اتمام رابطه تلفنی با قتل در باغ خلوت روستا

وطن امروز : روز اول خردادماه سالجاری چند مرد کشاورز هنگامی که برای سرکشی زمینهای خود در روستایی در حال عبور از کنار باغ سیبی بودند با صحنه وحشتناکی روبهرو شدند؛ جسد بیجان مرد جوانی غرق در خون زیر درخت بزرگی افتاده بود و شواهد نشان میداد وی با ضربات چاقو مرگ را در آغوش گرفته است. با مخابره قتل مرموز مرد جوان به پایگاه این بخش، تیمی از ماموران برای رسیدگی وارد عمل شدند و پس از بررسیهای ابتدایی بازپرس کشیک جنایی و کارآگاهان پلیس آگاهی را نیز در جریان گذاشتند. با حضور بازپرس، وی به کارآگاهان دستور داد سرنخی از قتل مرموز مرد جوان بیابند، بدینترتیب آنان ابتدا با تجسس از صحنه جنایت موفق شدند چاقویی را که در قتل جوان ناشناس مورد استفاده قرار گرفته بود، بهدست آورند. بررسیهای دیگر نیز حاکی از آن بود که مرد جوان قربانی کینه هولناکی شده است. در شاخه دیگری از تحقیقات کارآگاهان موفق شدند خانواده قربانی را شناسایی کنند که پدر وی که از کشته شدن پسرش شوکه شده بود و نمیتوانست ناراحتیاش را کنترل کند پس از اینکه آرام شد به تیم جنایی گفت: پسرم «موحد» 21 ساله همراه من در باغ کار میکرد و امروز زودتر از من به باغ رفت، وی نه با کسی دشمنی داشت و نه کسی از وی کینهای به دل داشت. با توجه به اینکه هیچ سرنخی از عامل جنایت در دست کارآگاهان نبود، آنان پس از چندین روز تلاش موفق شدند با ردیابی تلفن خانه قربانی سرنخ جدیدی بهدست آورند. بررسیها نشان میداد موحد با شماره یکی از همروستاییهایش تماس زیادی گرفته بود، بدینترتیب کارآگاهان با انجام تحقیقات ویژه از شماره تلفن متوجه شدند که قربانی با زن 35 سالهای به نام «کبری» رابطه پنهانی داشته و برادر وی به نام «علی» نیز به رابطه آنها مشکوک بوده است. با احضار علی به پلیس آگاهی، وی در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد و اظهار داشت پس از اینکه به رابطه قربانی با خواهرش مشکوک شده به خواهرش و موحد هشدار داده و هیچگاه تصمیم به درگیری یا قتل همروستاییاش را نداشته است. بر این اساس، کارآگاهان که به ادعاهای این جوان 26 ساله مشکوک شده بودند در اقدامی زیرکانه لباسهای کثیف وی را که داخل لباسشویی خانهاش بود برای انجام آزمایشات گروه خونی و DNA به آزمایشگاه تشخیص هویت فرستادند. پس از گذشت 10 روز جواب آزمایشگاه به پلیس آگاهی ارسال شد که نشان میداد روی پیراهن و کلاه علی آثار خون وجود دارد و گروه خونی یافت شده روی لباسها با گروه خونی موحد مطابقت دارد. بر این اساس علی دوباره تحت بازجویی قرار گرفت و با اشتباه دانستن نظریه آزمایشگاه تشخیص هویت بیان داشت: من هیچ درگیری با موحد نداشتم و روز کشته شدن وی در روستا نبودم و احساس میکنم کسی میخواهد برای من پاپوش بدوزد، آزار من تاکنون به کسی نرسیده است. با توجه به علمی بودن روشهای کارآگاهان جنایی برای رازگشایی از این پرونده، آنها برای پایان دادن به تحقیقات این بار کبری را نیز تحت بازجویی قرار دادند که وی با پرده برداشتن از سناریوی از پیشطراحی شده، گفت: سال گذشته پس از اینکه طلاق گرفتم و به خانه پدریام بازگشتم مدام از سوی برادرم تحت آزار و اذیت قرار میگرفتم. وی به من سرکوفت میزد و زندگی را برایم جهنم کرده بود تا اینکه در مسیر باغمان با موحد آشنا شدم و طولی نکشید که وی ارتباط تلفنیاش را آغاز کرد و هر روز با یکدیگر صحبت میکردیم و در این مدت بسیار به یکدیگر وابسته شدیم، هنگامی که برادرم خانه را ترک میکرد سریع با موحد تماس میگرفتم تا اینکه وقتی پول تلفن زیاد آمد، برادرم که به رفتار من و موحد مشکوک شده بود با پیرینت گرفتن از قبض تلفن شکش به یقین تبدیل شد و مرا زیر باد کتک گرفت و به آستانه کشتن کشاند. وی افزود: برادرم آن روز به حدی عصبانی بود که میخواست مرا با چاقو به قتل برساند که اگر پدر و مادرم دخالت نمیکردند مرا کشته بود. برادرم از خانه بیرون زد و ساعتی بعد بازگشت و از من خواست فردا صبح با موحد در باغشان قرار بگذارم، ابتدا قبول نکردم ولی هنگامی که کتکهایش را دوباره آغاز کرد مجبور شدم دستوراتش را اجرا کنم، به موحد زنگ زدم و ساعت 7 صبح در باغشان قرار گذاشتم. روز قتل برادرم پیش از ساعت 7 صبح از خانه با حالتی عصبانی خارج شد و یک ساعت دیگر با حالتی پریشان به خانه آمد و پس از عوض کردن لباسش چند روزی به شهر رفت. این زن که مدام اشک میریخت، ادامه داد: هفته پیش هنگامی که برادرم بازگشت به من و پدر و مادرم گفت چنانچه پلیس درباره قتل موحد سوالاتی داشت به دروغ بگوییم روز پیش از قتل وی به شهر رفته است و در بازجوییهای ابتدایی مجبور به دروغ شدیم. در ادامه علی هنگامی که با اعترافات خواهرش روبهرو شد به قتل اعتراف کرد