تفکیک یا محدودیت جنسیتی؟
در میان اخبار خوش و ناخوش ایران، یکی از اخبار مبارک، پذیرش شصت درصدی دختران ایرانی در آزمون کنکور سال 1391 است، اما با وجود همه این کوشش ها زنان و دختران ایران همچنان دیده نمی شوند و تنگناهای فراوانی برایشان وجود دارد. بی شک بر خلاف مخالفت بنا برمصلحت محمود احمدی نژاد با طرح هایی نظیر طرح ارتقای حجاب و عفاف، سیاست دولت او از همان سیاست کلی نظام یعنی خانه نشین کردن زنان به رغم کوشش های فراوان آنها برای مشارکت های اجتماعی پیروی می کند. احمدی نژاد که دائم به انتقاد از عملکرد نیروی انتظامی پرداخته است، تا کنون هیچ توضیحی درباره عملکرد وزیر علوم خود در اجرای طرح تفکیک جنسیتی دانشگاه ها نداده است.
دکتر بهروز بهبودی
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران
سال پیش رئیس جمهوری ایران، در پی اظهار نظرها و اقدامات برخی دانشگاه ها در تفکیک جنسیتی کلاس ها و رشته های دانشگاهی، به طور کتبی از وزیر علوم خود خواسته بود که از اقدامات "سطحی" و "غیر عالمانه" در بعضی از دانشگاه ها مبنی بر اعمال رشته ها و کلاس های تک جنسیتی جلوگیری کند.چگونه محمود احمدی نژاد که در تغییر و تعویض وزرا ید طولایی دارد در برابر این نافرمانی سکوت پیشه کرده است؟ آیا این سکوت بدان دلیل است که احمدی نژاد نمک گیر کامران دانشجو وزیرعلوم خود است؛ کسی که کوشش های فراوانی برای به قدرت رساندن مجدد او در سال 1388 به عمل آورد؟
مرور رفتارهای احمدی نژاد نشان می دهد او حتی اگر نمک کسی را هم خورده باشد به راحتی نمکدان را می شکند پس به چه دلیلی در برابر اقدامات وزیر علوم خود کوتاه آمده است؟ این سکوت دو دلیل عمده می تواند داشته باشد: یا احمدی نژاد خود موافق چنین طرحی است و یا این طرح از طرف بیت رهبری حمایت می شود و رئیس جمهورمنتصبدر برابر منطق بیت چاره ای جز سکوت ندارد، منطقی که با حمایت مراجع حکومتی همراه است، مراجعی که به سبب عملکرد احمدی نژاد و حمایت هایش از رحیم مشایی از او دل خوشی ندارند. متاسفانه در ایران امروز کارها با نظر عده ای از مراجع که معمولاً نه از دنیای بیرون باخبرند ونه از تحولات پیش آمده در آن، اداره می شود. همینها که خود را در همه امور از سیاست گرفته تا اقتصاد، از زمین گرفته تا آسمان و خلاصه همه چیز متخصص می دانند زنان را خانه نشین می خواهند و عملا در برابر کوشش های زنان که موید توانایی هایشان است، ایستادگی می کنند.
بی شک میان طرح مذکور و طرح حجاب و عفاف که احمدی نژاد مزورانه خود را مخالف آن نشان می دهد هیچ تفاوتی وجود ندارد. هر دو طرح، شعور زنان ایرانی را به بازی و تمسخر گرفته و آنها را آنگونه می خواهند که مردان می پسندند و برایشان تصمیم می گیرند. اجرای طرح هایی اینگونه از نظر من از مصادیق بارز نقض حقوق بشر در ایران است. در اجرای اینچنین طرح هایی پیش فرض آن است که زنان و دختران نمی فهمند و نمی دانند چه چیزی برایشان بهتر است و افزون بر این آنها موجودات خطرناک و عوامل وسوسه مردان هستند به همین دلیل باید محدود گردند. ناگفته پیداست این طرز تلقی به منزله جنس دوم تلقی کردن زنان است و از همین رو ناقض قوانین حقوق بشر.
یکی از ادعاهای مسئولین امر در اجرای طرح تفکیک، پیشرفت دانشجویان تفکیک شده است با این همه این پرسش پیش می آید چرا همچنان دانشگاه های مذکور در فهرست دانشگاه های معتبر دنیا قرار ندارند؟ و یا چرا از میان دانشجویان این دانشگاه ها دانشجویان برتر در مقیاس های جهانی ظهور نکرده و نمی کنند؟ حتی اگر کم سن و سال بودن طرح مذکور را بهانه قرار داده و ثمربخشی آن را به حداقل دو سال آینده موکول کنیم نیز مشکلی حل نمی شود زیرا اولا معلوم نیست در دوره آینده دولت به اجرای چنین طرحی وفادار باشد، ثانیا حواله دادن چیزی به آینده به منزله عدم آن است. اساساً آیا دانشگاه های برتر دنیا طرحی اینچنینی را اجرا کرده اند که امروز در قله های علمی قرار دارند؟ یکی از دانشگاه هایی که از بدو تاسیس در ایران تک جنسیتی بوده، دانشگاه الزهرای تهران است، اما رتبه این دانشگاه در میان دانشگاه های برترایران چیست؟ چه تعدادی از اندیشمندان معاصر از تحصیل کردگان این دانشگاه هستند و چند درصد از آنها در بدنه نظام به خدمت گرفته شده اند؟ تفاوت های آشکار میان دانشجویان الزهرا و دانشگاه های مختلط سراسر کشور چیست؟
جمهوری اسلامی خود می داند اجرای طرح هایی از این دست هیچ فایده و سودی در پی ندارد اما این نظام عادت به مشکل تراشی برای مردم کرده تا هر روز به آنها یادآوری کند هنوز وجود دارد. روحیه دیکتاتوری این نظام همواره مسئولانش را وامی دارد تا خواسته های غیر منطقی و حتی غیر انسانی را به جامعه تحمیل نمایند. آیا طلبه هایی که از درون حجره های حوزه های علمیه بیرون آمده اند مبرای از هرگونه فسادی هستند؟ مگر همین کارگزاران فعلی که دستشان به خون مردم آغشته است، محصولات همین حوزه های علمیه تک جنسیتی نیستند؟
بی شک اجرای طرح هایی اینچنینی و آزار و اذیت جوانان و نیز توهین به شعور انسانی آنها، فرافکنی دولتی غرق در فسادهای گوناگون است که برای انحراف اذهان مردم و حتی همان مراجع خزیده در حجره ها صورت می گیرد. وقتی قصد نظام تیشه زدن بر ریشه اسلام است، اسلامی کردن دانشگاه ها چه معنایی جز بیشتر کردن انزجار مردم از دین اسلام دارد؟ دانشگاه اسلامی چه دردی از دردهای جامعه ایران را دوا می کند وقتی نظامش در فساد غوطه ور است و رهبرش بنا بر مصالحی! پیگیری پرونده فساد برخی از اعضای دولتش را به زمانی دیگر موکول می کند؟ دانشگاه اسلامی چه دردی را دوا می کند وقتی سرمایه های کشور به باد فنا می روند، کارخانه ها تعطیل می شوند و پدران و مادران همان دانشجویانی که در دانشگاه های اسلامی! درس می خوانند، به عنوان کارگران واحدهای تولیدی تعطیل شده یا از کار بیکار می شوند و یا چندین و چند ماه از گرفتن مطالبات خود محروم می مانند و عملا از عهده تامین مخارج زندگی بر نمی آیند؟
مراجع دولتی که اصرار در یاری رساندن به توهین های نظام جمهوری اسلامی به شعور انسان ها دارند، آیا با خود اندیشیده اند عاقبت نداشتن و فقر چیست؟ آیا نگاهی به آمار فحشای حاصل از فقر انداخته اند یا در حجره های نمورشان از این مصائب نیز بی خبرند؟ دانشگاه اسلامی در نظامی که بویی از اسلام نبرده جزیره ای است که راه به هیچ کجا ندارد. روحانیون دین به دنیا فروخته ای که بر آتش موضوعاتی از این دست می دمند اگر از آتش جهنمی که درباره اش سخن می گویند، هراسی ندارند حداقل از آتش خشم مردمی بترسند که دنیایشان به جهنم تبدیل شده است و هر روز در آتشی تازه و بزرگتر می سوزند.
وزارت علوم دولت احمدی نژاد به رغم مخالفت گروه کثیری از دختران و پسران دانشگاهی، همچنان مصمم به اجرای طرح خود است و در نگاه من این خود دلیلی استوار برای اثبات وجود دیکتاتوری در ایران است. با این وجود دختران ایرانی نشان داده اند به رغم همه ناملایمتی ها و نامهربانی هایی که در حقشان می شود، عزم خود را در بودن در صحنه های گوناگون اجتماعی جزم کزده اند و آمارهای موجود که نشان از پذیرفته شدن شصت در صدی آنها در آزمون کنکور امسال دارد، موید این نکته است. حضور آنان خاری در چشمان کسانی است که به بهانه های واهی آنها را بیرون از مسیر طبیعی اجتماع می خواهند و به خواست های انسانی شان احترام نمی گذارند. زنان و دختران ایران تنها قشر دچار تبعیض در جامعه امروز ایران نیستند، امروز همه ایرانیان دچار تبعیض های غیر انسانی جمهوری اسلامی هستند و به عنوان شهروند درجه دوم تلقی می شوند. چاره رهایی از این نظام پر از تبعیض نه اصلاح آن که سقوط است. باشد که بر ویرانه های این نظام، نظامی مردم سالار استقرار گیرد که همه انسان ها را از زن و مرد برابر می داند و موجبات سرافرازی آنان را در دنیا فراهم می آورد.
بهروز بهبودی
ونکوور– 14 سپتامبر 2012
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com