اعتراف هولناک به قتل کینه‌جویانه مهندس جوان

مهندس پس از چندین ساعت کار طاقت‌فرسا روی تختخوابش دراز کشیده و به خواب عمیقی فرورفته بود و کسی تصور نمی‌کرد این مرد هرگز از این خواب بیدار نخواهد شد.

23 تیرماه سال گذشته مرد جوانی با مراجعه به دادسرای عمومی و انقلاب شهید میرجاوه از ناپدید شدن برادرش خبر داد و به بازپرس گفت: برادرم مهندس است و در یکی از زمین‌های کشاورزی بیرون شهر مشغول ساخت سوله‌ای برای راه‌اندازی کارخانه بود. وی به طور معمول غروب به خانه بازمی‌گشت ولی شب گذشته به خانه بازنگشته و کارگرانش نیز هیچ اطلاعی از سرنوشت وی ندارند.

با ادعای مرد جوان، بازپرس پرونده به تیمی از پلیس آگاهی زاهدان ماموریت داد برای یافتن سرنخی از سرنوشت مهندس تجسس‌های میدانی خود را آغاز کنند.

بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان برای انجام تحقیقات وارد عمل شده و به منطقه‌ای که مرد مهندس آنجا کار می‌کرد، رفتند و کارگران وی را تحت بازجویی گرفتند. مردی که در شرکت مهندس ناپدید شده به‌عنوان سرکارگر بود به آنها گفت: مهندس اخلاق خوبی داشت و کسی از وی کینه و کدورتی به دل نداشت. وی حقوق کارگران را سر وقت پرداخت می‌کرد و همه زندگی‌اش کار بود. پس از پایان کار حدود ساعت 6-5 عصر به خانه‌اش بازمی‌گشت.

وی در ادامه افزود: روزی که مهندس ناپدید شد به دلیل درگیری لفظی که با یکی از کارگرها به نام «عارف» پیدا کرد همه ما را ساعت 2 ظهر مرخص کرد و گفت کار تعطیل است و برویم و روز بعد بیاییم. ما هم رفتیم ولی هنگامی که روز بعد آمدیم با غیبت وی روبه‌رو شدیم.

بدین ترتیب کارآگاهان که به سرنخ جدیدی دست پیدا کرده بودند پیش خود با فرضیه اینکه ناپدید شدن مهندس با درگیری لفظی وی با کارگرش ربط داشته است، عارف را تحت بازجویی گرفتند که وی به تیم جنایی گفت: آن روز وقتی مهندس کار را تعطیل کرد من هم مانند دیگر کارگران به شهر رفته و به یکی از بستگانم سر زدم و اطلاعی از سرنوشت وی ندارم.

با این وجود کارآگاهان پس از اینکه هیچ اطلاعاتی از کارگر مرموز به دست نیاوردند تلفن مهندس را تحت تجسس قرار دادند و متوجه شدند عصر روز درگیری با گوشی موبایل وی تماس گرفته شده و از ساعت 6 عصر گوشی وی خاموش شده است. لیست تماس‌ها نشان می‌داد آخرین تماس مربوط به عارف است.

کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات به آدرس کسی که عارف ادعا کرده بود عصر آن روز آنجا بوده رفتند و با بازجویی از وی دریافتند عارف دروغ گفته و قصد فریب آنها را داشته است.

با مشخص شدن بخشی از داستانسرایی عارف، تیم جنایی وی را دوباره تحت بازجویی قرار دادند که این جوان در ادعاهای جدیدی گفت: آن روز با مهندس تماس گرفتم و از میانه راه سر زمین بازگشتم و از وی عذرخواهی کردم. پس از چند دقیقه که می‌خواستیم با مهندس به سوی شهر بازگردیم ناگهان 2 خودروی پژو و سمند که 6 سرنشین داشت مقابل‌مان توقف کرده و مهندس را از پشت فرمان بیرون کشیدند و داخل صندوق عقب سمند گذاشته و رفتند. پیش از رفتن یکی از آنها مرا تهدید کرد اگر ماجرا را برای پلیس گزارش کنم هرجا که باشم مرا همراه خانواده‌ام به قتل خواهند رساند، بنابراین من نیز از ترس جانم نمی‌توانستم موضوع را برای پلیس بازگو کنم.

در ادامه کارآگاهان با این ادعا تصمیم گرفتند با انجام چهره‌نگاری از عارف ردی از آدم‌ربایان به دست آورند ولی در طول بررسی‌ تصاویر افسر چهره‌نگاری متوجه شد مرد جوان با ادعاهای دروغین و اظهارات ضد و نقیض قصد گمراه کردن وی را دارد، بنابراین موضوع را به کارآگاهان گزارش داد.

لحظاتی بعد با تماس تلفنی یکی از کارگران به پلیس آگاهی، کارآگاهان دریافتند عارف به این کارگر که دوست قدیمی وی بود گفته است قصد کشتن مهندس را دارد، بدین ترتیب عارف برای چندمین بار تحت بازجویی ویژه قرار گرفت و وی نیز با روبه‌رو شدن با شواهد و مدارک جدید پلیس لب به اعتراف باز کرد و پرده از سناریوی جنایتش برداشت و گفت: مدتی بود با مهندس اختلاف پیدا کرده بودم و هنگام کار با وی مشاجره می‌کردیم. آن روز کنترلم را از دست داده و به وی ناسزاگویی کردم، مهندس نیز با من درگیر شد و با وساطت کارگران ماجرا به پایان رسید. مهندس به همه مرخصی داد، من نیز همانند بقیه رفتم ولی در میانه راه تصمیم به جبران رفتار مهندس گرفتم و به وی زنگ زدم که داخل کارگاه حضور دارد یا نه، پس از اینکه وی گفت در حال استراحت داخل دفترش است، به آنجا رفتم و از پشت شیشه دفترش دیدم وی خوابیده است. در زدم ولی جواب نداد. متوجه شدم خوابش خیلی سنگین است، بیرون رفتم و سنگ بزرگی را که فکر کنم 15 یا 20 کیلو بود به داخل آوردم و ضربه‌ای به سر مهندس زدم، سپس جسد وی را داخل پتو گذاشتم و داخل چاهی حدود 30 کیلومتر دورتر از کارگاه انداختم.

با ادعای هولناک کارگر تبهکار، تیم جنایی با راهنمایی وی موفق شدند جسد مهندس را روز 24 مردادماه داخل چاه 4 متری که روی آن با تخته‌ای بزرگ و مقداری خاک پوشانده شده بود پیدا کنند و به معمای پیچیده گم شدن مهندس پس از یک ماه پایان دهند.

+45
رأی دهید
-121

gharibe UAE - ابوظبی - امارات
درنده،وحشی،نامرداین کجاش چه چیزی را میخواستی ثابت کنی به جز اینکه وحشی هستی
‌سه شنبه 21 شهريور 1391 - 19:21
salmonella - اصفهان - ایران
خاک بر سرش.نمک خورد و نمک دان را شکست.
‌سه شنبه 21 شهريور 1391 - 19:32
همایون خدای صبر - اسلو - نروژ
بابا جون اصلاً مملکت هرکی هرکی شده . یعنی کارفرما اصلاً حق نداره به کارگراش بگه بالای چشمتون ابروئه. واقعاً همه دارن به خاطر ناراحتیهاشون عقده هاشونو سر هم خالی میکنن .
‌سه شنبه 21 شهريور 1391 - 22:06
baran828 - تهران - ایران
خوبه این موبایل اختراع شد. تو ایران در پیداکردن قاتل ها نقش اولو داره!
‌سه شنبه 21 شهريور 1391 - 22:21
elinaz - مونترال - کانادا
عمله نمک نشناس
‌سه شنبه 21 شهريور 1391 - 22:21
*Fanoos* - ايران - ايران
فقط میتونم بگم وحشتناک ِ:(( آدم دیگه به کی میتونه اعتماد کنه
‌سه شنبه 21 شهريور 1391 - 22:24
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
این موج جنایت‌های عجیب و غریب-- تجاوزات جنسی‌-- کشتن مادر خواهر و دختر با استناد به ناموس کوفتی و غیرت!!!! حاصل ۳۳ سال حکومت ملایان کثافت اسلامیست!! همین و بس!!لطفا باز ماله نکشید-اگربا ساعتی‌ ۷۰۰۰ تومان شرف نمی فروشید!!!
‌سه شنبه 21 شهريور 1391 - 23:59
Geelongcat - سیدنی - استرالیا
آرتمیس- ننه بقچه -. نه صحبت از تجاوز جنسی‌ است، نه کشتن مادر یا دختر مطرح است اینجا - نه ربطی‌ به حکومت ۳۳ ساله ملایان داره - تو برو یک مشاور روانپزشکی و مشکلاتت را بیان کن. اگه کامنت مطرح یا مربوط نداری مجبور نیستی‌ چیزی بنویسی‌.
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 07:24
hana257 - تهران - ایران
توی ایران وقتی میخوای از خونه بری بیرون باید آیت الکرسی بخونی بسم الله بگی صدقه بزاری کنار که به سلامت بری و برگردی. دیگه وای به حال افرادی که مثل مهندس بدبخت بین یک سری آدم تو سری خورده و جاهل زندگی میکرده.
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 07:57
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
Geelongcat - سیدنی - استرالیا. این جنایات دقیقا ربط به این حکومت جهل و جنون اسلامی دارد چون قبل از آن آن آن قلابت چنین موج جنایت و تجاوزات نبود!!! ماله نکش بابا بغچه!!!!!
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 09:58
dadrooz - تهران - ایران
چه عاشقانه
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 10:14
hossein-87 - تهران - ایران
کارگرها معمولا همینن.نمک به حروم توشون خیلی زیاده.اصلان هم ربطی به رفتار کارفرما نداره.جالب اینجاست که هرچی کارفرمای گند اخلاق دیدم، کارگراش همه قانع و قدرشناس بودن و کاری. این بدبخت هم مثل من خیلی هوای کارگراش رو داشته و یه صدا بلند کرده سر یکیشون، طرف حق خودش دونسته که بکشتش! واقعا میگن مار تو آستین پرورش دادن همینه. عمله ی گربه صفت آشغال
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 11:39
reza.28 - لندن - انگلستان
یکی بخاطر نداری و بدبختی میکشه این خاک تو سر بخاطر دعوای لفظی .
‌چهارشنبه 22 شهريور 1391 - 20:45
yashainiran - ایران - ایران
من یادمه جایی مسئول پروژه بودم وجای مسئول قبلی که آدم بیسوادی بود را گرفته بودم و داشتم کارم را طبق اصول علمی انجام می دادم یک روز دیدم کارگران به حرفم گوش نمیدهند و کار نمی کنند حتی یکی از آنها به من حمله ور شد و به رویم بیل کشید بعداً از همین کارگر شنیدم که مسئول قبلی تحریکش کرده. به همین جهت بعضی از کارگرها ترسناک هستند ومنطق حالیشان نیست
‌پنجشنبه 23 شهريور 1391 - 08:37
Zolf Ali - دبی - امارات
چرا تو ایران هرکه با کسی کوچکترین اختلاف پیدا میکنه زرتی میزنه طرفو میکُشه!!!؟ یعنی تو ایران اینقدر جون آدم بی ارزشه؟؟؟؟؟
جمعه 24 شهريور 1391 - 02:25
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.