بررسی روزنامه های صبح تهران؛ پنجشنبه ۲۳ شهریور

تقریبا تمام روزنامه هایی که امروز پنجشنبه منتشر شده اند به ماجرای حمله به سفارت آمریکا در لیبی و مصر پرداخته اند اما همچنان موضوع نوسانات شدید ارز و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران مباحثی است که در اغلب روزنامه ها اعم از اقتصادی یا سیاسی به چاپ رسیده است .


صفحه اول روزنامه شرق

مهدی ایمانی در یادداشت روز کیهان با مطلبی تحت عنوان «مجهول معادله در تفریح گاه پیدا شد»، نوشته است که «۲۱ ماه پس از آغاز طغیان توده ها در شمال آفریقا و جنوب خلیج فارس، گویا آتشفشان انقلاب قصد بازایستادن ندارد.» بعد هم آقای ایمانی به تفصیل ماجرای کشته شدن سفیر آمریکا در بنغازی را شرح داده است. یادداشت نویس کیهان در ادامه این سوال را مطرح کرده که: «آیا انقلاب دوم آغاز شده و بهار بیداری اسلامی وارد فاز دوم و اصلی آن یعنی ابراز ماهیت ضد استعماری و ضد آمریکایی شده است؟» در انتها هم یادداشت کیهان با این عبارت به پایان رسیده است: «اگر در منطقه تفریحی لیبی، هزینه تفریح جان آقای سفیر باشد، باید پرسید هزینه و صورت حساب حضور آمریکا در مصر و بحرین و ترکیه و عربستان چه قدر خواهد بود؟ این معادله پاسخ های روشنی دارد.»

پاییز دانشگاه و سال انتخابات


پاییز دانشگاه و سال انتخابات عنوانی است که مهدی فولادگر برای یادداشت خود در روزنامه مغرب انتخاب کرده و نوشته است که سال تحصیلی در بسیاری از دانشگاه ها از همین شنبه آغاز می شود. این در حالی است که به نظر یادداشت نویس مغرب عده ای هر چه بیشتر موضوعات حاشیه ای را در کنار متن زندگی دانشجویی و مصائب خاص این دوران برجسته می کنند.

آقای فولادگر در ادامه نوشته که با توجه به برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در پایان ترم دوم این سال از هم اینک می توان بسیاری از مواضع، گفتگوها و برنامه ریزی ها را در چارچوب انتخابات آینده بررسی کرد.

و البته این در حالیست که دانشگاه های ایران به نوشته مغرب از ابتدای گشایش و پس از انقلاب فرهنگی، از تنوع جنسیتی، نژادی، دینی و قومی مختلف برخوردار بوده اند، اما از آغاز سال تحصیلی گذشته، جداسازی جنسیتی، توسط رئیس روحانی در دانشگاه علامه طباطبایی، ناقوس تفکیک را نواخت تا امسال رئیس دانشگاه رامین خوزستان، از تمایلش برای عدم پذیرش دانشجو، از استان همجوار، بگوید.

در آخر هم یادداشت نویس روزنامه مغرب به مخالفان این طرح اشاره کرده و نوشته است که این مخالفت ها در میان اهل فرهنگ و هنر نیز ابراز شده تا جایی که چند روز پیش یک کارگردان معروف سینما گفته بود: «نباید فراموش کنیم که ما در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم و این رفتارها به هیچ وجه شباهتی به این زمان ندارند.»

چرا سفارت کانادا در تهران تعطیل شد؟

صادق زیبا کلام در یادداشت کوتاهی که در روزنامه شرق امروز به چاپ رسانده نوشته است که به نظر می‌رسد اعلام بستن سفارت کانادا در تهران از سوی اتاوا و متقابلا دادن اولتیماتوم پنج‌روزه که دیپلمات‌های ایرانی از آن کشور خارج شوند، دست‌کم در ایران باعث شگفتی و غافلگیری همگانی شده است. این همگانی بیش از همه به نوشته این استاد دانشگاه شامل دستگاه دیپلماسی‌ در وزارت خارجه می‌شود، چراکه ظرف ۷۲ ساعت گذشته، مسوولان وزارت خارجه نتوانسته‌اند توجیه و توضیح مسوولانه و قانع‌کننده‌ای در خصوص اسباب و علت اتخاذ این تصمیم از سوی دولت کانادا ارایه دهند.

آقای زیبا کلام در ادامه مطلب خود نوشته که برخی هم، از جمله سخنگوی وزارت خارجه، تصمیم کانادا را واکنشی به پیروزی چشمگیر ایران در میزبانی اجلاس غیرمتعهدها بیان داشتند. به اعتقاد آنان، آن پیروزی باعث رشک و بغض و کینه غربی‌ها از جمله کانادایی‌ها شده و دولت کانادا را واداشت تا با تعطیل‌کردن سفارت خود در تهران، عصبانیت و بغض و کینه‌اش را نسبت به موفقیت ایران نشان دهد. اما به اعتقاد آقای زیبا کلام پذیرش این نظر، ما را با یک ابهام اساسی مواجه می‌کند. زیرا سفارت کانادا دست‌کم بیش از چهار، پنج ماه می‌شد که در تهران تقریبا به صورت تعطیل درآمده بود و کانادایی‌ها خیلی از تجهیزات و وسایل‌شان را هم از ایران برده بودند و دیپلمات ارشدی هم مدت‌ها می‌شد که در سفارت کانادا در تهران نبود.

به نوشته آقای زیباکلام، اساسا بعد از جریان مرگ زهرا کاظمی، زخمی میان روابط اتاوا – تهران به وجود آمد که متاسفانه ظرف سال‌های بعدی التیامی نیافت. مقامات کانادایی‌ از یک سو و خانواده زهرا کاظمی به همراه وکیل‌شان خواهان آن بودند که بتوانند در زمینه فوت زهرا کاظمی تحقیقات مستقل‌تری را انجام دهند اما مقامات ذی‌ربط هر نوع دخالت اینچنینی را مغایر با شوونات استقلال کشور می‌دانستند.

آقای زیباکلام ادامه داده که به باور آنان، همکاری با کانادا به معنای کوتاه‌ آمدن، کرنش‌کردن و سرخم‌کردن در برابر یک قدرت غربی بود که خیلی هم با ایران روابط گرم و صمیمانه‌ای بعد از انقلاب نداشته است. گفتن این سخن به هیچ روی به معنای آن نیست که اگر وزارت خارجه ما در جریان مرگ زهرا کاظمی با وزارت خارجه کانادا همراهی می‌کرد، امروز روابط ما با کانادا گرم و صمیمانه می‌بود اما تدبیریابی ایران در چارچوب مصالح ملی با هدف پیشگیری از تبدیل این رخداد به نقطه سرطانی و بحران‌زا در مناسبات دو کشور، شاید سبب می‌شد تا کانادایی‌ها اصراری بر تعطیلی سفارت‌شان در تهران نداشته باشند.

آقای زیبا کلام در آخر نتیجه گرفته که این نکته که حفظ شأن و حرمت ایران باید سرلوحه دیپلماسی کشور باشد، تردیدناپذیر است اما به نظر می‌رسد در روش دستیابی به این هدف ملی، باید کم‌هزینه‌ترین و سنجیده‌ترین روش را به کار برد تا هم نشانه کرامت و عزت باشد و هم منطبق با منافع ملی.

در گرداب شرایط اقتصادی از جهان صنعت


صفحه اول روزنامه صنعت

حمید تهرانی در یادداشت روزنامه جهان صنعت نوشته است که اگر هیچ دولتی در کشور وجود نداشت، وضعیت بازار ارز چگونه بود؟ به زحمت می توان استدلال کرد که در نبود یک دولت آشفتگی بازار از اینکه هست فراتر میرفت و نابسامانی عمیقتر و پیچیده تر می شد.

جهش های ناگهانی بازار ارز مجددا نیروهای امنیتی را به خیابانها آورد. ساده کردن صورت مساله، ظاهرا توجه تصمیمسازان حکومتی را به سوی چند دلال در خیابانهای تهران جلب کرده است. در این صورت باید انتظار داشت که به این ترتیب وضعیت بازار سامان یابد و قیمت ها مهار شود اما به سختی می توان باور داشت که سناریوی بالا عملیاتی و نتیجه بخش شود چرا که عملیات دستگیری گسترده دلالان ارز که چند ماه گذشته به اجرا درآمده بود نتوانست چندان ثمربخش شود. آقای تهرانی در ادامه یادداشت خود این پرسش را مطرح کرده است که آیا واقعا اوضاع اقتصادی کشور در همین حد نابسامان و آسیب پذیر است؟

به نوشته آقای تهرانی، حداقل نمایندگان مجلس معتقدند که اگر دولت در ماجرا دخالت می کرد و مدیریت اوضاع را در دست می گرفت چنین شرایطی رخ نمی داد.

تاثیر افزایش نرخ برابری ارز


صفحه اول روزنامه اعتماد

بهروز بهزادی در روزنامه اعتماد نوشته است که در ظاهر ماجرای افزایش نرخ برابری ارز بیشترین تاثیر را باید در زندگی ثروتمندان جامعه که سفرهای متعدد خارجی می‌روند، داشته باشد و زندگی مردمی که هیچ نوع وابستگی به خارج از کشور ندارند و در داخل نیز بیشتر کالای محصول یا تولید ایران مصرف می‌کنند، ربطی به ارزش برابری ریال در برابر ارزهای خارجی ندارد. اما در باطن ماجرا، اقتصاد کشورهای دنیا آنچنان به هم مربوط است که هر نوع کنش اقتصادی در یک کشور، در کشور دیگری تاثیرگذار است.

به نوشته آقای بهزادی اینکه بنشینیم و بگوییم افزایش نرخ برابری ارز تاثیری در اقتصاد ما ندارد، درست نیست، بلکه اگر از زاویه علم اقتصاد نگاه کنیم، در مواردی تاثیر مثبت و در مواردی تاثیر منفی دارد.

البته به اعتقاد نویسنده این مقاله فعلا صنایع صادراتی ایران نمی‌توانند به مرحله‌یی از تولید انبوه برسند که نیازهای بازارهای جهانی را پاسخ دهند و در مرغوبیت و استاندارد جهانی‌پذیری نیز مشکل دارند. پس تاثیر مثبت افزایش نرخ برابری ارز شامل حال مردم ایران نخواهد شد. آنچه می‌ماند، افزایش قیمت کالاهای وارداتی و تاثیر منفی روانی این پدیده است که باید هر طور شده است، دولت جلوی آن را بگیرد.

آمار صادرات غیرنفتی آدرس غلط به توسعه ملی

غلامحسین حسن تاش در یادداشتی در روزنامه شرق نوشته است که هفته گذشته برخی جراید بر اساس آمار منتشره از سوی دفتر فناوری اطلاعات و ارتباطات گمرک، تیتر زده بودند که ارزش صادرات غیرنفتی در پنج ماهه اول سال از مرز ۷/۱۵‌میلیارد دلار گذشته است اما با فرا رفتن از تیتر و با دقت در متن و جزییات خبر، واقعیت‌های دیگری مشخص می‌شود. به نوشته یادداشت نویس شرق، آمارهای منتشره نشان می‌دهد که ۱/۳‌میلیارد دلار از این رقم مربوط به صادرات میعانات گازی و بیش از ۶/۴‌میلیارد دلار از آن مربوط به محصولات پتروشیمی هستند. در مورد میعانات ‌گازی باید دانست که این میعانات درست مانند نفت‌خام و گاز طبیعی، یک محصول استخراجی هستند که از میادین نفتی یا گازی استخراج و به صورت خام صادر می‌شوند و غیرنفتی دانستن آنها هیچ معنایی غیر از آدرس غلط دادن در مورد حجم صادرات غیرنفتی ندارد. در صنعت پتروشیمی نیز ماده اولیه یا خوراک، مواد نفتی و گاز طبیعی است بنابراین غیرنفتی دانستن محصولات پتروشیمی نیز چندان منطق ندارد، البته در صنایع پتروشیمی علی‌القاعده باید ارزش افزوده روی مواد نفتی یا گاز ایجاد شده باشد و حداقل خام‌فروشی نیست.

در ادامه آقای حسن تاش نوشته آنچه که در اقتصاد ارزش و اصالت دارد ارزش افزوده است و نه صِرف فرآوری. آن فرآوری‌ ارزش دارد که منتج به ایجاد ارزش افزوده شود. خیلی ساده است، ممکن است به‌لحاظ فنی امروز یا فردا، بشود طلا را تبدیل به مس کرد و به‌جای طلای خام، مس فرآوری شده (از طلا) را فروخت اما آیا این کار به لحاظ اقتصادی عاقلانه است؟

سرانجام هم یادداشت نویس شرق نوشته که قیمت اغلب فرآورده‌های نفتی و حتی محصولات پایه‌ای پتروشیمی، تابعی از قیمت‌های جهانی نفت‌خام هستند و بدیهی است که با بالارفتن قیمت جهانی نفت، قیمت آنها و در نتیجه ارزش صادرات آنها بالا می‌رود اما آیا این به معنای توسعه صنعتی، رها شدن از اقتصاد نفتی و پیشرفت کشور در مسیر توسعه است؟

+36
رأی دهید
-24

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.