وقتی خیانت رنگ خون گرفت
جام جم آنلاین: چند سال پیش پروندهای را در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار دادم که در آن زنی جوان متهم شده بود شوهرش را تحریک به قتل کرده است. شوهر این زن بعد از این که مرتکب قتل شده بود خودش موضوع را به ماموران خبر داده و منتظر شدهبود تا بازداشتش کنند.

مرد هم که به همسرش خیلی اعتماد داشت، جوانی که به همسرش تعرض کرده بود را به خانه کشانده و او را به قتل رسانده بود.
متهم از ابتدای بازداشت یک حرف را در بازجوییها زده بود و تاکید کرده بود که همسرش مورد آزار قرار گرفته و از او دفاع کرده بود، اما زن جوان ادعاهای مختلفی مطرح کرده بود.
در بررسیها متوجه شدیم زن جوان با مقتول رابطه داشته و این رابطه به زور نبوده است بلکه با تمایل کامل زن جوان بوده، اما مقتول بعد از چندبار رابطه با این زن تصمیم میگیرد از او اخاذی کند و همین هم آغاز درگیری بین آنها شده بود.
زن جوان وقتی دیده بود چارهای ندارد و نمیتواند پول درخواستی مقتول را آماده کند، موضوع را به شوهرش گفته بود، اما نه همه واقعیت را. این زن ادعا کرده بود مورد تعرض قرار گرفته و در نهایت باعث شده بود تا دو مرد باهم دعوا کنند و یکی دیگری را بکشد.
زمانی که پرونده برای رسیدگی آماده شد و متهمان در دادگاه حاضر شدند، مرد جوان که قاتل بود و متهم ردیف اول یکبار دیگر هر آنچه اتفاق افتاده بود را گفت. بعد همسرش در جایگاه حاضر شد.
او سعی کرد واقعیت را پنهان کند و گفت که مورد آزار قرار گرفته است، اما من و همکارانم او را سوالپیچ کردیم و گفتیم که فیلم به دست آمده نشان میدهد تو رضایت کامل داشتی. این زن نتوانست جواب دهد و حرفی برای گفتن نداشت.
هرچند مقتول هم آدم خوبی نبود، اما زن جوان هم با دروغگویی به شوهرش او را وادار به جنایت کردهبود.
وقتی متهم ردیف اول واقعیت را فهمید رو به همسرش کرد و گفت اول باید تو را میکشتم زن خیانتکار!.
بعد از پایان جلسه دادگاه، مرد به پرداخت دیه محکوم شد و همسرش را به جرم معاونت در قتل و رابطه نامشروع به شلاق و 15 سال حبس محکوم کردیم.