وضعیت ریال ایران و تجربه ترکمانچای پولی

فریدون خاوند (تحلیلگر اقتصادی)

از دوران ارسطو به این سو، پول را بر پایه سه نقش عمده آن در زندگی اجتماعی انسان ها تعریف می کنند:
 
۱) پول وسیله ای است برای آسان کردن مبادله کالاها و خدمات. بدون استفاده از این وسیله، انسان ها مجبورند به مبادله پایاپای یا تهاتر روی بیاورند که به هیچوجه نمی تواند به نیازهای یک جامعه پیچیده متکی بر تقسیم کار پاسخ دهد؛
 
۲) پول ابزاری است برای سنجش قیمت ها و مقایسه میان ارزش کالاها و خدمات. بدون پول، محاسبه اقتصادی هم برای تولید کننده و هم برای مصرف کننده ناممکن می شود؛
 
۳) پول ابزاری است برای انباشت ارزش، و پس انداز و ثروت اندوزی را امکان پذیر می کند.
 
پول و اعتماد
 
همین سه نقش را پول در روابط بین المللی نیز بر عهده می گیرد. «پول های بین المللی» در واقع پول های ملی هستند که اعتبار آنها به دلایلی از محدوده مرز های ملی شان فراتر می رود و در یک منطقه جغرافیایی وسیع و یا در مقیاس جهانی به عنوان ابزاری برای مبادله کالاها و خدمات، سنجش قیمت ها و انباشت ثروت مورد قبول قرار می گیرند. دلار پول ملی آمریکا است که با تکیه بر قدرت این کشور نقش جهانی یافته است.
 
ارزش پول ها، چه در مقیاس ملی و چه در عرصه بین المللی، بر یک سلسله عوامل ملموس و گاه قابل اندازه گیری تکیه دارد. پوند بریتانیا طی قرن نوزدهم در بخش بسیار وسیعی از جهان همسنگ طلا تحویل گرفته می شد، زیرا بر شکوه یک امپراتوری تکیه داشت که خورشید هیچگاه در آن غروب نمی کرد. اسکناس سبز آمریکا امروز بر دیپلماسی ایالات متحده، نیروی نظامی آن، نام های بلند آوازه شرکت های چند ملیتی اش، جوشش اعجاز آور تکنولوژی اش، اعجابی که «کنجکاوی» در فرودش بر سیاره مریخ به وجود آورده و حجم سرمایه هایی که به بازار های سهام آن سرازیر شده اند، تکیه دارد.
 
ولی در ورای این عوامل ملموس و گاه قابل اندازه گیری، ارزش یک پول بیش از همه در گروی اعتمادی است که از آن بر می خیزد. سوییس کشوری است کوچک در قلب اروپا که به دریا راه ندارد، مردمانش به زبان های گوناگون سخن می گویند و نام رهبرانش چندان شناخته شده نیست. ولی همین کشور «معمولی» به دلیل استواری نهادهای سیاسی و اقتصادی اش یک چشمه جوشان اعتماد است و پول ملی اش، فرانک، مطلوب همه کسانی است که برای دارایی خود در جستجوی پناهگاه هستند.
 
پول های فلزی، به ویژه طلا و نقره، ارزشی بالذات دارند، حال آنکه پول های کاغذی بر عنصر اعتماد سوارند. به بیان دیگر ارزش پول کاغذی بر اساس درجه اعتمادی که از آن برخوردار است، اندازه گیری می شود و مورد قبول قرار می گیرد. منشا این «قبولی» ارزش ذاتی پول کاغذی نیست، بلکه اعتباری است که بر یک سلسله عوامل عینی و ذهنی تکیه دارد.

با توجه به نقش عامل اعتماد در تعیین ارزش پدیده ای به نام پول کاغذی، درک این پدیده تنها بر پایه منطق اقتصادی امکان پذیر نیست. شناخت واقعی پول به جامعه شناسی، علوم سیاسی و حتی روانشناسی هم نیاز دارد. تصویر رییس کشور یا چهره های تاریخی که بر بسیاری از اسکناس ها نقش می بندد، و یا امضای رییس کل بانک مرکزی که بر آنها دیده می شود، اقدامی است بسیار پر معنا که کل حاکمیت ملی و قوه قاهره دولتی را در تضمین ارزش پول به یاری می طلبد. این به آن معنا است که با وقوع بحران پولی در یک کشور، این حاکمیت ملی و قوه قاهره دولتی است که به لرزه می افتد. کشور درگیر بحران پولی، بیش از همه با بحران اعتماد دست به گریبان است.
 
توفان در بازار ارز ایران
 
نوسان های کوچک پولی طبعا حاکمیت کشور و مشروعیت نظام سیاسی آن را زیر پرسش نمی برند.  هر روز با میلیارد ها نقل و انتقال پولی، نرخ برابری معتبرترین ارزهای بین المللی دچار نوسان می شود و اندکی بالا و پایین می رود.
 
در عوض توفان های بزرگ پولی می توانند به دگرگونی های بزرگ سیاسی منجر شوند، همچون بحرانی که پس از جنگ جهانی اول در پی سقوط آزاد مارک جامعه آلمان را در بر گرفت و در خاطره تاریخی مردم این کشور به عنوان رویدادی تلخ نقش بست، آن چنان که بعدها وابستگی به پول نیرومند به موتور محرکه تاریخ معاصر آلمان بدل شد.
 
سقوط پول ملی ایران در سال های پس از انقلاب، یکی از نمادهای افول اقتصادی کشور در سی و سه سال گذشته است. بهای دلار در ایران از هفت تومان در سال ۱۳۵۷ به ۲۵۰ تومان در سال ۱۹۹۱ افزایش یافت و در واقع ۳۵۷ برابر شد. در فاصله یک سال و نیم گذشته، بهای هر دلار آمریکا از ۱۰۴۵ تومان به ۲۵۰۰ تومان رسید. با محاسبه احمد توکلی، نماینده تهران، به تازگی، تنها در فاصله هفت روز، ارزش پول ملی ایران در برابر دلار پنجاه و پنج درصد کاهش یافته است.
 
سقوطی چنین سهمگین نشانه بحران بزرگی است که تنها از فعل و انفعالات اقتصادی منشا نمی گیرد. سخن بر سر یک «بحران اعتماد» است که البته با متغیرهای اقتصادی پیوند های تنگاتنگ دارد، ولی زیر فشار متغیرهای سیاسی و استراتژیک ابعادی چنین گسترده به خود گرفته است. با این سقوط، پول در جامعه ایرانی دیگر نمی تواند سه وظیفه عمده ای را که در آغاز این نوشته بر آنها تاکید شد، بر عهده بگیرد.
 
بازار ارز ایران از لحاظ اقتصادی عمدتا از دو متغیر عمده تاثیر می پذیرد که یکی تورم دو رقمی و دیگری تمرکز درآمدهای ارزی کشور در دست دولت است.
 
بر پایه آمار رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی، نرخ تورم ایران طی سی و سه سال پس  از انقلاب، به جز سال های ۱۳۶۴ و ۱۳۶۹، همواره دو رقمی بوده و در بسیاری سال ها بالای بیست در صد نوسان داشته است. تورمی چنین بالا، نرخ برابری پول ملی ایران را در رابطه با پول های متعلق به کشور های پیشرفته جهان، طبعا تنزل داده است.
 
متغیر دوم، تسلط دولت بر بخش بسیار مهمی از در آمد های ارزی کشور است که از تک محصولی بودن اقتصاد ایران منشا می گیرد. دولت به عنوان تولید کننده و صادر کننده انحصاری نفت، درآمدهای حاصل از این کالا را در اختیار دارد و با این امتیاز، می تواند در بازار ارز دست اندازی کند.
 
طی سال های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۹، میانگین نرخ تورم سالانه رسمی ایران حدود پانزده درصد بود، حال آنکه میانگین نرخ تورم در منطقه دلار از دو در صد تجاوز نکرد. به رغم  تفاوت شدید بین نرخ تورم در ایران و منطقه دلار، دولت جمهوری اسلامی توانست بهای اسکناس سبز آمریکا به ریال را کم و بیش ثابت نگهدارد. چگونه؟ از راه تزریق انبوه ارز های به دست آمده از محل صدور نفت، و ارضای تقاضا.
 
با تقویت مصنوعی ریال – از راه تثبیت نسبی بهای دلار - دولت جمهوری اسلامی توانست طی مدتی نزدیک به دهسال، کالا های خارجی را ارزان وارد بازار ایران کند. به بیان دیگر طی این مدت ایران یکی از معدود کشور های جهان بود که از راه پرداخت یارانه به کالا های وارداتی، به جنگ تورم رفت، هر چند که نتوانست میانگین سالانه تورم را از پانزده در صد پایین تر بیاورد. در عوض با این سیاست تولید کنندگان داخلی خانه خراب شدند و صادر کنندگان کالاهای غیر نفتی نیز (که سهمی محدود در بازرگانی خارجی کشور دارند) به سختی ناراضی شدند.
 
منطق اقتصادی حکم می کرد که با توجه به تفاوت میان نرخ تورم داخلی و نرخ تورم در مهم ترین مناطق صنعتی، پول ملی ایران آرام آرام و سال به سال تضعیف شود و به این ترتیب تعادل های لازم  به بازرگانی خارجی کشور باز گردد. منطق قابل قبول تر این می بود که دولت جمهوری اسلامی به جنگ تورم برود و کل اقتصاد را به تعادل برساند.
 
طی این همه سال، تنها با تزریق انبوه دلار های نفتی بود که ایران توانست دلار را به دروغ ارزان نگهدارد. ولی با شدت گرفتن تحریم های اقتصادی و انباشته شدن ابر های سیاه در آسمان روابط بین المللی ایران، فنر فشرده شده دلار در بازار ارز ایران یک باره رها شد، زیرا بانک مرکزی دیگر نتوانست همچون گذشته دلارهای نفتی را با دست و دلبازی روانه بازار کند و از راه پاسخگویی به تقاضا، بهای ارز را کم و بیش ثابت نگهدارد.
 
صرافان دوبی
 
امروز دست های بانک مرکزی برای ریخت و پاش ارز گشاده نیست، به این دلیل ساده که طی دو سال گذشته تولید و در نتیجه صادرات نفت ایران حدود یک میلیون بشکه کاهش یافته و به رغم بالا بودن بهای طلای سیاه، در راه سرازیر شدن دلارهای نفتی به خزانه جمهوری اسلامی موانع جدی به وجود آمده است.

طی روزها و هفته های آینده شاید بانک مرکزی بتواند با این یا آن ابتکار دلار را در بازار ارز ایران کمی ارزان تر کند، ولی با توجه به همه متغیرهای تاثیر گذار بر اقتصاد و پول ملی ایران، در وضعیت کنونی عاملی  که بتواند جلوی فرسایش باز هم بیشتر ریال را بگیرد، دیده نمی شود.
 
کسری بودجه، اوج گیری نقدینگی، تورم مزمن، افزایش شکاف میان تورم داخلی و تورم در مناطق صنعتی، همراه با دگرگونی در مبادلات بین المللی ایران به ویژه زیر فشار تحریم ها، ریشه های اصلی توفان کنونی را در بازار ارز ایران به نمایش می گذارند.
 
ولی برای درک توفان ارزی کنونی در ایران، منطق اقتصادی به خودی خود کافی نیست. توفان ارزی، شکل متبلور شده بحران عدم اعتمادی است که کل جامعه ایرانی را در بر گرفته است. فرو ریزی پول ملی نماد سقوط اعتماد نه تنها در عرصه اقتصادی، بلکه در مناسبات اجتماعی، در روابط میان شهروندان و نهادهای سیاسی و نیز در روابط بین المللی ایران در سطوح منطقه ای و جهانی است.
 
بانک مرکزی جمهوری اسلامی، بر پایه اساسنامه اش، پاسدار قدرت خرید پول ملی ایران و حافظ ارزش آن در برابر ارز های خارجی است. با نرخ تورم رسما بیست و سه در صدی و سقوط پول ملی ایران در برابر دلار، روشن است که مهم ترین نهاد پولی کشور چه اندازه در انجام وظایفش موفق بوده است.
 
اسدالله عسگر اولادی، رییس اتاق ایران و چین و یکی از نیرومند ترین بازاریان جمهوری اسلامی، به تازگی گفت که نرخ برابری ریال در برابر دلار را صرافان دبی تعیین می کنند. بهتر بود گفته می شد که صرافان دبی، بر پایه آنچه در فضای درونی و بین المللی جمهوری اسلامی می گذرد، سرنوشت ریال را رقم می زنند.
 
این سرنوشتی است غم انگیز که یاد شکست های بزرگ  را در خاطره تاریخی ایرانیان زنده می کند. ترکمانچای و عهدنامه ننگینی که در قرن نوزدهم از آن بر خاست، یکی از این شکست ها است. با ذلتی که امروز دامن  ریال را گرفته، ایرانیان در قرن بیست و یکم میلادی «ترکمانچای پولی» را  تجربه می کنند.

+56
رأی دهید
-43

salmonella - اصفهان - ایران
واقعا عهد نامه ترکمنچای خیلی ننگین بود. از افراد میخواهم در خواندن مطالب این سایت تعجیل ننمایند و اندکی با درایت بیشتر مطالعه کنند تا خدایی ناکرده دچار عارضه ی کج فهمی نشوند.با تشکر از کارکنان سایت
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 11:40
majid63 - پاريس - فرانسه
الان عربها بشکن میزنند که یک ایرانی‌ حدود ۳۳ سال در سرازیری قرار دارد. و ایرانیان قربانی عربها هستند.لعنت به اخوند و بچه آخوند .
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 11:59
hossein-87 - تهران - ایران
واسه گرفتن یه دونه از اون عکس کچله باید 25 تا از اون عکس امامه داره بدی!اوه مای گاد!
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 12:03
بیایید رستم باشیم - کیف - اوکراین
جامعه گوسفندی ، لایق حکومت گرگ هاست ، مردمی که قدر ان پدر و پسر بزرگوار رو که الهی نور به قبرشون بباره رو ندونستن حالا دارن جواب میدن، حال کنید......
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 16:08
nangbarvelayat - دالاس - آمریکا
آخوندها بی‌ تقصیرند. اسلام مشکل داره. فیلم زیبای بیگناهی مسلمانان را ببینیند.
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 19:48
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
ای‌ دلار ۷ تومان یادت بخیر, اسلام عجب گندی میتونه به اقتصاد ، فرهنگ ، سیاست ، تمدن یه کشور بزنه.
‌پنجشنبه 23 شهريور 1391 - 00:47
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.