گروگان گرفتن مادر برای بله گرفتن از داماد
وطن امروز :دختر جوان وقتی دید پسر مورد علاقهاش دیگر نمیخواهد با وی ازدواج کند به طراحی یک گروگانگیری دست زد. برادران این دختر ماموریت داشتند مادر پسر دانشجو را ربوده و تا پس از عقد او را رها نکنند.
«محمد» که در دانشگاه آشتیان دلباخته «سهیلا» شده بود پس از چندین ماه آشنایی با وی متوجه شد همسر آیندهاش وی را فریب داده است. پسر دانشجو با دلی پر از کینه ارتباطش را برای همیشه با دختر همکلاسی قطع کرد ولی از سویی نمیدانست سهیلا که نمیخواست جوان خوبی مثل وی را از دست بدهد به هر کاری دست خواهد زد.
ساعت 11 صبح یازدهم تیرماه سالجاری مادر محمد که از بازار بازمیگشت هنوز به خانهاش نرسیده بود که 2 جوان با خودروی سفیدرنگی برابر پای وی توقف کردند و آدرس پرسیدند، این زن که در حال نشان دادن آدرس بود ناگهان با رفتار عجیب یکی از آنان روبهرو شد.
یکی از جوانان با نشان دادن چاقو از زن حیرتزده خواست سوار خودرویشان شود، مادر محمد که بسیار ترسیده بود قصد نداشت با آنان همکاری کند و میخواست فرار کند که به زور 2 جوان ناشناس سوار پراید سفیدرنگ شد.
زن وحشتزده که نمیدانست چه اتفاقی رخ داده است با التماس و گریه از سرنشین پراید میپرسید که چرا وی را دزدیدهاند؟ مادر محمد که میخواست با داد و فریاد از مردم کمک بخواهد با دستمال خیس جوان چاقو به دست که جلوی صورتش گرفت بیهوش شد و پس از چند ساعت که به هوش آمد خود را در اتاق تاریکی دید که نمیدانست آنجا کجاست.
شب شده بود و مادر محمد که وحشتزده از سرنوشتش در گوشه اتاق به خواب رفته بود با صدای باز شدن قفل در اتاق از خواب پرید، زبانش از ترس بند آمده بود، 2 مرد و یک زن جوان را روبهرویش دید، آنان با لحنی آرام از وی میخواستند با پسرش تماس بگیرد و وی را مجبور کند با سهیلا ازدواج کند.
مادر نگران چارهای نداشت و با محمد تماس گرفت و به وی گفت ربوده شده و حالش خوب است و خواسته عجیب آدمربایان را برای پسرش گفت.
محمد پس از این تماس ماجرا را برای برادر بزرگترش تعریف کرد و با هم به کلانتری رفتند و گروگان گرفته شدن مادرشان را خبر دادند، بدینترتیب تیمی از پلیس آگاهی شهر فراهان استان مرکزی برای رازگشایی از این گروگانگیری احمقانه وارد عمل شدند و با توجه به حساسیت ماجرا تجسسهای ویژهای را آغاز کردند.
محمد که تنها یکی از گروگانگیران را میشناخت در بازجوییهای پلیس گفت: چند ماه پیش در دانشگاه آشتیان با یکی از همکلاسیهایم به نام سهیلا آشنا شدم و ارتباطهایمان بیشتر و بیشتر شد تا آنجایی که به یکدیگر وابسته شدیم و تصمیم به ازدواج با وی گرفتم.
وی در ادامه افزود: پس از چند مدت از روی اتفاق کپی صفحات شناسنامه سهیلا را به دست آوردم و متوجه شدم وی 3 سال پیش با مرد دیگری ازدواج کرده و پس از یک سال از این مرد جدا شده است ولی سهیلا این موضوع را به من نگفته بود، بدینترتیب هنگامی که احساس کردم وی مرا فریب داده است به ارتباطمان پایان دادم و دیگر به تلفنهایش جواب ندادم تا اینکه شب گذشته برادران سهیلا به من زنگ زدند و تهدیدم کردند اگر با خواهرشان ازدواج نکنم مادرم را شکنجه خواهند کرد. پس از آن نیز با مادرم صحبت کردم که از صدایش فهمیدم خیلی ترسید و جانش در خطر است.
بدین ترتیب کارآگاهان با بهدست آوردن نشانی خانه سهیلا در کرمانشاه، به آنجا رفته و با انجام تعقیب و مراقبت موفق شدند وی را که به خانهای مشکوک رفت و آمد میکرد شناسایی کنند و در عملیات ضربتی وارد خانه شوند و سهیلا و 2 برادر جوان را دستگیر کنند.

سهیلا در بازجوییها ادعا کرد شب گذشته به محمد زنگ زده و حال وی را جویا شده و ادعا کرده از دزدیده شدن مادرش بیاطلاع است و حاضر است برای پیدا شدن مادرش با پلیس همکاری کند.
با این وجود کارآگاهان همه خانه را تحت تجسس قرار دادند که سرنخی از مادر محمد نیافتند ولی شواهد نشان میداد زن گروگان گرفته شده در همان خانه است.
بدینترتیب دوباره خانه تحت بازرسی قرار گرفت که ماموران در قهوهای رنگ مرموزی داخل حیاط یافتند و با شکستن قفل با تعجب متوجه شدند این در به انباری بزرگی که به این خانه راه دارد مرتبط است. هنگامی که تیم ویژه وارد انباری تاریک شدند در گوشهای از آنجا مادر محمد که دست و پاهایش بسته بود را پیدا کردند.
پس از اینکه کارآگاهان پیرزن را نجات دادند از 2 مرد جوان به نامهای «محمد» و «مازیار» بازجویی کردند که آنان نیز ادعا داشتند به خاطر اصرارهای خواهرشان دست به این کار زدهاند.
برادر بزرگ دختر دانشجو در ادامه بازجوییها گفت: سهیلا 3 سال پیش نامزد کرده بود و پس از یک سال به دلیل برخی مشکلات با همسرش از او جدا شد و در دانشگاه با محمد آشنا شده بود که قرار شد آنها با هم ازدواج کنند ولی بعد از آنکه محمد متوجه شد خواهرمان حقیقت را از وی پنهان کرده است از تصمیم خود منصرف شده و ما نیز به خاطر خواهش و التماسهای خواهرمان مادر محمد را دزدیدیم تا وی با خواهرمان ازدواج کند.
تصمیمگیری برای محل اعدام «عقرب سیاه»
پایان راه برای گروگانگیران پسر 5 ساله
مرد گروگانگیری که با ربودن پسربچهای 5 ساله از خانوادهاش درخواست 35 میلیون تومان پول کرده بود، در عملیات ویژه کارآگاهان گیلانی دستگیر شد. سردار ابراهیم قائدرحمتی در این باره گفت: با ناپدید شدن پسربچهای 5 ساله به نام «پرهام» در عصر روز پنجشنبه از مقابل پارک نزدیک خانهشان در منطقه گلسار شهر رشت، کارآگاهان در صحنه حاضر شده و تحقیقات خود را آغاز کردند که هنگام بررسی ماجرا مردی با خانواده این کودک تماس گرفته و ادعا کرد در مقابل دریافت 35 میلیون تومان حاضر به آزادی کودک است. فرمانده انتظامی استان گیلان افزود: بر این اساس چند تیم ویژه از پلیس تجسسهای میدانی خود را آغاز کرده و موفق شدند آدمربا را با استفاده از شگردهای پلیسی در مخفیگاهش شناسایی کنند. وی با بیان اینکه اقدامات ماموران موجب نتیجهبخش شدن این ماموریت در کمتر از 5 ساعت شد، گفت: مرد آدمربا که معتاد و 32 ساله است به همراه 2 زن و یک مرد که در ربودن و مخفیکردن این کودک نقش داشتند دستگیر شدند. وی با اشاره به وضع مالی مناسب خانواده کودک ربوده شده، گفت: مرد تبهکار در اظهارات خود اعتراف کرد از چند روز پیش این کودک را زیر نظر داشته و زمانی که وی تنها برای بازی به پارک مقابل خانهشان رفته فرصت را مناسب دیده و با این بهانه که وی را بزودی نزد خانوادهاش بازمیگرداند، پرهام را ربوده است. قائدرحمتی از پدر و مادر کودک ربوده شده خواست با عدم رضایت در بخشش این آدمربا، درس عبرتی به دیگر اشخاص با چنین تفکراتی بدهند.
تصادف هندوانهای در جاده
در سانحهای که در جاده قزوین به کرج رخ داد کامیون پر از هندوانه با پرایدی برخورد کرد و صحنه عجیبی را رقم زد. با له شدن خودروی پراید هندوانهها نیز در سطح جاده ریخته و متلاشی شدند که با وجود تاثر از پیش آمدن این حادثه صحنه مناسبی برای تهیه عکس به وجود آورد. علت این سانحه از سوی کارشناسان راهنمایی و رانندگی در حال بررسی است.