچکی رو نباید دست غیره مادر خودش داد.
چهارشنبه 5 مهر 1391 - 11:12
baran828 - تهران - ایران
sepherdad - سیدنی - استرالیا:دوست عزیز اینطور نیست .لااقل در مورد خودم میدونم که اینجوری نیست .من بچه ی نوزاد یکروزه ای که مادرش از بیمارستان بعنوان قهر رفت خونه ی باباش رو از روی دلسوزی از پدرش تحویل گرفتم در حالیکه پدرشم بدترین ظلم رو در حق من کرده بود اما حتی جرات نکرد بچه شو به خانواده ی خودش بده .جالب اینجا بود رو لجبازی حتی هیچکدوم برای این بچه ی بیچاره یکدست لباس نخریده بودن .بچه هم منو مادرش میدونست .تا مدت زیادی این بچه پیش من بود آخرم نیومدن دنبالش پسر بزرگم سوار دوچرخه ش کرد و برد تحویل پدر ومادرش داد .هم من و هم اون بچه بعد جدا شدن بشدت بیمار شدیم اما نگهداریش بیشتر از اون به صلاح نبود .خیلی خوشحال میشد مثلا از اون حمایت بکنم نه بچه هام .من و بچه هامم علکی یه کاری میکردیم که اون فکر کنه خیلی توی خونه مون مهمه:)))اما خدا هیچ بچه ای رو بی پدر ومادر نکنه.
چهارشنبه 5 مهر 1391 - 12:05
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
sepherdad - سیدنی - استرالیا/دوست عزیز شاید منو بد فهمیدین, اما من منظورم اکیدآ این نبود که تمام خانمها این چنین هستند . همسر جدید من شرفتآ بیشتر از مادر تنی این بچه براش دل می سوزونه و دوستش داره. اینقدر این دو با هم رفیقند که من برخی اوقات یه حسودی قلقلکیم میشه.
چهارشنبه 5 مهر 1391 - 20:38