بررسی یک آسیب رفتاری ایرانیان : افتخار آفرینی کاذب چرا ؟

عصر ایران ؛ مازیار آقازاده - مردم ایران یکی از تاریخی ترین و با سابقه ترین ملت های روی زمین اند و شاید در تمام گیتی ملت های  ریشه داری مشابه ملت ایران به تعداد انگشت های یک دست نباشد ، اما همین مردم دارای خصوصیاتی خاص هستند که حاصل عوامل فرهنگی ، تاریخی ، اجتماعی زیستن در این جغرافیا در طول ادوار مختلف تاریخی است.

یکی از ویژگی های ما ایرانیان را شاید بتوان در مقایسه ای با دیگر ملت های جهان " زرنگی خاص " ما ایرانی ها دانست . ما ایرانی ها آدم های ساده و زودباور نیستیم و در تعاملات اجتماعی مان به راحتی فریب نمی خوریم  وعلی رغم اینکه خیلی از کشورهای پیشرفته امروز دنیا دارای مردمانی به غایت ساده هستند اما ما مردم ایران که جزء کشورهای رده متوسط دنیا هستیم زرنگی های خاص خودمان را داریم که به قول معروف به همین راحتی " رنگ نمی شویم و حتی اگر لازم باشد دیگران را رنگ می کنیم ".

اما همین مردم زرنگ ایران دهه هاست که بر این گمان باطل است که شعر سعدی " بنی آدم اعضای یکدیگرند – که در آفرینش ز یک گوهرند " بر سردر سازمان ملل نصب شده است!

طرح از: siamakazmi.com


یا بسیاری از اقوال و شایعات نادرست که دهان به دهان چرخیده و کمتر کسی به خود زحمت داده تا ماجرا را به طور دقیق و علمی بررسی کند و کشف حقیقت کند و چون این اتفاق نیفتاده یک عقیده یا گمان باطل دهه ها و گاه قرن ها سینه به سینه چرخیده و از نسل های قبلی به نسل های بعدی منتقل شده بدون اینکه اصلاح شود و سهل است که با توجه به خاصیت " یک کلاغ چهل کلاغ " در هر روایتی اندکی نیز بر بار آن افزوده شده تا یک گلوله برف در نهایت تبدیل به بهمن شده است و همه ما زیر آوار دروغ ، روایت های نادرست تاریخی و خرافات و جعلیات مانده ایم.

به موضوع شعر سعدی بر گردیم ، اخیرا یکی از خبرگزاری های کشورمان همت کرد و گزارشی از صحت و سقم این گمان که " شعر سعدی بر سر در سازمان ملل نصب شده است " تهیه کرد و مشخص شد که این گفته به هیچ وجه صحت نداشته و ندارد .

اما بدون تردید سال ها و دهه ها بود که میلیون ها ایرانی بر این گمان باطل بوده اند که شعر شاعر بلند آوازه کشورشان بر سر در سازمان ملل نصب شده است و چه بسیار از ایرانیانی که حتی این مساله را در دیدار با مردم دیگر نقاط دنیا نقل کرده اند و شاید برخی از آنها با اهل فن نشسته و این روایت مجعول را نقل کرده باشند و شاید " کنف " هم شده اند.

 در طی این همه سال کمتر کسی به خود زحمت داد تا برود و تحقیق کند و ببیند شعر سعدی در کجای ساختمان سازمان ملل در نیویورک نصب شده است و هیچ کس هم به این فکر نکرد ،این همه گزارش از سازمان ملل توسط تلویزیون خودمان تهیه می شود ، اگر خبری بود ، حتماً گزارشی تهیه و پخش می شد.

و یا اخیرا یک روایت مجعول و نادرست تاریخی درباره سفررضا شاه به ترکیه دست به دست در فضای مجازی می چرخد و همه بدون اینکه اطلاعی از صحت و سقم این روایت نادرست و مجعول تاریخی کسب کنند این مطلب را در صفحه هایشان با دیگر دوستان به اشتراک می گذارند و این دروغ و روایت نادرست تاریخی را همچون سم و ویروس تکثیر می کنند.

یا سال ها و دهه ها این ادعای ناموثق در میان ایرانی ها رواج داشته و دارد که : " ایرانی ها باهوش ترین مردم جهان هستند و ضریب هوشی ایرانی ها بالاتر از دیگر مردم جهان است و..." در حالی که تحقیقات علمی موسسات و دانشگاه های معتبری که روی این موضوع کار کرده اند چنین ادعایی را تایید نمی کند و مردم ایران در بیشتر تحقیقات علمی در این زمینه در رده متوسط هوشی جا می گیرند.

یا این یک باور متقن در میان خیلی از ایرانی هاست که ناسا را ایرانی ها می چرخانند ؛ گو این که فقط دانشمندان ایرانی در این مجموعه علمی و تحقیقاتی مشغول اند و بقیه ملل دنیا ، در آنجا نقش دربان و سرایدار را بازی می کنند و برای دانشمندان ایرانی ، چای و قهوه می آورند. البته در ناسا ، دانشمندان فرهیخته ایرانی که مایه افتخارند ، کم نیستند ولی این گونه نیست که متوهم شویم و فکر کنیم ناسا هم از مستعمرات نژاد ایرانی است.

مثال های فراوانی می توان در این زمینه ذکر کرد که ادعاها ، گفته ها و روایت های ناصحیح تاریخی  و شایعات به سرعت برق و باد در جامعه ما تکثیر می یابد و ذهن همه را به نسبت به یک موضوع خاص مشوش می کند و یا حتی همچون دروغ بزرگ " نصب شعر سعدی بر سر در سازمان ملل " در باورها رسوب می کند و نسل به نسل منتقل می شود.

چرا چنین است ؟

دلیل اینکه ما ایرانی ها چرا بر خلاف اینکه مردمی زرنگ هستیم ولی این چنین ساده باور هستیم و دنبال تعقیب صحت و سقم ادعاهایی این چنین نمی رویم چیست؟

البته یک وجه مشترک چهار مثال ذکر شده این است که ما ایرانی ها در هر چهار مورد به قول معروف " خودمان را زیادی تحویل گرفته ایم " و شاید یک دلیل این مساله سرخوردگی ها و غرور خدشه دار شده ملتی است که صاحب تمدن و امپراتوری بوده و در برهه هایی از تاریخ این غرور با هجوم دیگر اقوام و ملت ها به شدت خدشه دار شده است و این افتخار سازی های دروغین و جعلی از نظر روان شناسی اجتماعی بیشتر برای التیام بخشیدن به زخم های اینچنینی بوده است.

تا اینجای کار می توان پذیرفت که ملتی با جعل برخی روایت های نا موثق برای خود افتخار آفرینی کند اما مساله وقتی خطرناک می شود که این روایت های نامعتبر درباره خودمان که در واقع به دست خودمان ساخته می شود و به آن پروبال می دهیم یک ملت را متوهم کند و ما را از شناخت واقعی مقدورات و محذورات مان در فضای ملی و بین المللی بازدارد.

این موضوع دلیل دیگری هم می تواند داشته باشد و آن این که ما ، با این داستان سرایی ها ، می کوشیم تنبلی ها و کاهلی هایمان را بپوشانیم و سستی هایمان را در پشت توهمات ، پنهان کنیم تا کمتر دچار عذاب وجدان تاریخی شویم.

دلیل دیگر برای تبیین مساله "افتخار آفرینی کاذب " و سرعت گسترش آن این است که ما ایرانی ها ملتی هستیم که بیشتر از آنکه فرهنگ مکتوب داشته باشیم دارای فرهنگ شفاهی هستیم و اساسا به همین دلیل است که یکی از پایین ترین آمار مطالعه را در بین ملت های دیگر دنیا داریم و وقتی کمتر مطالعه می کنیم طبیعتا ذهنمان کمتر علمی و تحقیقی است و بیشتر تمایل دارد تا روایت بشنود.

مساله دیگر که می توان در تبیین این مساله ذکر کرد فضای نا مطلوب آزادی بیان در طی قرون و دهه های متمادی است. چه بسیار داستان های بی مبنا و مجعولیکه در طول تاریخ ، به عظمت شاهان اختصاص یافته و مردم ، جرأت نقدشان را نداشته اند و تنها موظف بوده اند که باور کنند و با آب و تاب برای دیگران هم باز بگویند تا در گذر زمان ، یک واقعیت تاریخی انکار ناپذیر تلقی شود.
  وقتی آزادی بیان و رسانه باشد دروغ ها زودتر آنچه که باید شناخته می شوند و سره از ناسره زودتر تمییز داده می شود و وقتی فرهنگ غالب شفاهی است وآمار مطالعه پایین است ؛نتیجتا کم سوادی در جامعه زیادتر می شود و باور پذیری شایعات و روایت های  مجعول که اتفاقا با مذاق خود بزرگ بین ما ایرانی ها سازگار است ، بیشتر می شود و شاید حتی بسیاری از ما ایرانی ها را در کلاس درسی بنشانند و با دلایل منطقی و علمی دروغ بودن بسیاری از گمان های باطل مان را به ما تفهیم کنند ، دوست نداشته باشیم بپذیریم که مثلا شعر سعدی بر سردرسازمان ملل نصب نشده و یا ما ایرانی ها مردم خیلی باهوشی هم نیستیم و هوشمان در حد متوسط است و... .

 چه باید کرد ؟

برای پاسخ به این سوال که چه می توان کرد ، باید به بخش قبل رجوع کنیم و در واقع درمان هر دردی در شناخت درست درد است و تا وقتی درد خود را درست نشناسیم طبیعتا درمان درستی نیز نمی توان تجویز کرد.

به عبارت دیگر هر آنچه که در تبیین دلایل " افتخار آفرینی کاذب " ذکر کردیم می تواند در درمان این درد هم به کارمان آید: تغییر گام به گام فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب و ذهن علمی ، بالا بردن سطح آموزش ها و مطالعه ، رواج آزادی بیان و رسانه برای تبیین هر چه بهتر پدیده ها و تشخیص سره از ناسره و...

اما اینها کارهایی است که می توان  انجام داد و بخش دیگری از علل تاریخی و اجتماعی که زمینه ساز شکل گیری وضعیت کنونی است ، طبیعتا زمان زیادی می برد تا اصلاح شود و باید در این زمینه صبور بود تا تغییر نسل ها به مرور ذائقه و ذهنیت جامعه را تغییر دهد. 

واقعیت این است که ما ملت کم افتخاری نیستیم و علی رغم نقاط ضعف قابل توجهی که داریم ، اگر واقعا بخواهیم به خود ببالیم لیستی بلند بالا از داشته ها و افتخارات را داشته و داریم که به آنها ببالیم و سرمان در میان سرها بالا باشد و دیگر چه نیازی به جعل تاریخ و دروغ پردازی داریم ؟

چرا اگر می خواهیم به خود ببالیم به حفظ زبان ملی مان در کنار تنوع سایر گویش ها و حتی زبان ها در جغرافیای ملی خودمان نبالیم ، چرا نباید به حفظ تنوع فرهنگی و قومی در ایران زمین ببالیم و این همه رنگ و گویش و فرهنگ و خرده فرهنگ  که دست در دست هم فرهنگ ایرانی را شکل می دهند مایه مباهات ما نباشد  ، چرا نباید فرش و هنر ایرانی ، معماری ، دهها شاعر جهانی مان ، و دهها و صدها دانشمند بزرگ که در طول تاریخ به حرکت رو به پیشرفت علم در دنیا کمک کرده اند سبب افتخار ما نباشد  ، چرا از دستاوردهای امروزین دانشمندان و سینماگران و ورزشکاران و مبتکران امروزی به نیکی یاد نکنیم و قدر بدانیم و مفتخر شویم؟
و اساسا چرا نباید اصل این شعرزیبای سعدی که قرن ها پیش از جدی شدن دغدغه برابری حقوقی انسان ها در جوامع انسانی این گونه زیبا سرود:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند

مایه سربلندی ما نباشد که این چنین با "جعل" بخواهیم برای خود افتخار افرینی کاذب درست کنیم.

+114
رأی دهید
-30

reality check - تهران - ایران
ممنون از مقاله بسیار با ارزش و پر محتوایتان متاسفانه همینطور است گاهی اوقات یک خبر کذب در فیس بوک در عرض مدت زمان بسیار کوتاهی هزاران لایک میخورد ولی میشود از گوگل ایمیج و گوگل وب استفاه کرد تا از درست بودن یا نادرست بودن ان مطمین شد البته مردم هم مقصر نیستند وقتی اطلاع رسانی ازاد نباشد وشما براحتی نتوانی به منابع موثق اطلاع رسانی دست رسی داشته باشی لاجرم دست بدامان منابع غیررسمی و شفاهی و مجازی میشوی. البته اینها عوارض مشکلات و فشارهای عدیده سیاسی و اجتماعی در طول سالیان سال هست که تاثیرات مخربی بر یک ملت بجا میگذراد که فقط خود مردم ایران میتوانند برای حلش راهی پیدا کنند.
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 15:06
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
عالی‌ بود.اما این موضوع در مورد خیلی‌ کشور‌های دیگه هم صادقه.مثلا این آلمانی‌ که ما توش زندگی‌ می‌کنیم.یا مثلا در فیلم‌های آمریکایی‌ میشه دید که اونها هم به اشکال و نوع مختلف برای خودشون افتخار آفرینی‌های کاذب می‌کنن.حتی با کمک استودیو" ریدلی اسکات "ادعا کردن که ماه رو فتح کردن .
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 15:25
babak be - بروکسل - بلژیک
حالا اینها که گفتید خوبه . اینکه مردم عقیده دارند که امام دوازدهم غیب شده و هزاران سال هست که هنوز زنده هست و خانه اش تو چاه هست و یک روز سوار بر اسب سفید از آسمان به زمین می آید . اینها رو چطور باور کرده اند ؟
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 17:08
avicenna - لندن - انگلیس
دوست نویسنده ی عزیز. شعر سعدی بر روی یک قالی نوشته شده و در ورودی ساختمان سازمان ملل نصب شده است ، این هدیه ای از ایران است . این مطلب را حتی بان کی مون در سفر خود به تهران در سخنرانی خود گفت . دوما این تحقیقات علمی که می کنند به نظر بنده اکثرا اهداف نژاد پرستانه و سیاسی دارند . سوما قبول دارم که ما زیاد از حد ادعا می کنیم ، ولی ما اکنون در دوره ای قرار داریم که مردم در حال بازگشت به اصل خود هستند . چهارما ملتی که از تاریخ خود نداند و نگوید و نبالد ملتی بی ریشه است و ایرانی هر اندازه ببالد ، بر حق بوده است .پنجما مردم ایران اتحاد قومی خود را در زمین لرزه ی آذربایجان و قضیه ی جزایر سه گانه نشان دادند . مردم ما اگر به خیابان ها نمی آیند ، باز نیز دلیل بر تمدن بالا ی آن ها دارد ، چون انقلاب آن ها با مردم کشور های عربی کنونی تفاوت دارد و در حال گذار از حکومت دینی هستند و نمی خواهند کشور را به خاک و خون و خرابی بکشند . در پایان اگر ایرانی ها ادعایی دارند و می کنند ، آن را ثابت هم کرده و می کنند . ممنون از مقاله تان.
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 16:00
romano - تهران - ایران
کم سوادی زودباوری همراه خود دارد این یک جمله زیبا نیست این هم اکنون به اصلی در روانشناسی تبدیل شده. یونانیان و رومیان غیر خود را بربر میخواندند. اگر خودت را باور نکنی در زمان حیاتی نخواهی داشت. چرا ژرمنها حرفهای هیتلر را باور کردند و در مورد قوم آریا تحقیق جامعی نکردند ایرانیان نیز همین کار را می‌کنند. به اعتقاد من ایرانیان تا به خود صدمه‌ای نزنند این باورهایشان اشکال که ندارد خوب هم هست بسیاری از ملتها را می‌شناسیم که هوش متوسط یا ضعیفی دارند ولی بر دنیا حکمرانی می‌کنند و این ناشی از باور اینکه متفاوت و تافته جدا بافته هستند است جزیره‌ای خود را بریتانیای کبیر می‌نامد حال روسیه پهناور خیر. چرا ما همچون باوری نداشته‌ باشیم چرا خود تحقیری ما ایرانیان بجز سابقه کهن تنها کشور کره زمین هستیم که از طرفی روس از طرفی مغول و قبایل وحشی افغان، عثمانی، عرب انگلیسی، پرتغالی، کراسوس، آنتونیوس و .. محاصره شده‌ایم و با آنها جنگیده‌ایم در کل تاریخ حتی یک مورد کشتار انبوه و جنایت مانند آنها نداریم هنوز به زبان فاخر خود سخن می‌گوییم 17 امین کشور پهناور جهان هستیم. ادامه ...
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 15:49
romano - تهران - ایران
با همین باورهاست که صادق هدایت و شاملوی این ملت به جنگ خرافه و اهریمن دینی عربیزم میرود (خودم مسلمانم). حرف سعدی بسیار نیکوست اما تجربه اثبات کرده که وقتی انگلیس به کشور من هجوم می‌اورد عوض بن آدم دیدن مردم کاخ داریوش را منفجر می‌کند مجسمه‌های آپولون را منفجر می‌کند تا عداوت خود را به فرهنگ کهن و بالاتر خود نشان دهد به دین پراکنی و آخوند پروری و دزدی و کودتا 28 مرداد می‌پردازد. چرا من فکر نکنم اصفهان نصف جهان است چرا باور نکنم بازار آن در هقتصد سال پیش از بزرگترین مجتع تجاری اکنون جهان بزرگتر بوده. چرا انار ساوه و کفش چرم تبریز را نپسندم جواب این خودباوری کاذب بافتن قالی و داشتن غنیترین هنرهای دستی جهان و داشتن یک کشور با قدمت بالاست. آیا شما فکر می‌کنید اگر این همه حمله علیه یک کشور صورت گرفته بود مثلا همان انگلیس الان فرهنگ مردم آن چگونه بود. اتفاقا ما به این تافته جدا بافته بودن نیاز داریم ما همیشه پرقدرت بوده‌ایم و هیچگاه یک کشور ضعیف در طول تاریخ حساب نمی‌شویم (باو توجه به موقعیت استثنایی ایران). ادامه ...
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 15:58
romano - تهران - ایران
بدبختی ما زمانی شروع شد که این باور را کنار گذاشتیم و به التماس افراد مرده پناه آوردیم ما همیشه خود را با قدرتمندان مقایسه کردیم برای همین هنر ادبیات و علم در ما پیشرفت کرد زمانی آرزوی ما بودن مانند اروپا بود اکنون فرزند این آب و خاک به دبی می‌رود خاک آنرا سرمه چشمان می کند! خارجش شده آنتالیا و مالزی؟!؟ اتفاقا من پیشنهاد می‌کنم این باور را که ما بسیار باهوشیم و تافته جدا بافته هستیم با عقل و افتادگی همراه کنیم و مانند چین و هند به قدرت برگردیم. چرا فردوسی می‌گوید ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را بجایی رسید است کار که تاج کیانی رو کند آرزو آیا یک ملت در کل زمان حیات خود حق شکست در 3 جنگ را ندارد(عرب ،‌مغول اسکندر)!؟ چرا تمام ملتهای اطراف از ما یک ستان عاریت گرفته‌اند (پاکستان، ازبکستان گرجستان ...) انسان بی امید بی آرزو در حال تحقیر خود بی جاه از مرده مرده‌تر است و این دارد تبدیل به یک عادت در ما ایرانیان می‌شود. زنده باد ایران رها بزرگ عالی فرهنگ و خودباور و لعنت به رجاله‌های دین فروش که ملت بزرگ و بیهمتایی را با دلار نفتی به زیر ظلم خود دارند.
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 16:12
kobalt - تهران - ایران
مشکل از اینجاست که ما گاهی ازبام ملی گرایی افراطی میافتیم وگاهی از بام جهان وطنی که اگر از نوع چپش باشه به کمتر از کوروش کمونیست وشاه عباس سوسیالیست رضایت نمیدیم.
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 18:43
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
آقای نویسنده ایران 4 نفر مثل شما داشته باشه دیگر احتیاج به دشمن و تحقیرات او ندارد , چرا نباید بخود ببالیم ؟ ما ایرانیها غنی ترین فرهنگ و تمدن را داشته ایم , اگر خدشه ای به این تمدن وارد شده بخاطر صدماتی است که در طول تاریخ به فرهنگ و تمدن این کشور وارد شده , ولی هنوز هم باید افتخار بکنیم که این تجاوزات باعث نشد که زبان و خط فارسی از بین برود مثل ترکیه که نگارش زبان ترکی را از دست داد, چرا ذهن مردم را آماده سرکوب تمدن و هویت خویش میکنید, اگر ایرانیان به این تمدن مفتخر نبودند و مثل شما فکر میکردنند سالیان سال بود که از خود بیگانه بودیم مانند مصریان و سوریان عربی سخن میگفتیم ویا شاید مثل مکزیکها اسپانیائی حرف میزدیم ما ملت بزرگی هستیم شاعران , منجمان , صنعتگران و دانشمندان بزرگی افتخارات زیادی برای ایران کسب کرده اند حتی در این عصر چرا باید غرور ملی را لگد مال بکنیم که افرادی چون شما به باورهای فروتنی خوشنود باشند , آمریکا با حدود 500 سال عمر برای خود تاریخ میسازد هر کجا که امکانی برای نشان دادن تاریخ تمدن آمریکا باشد فروگذاری نمیکند
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 19:50
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
2- موزه هایی که آثار آن در تاریخ ایرانیان روز مره است , ساختن موزه های غرب وحشی واز نگه داری ابزار جستجوی طلا و چگونگی بار زدن گاری و گالسکه در طول سفر از شرق و به غرب آمریکا و ابزار مورد نیاز در این سفر را جزو تاریخ و افتخارات خود کرده اند ؛ ما باید به تاریخ ایران افتخار کنیم تاریخ ایران و فرهنگ و تمدن ما سندی است برای فرزندان ما که با اتکا؛ و افتخار به آن رشد خواهند کرد اگر ملت ایران به این تاریخ و فرهنگ وتمدن مغرور نبود امروز جمهوری اسلامی از شنیدن نام کوروش کبیر لرزه به اندامش نمی افتاد , لطف کنید با انتشار این قبیل مقالات جوانان وطن را از داشتن غرور و فخر برای ابراز وجود تهی نکنید.
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 19:51
mohammad_nedjati - وین - اتریش
رومانو - تهران - ایران من فکر می‌کنم که این ترد اشاره به افرادی دارد که بی‌ منظور به اشخاصی‌ افتخار میکنند که شغلهای کلیدی در شاخها و عرصهای مختلف علم و صنعت در کشورهای بیگانه دارند و تابع آن کشور هستند . و لزومی ندار که جناب عالی‌ همانند سگا که به تکه استخوان خود میبالد شما به گذشته دور ایران ببالید که البته اثری در وضع کنونی این کشور ندارد . در واقع در این ترد کسی‌ قصد به توهین ایران و ایرانی‌ نداشته
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 19:53
Shadan Shirin Sokhan - هایدلبرگ - آلمان
شک نکنید که هنر فقط نزد ایرانیان است و بس !!!!،، از نوع انتخاب این حکومت آخوندی عربی‌ کاملاً پیداست ، که هنر نزد ایرانیان است و بس !!!!
‌چهارشنبه 15 شهريور 1391 - 20:13
Arash_Barcelona - بارسلونا - اسپانيا
آقای نویسنده.مطمناً هستم که این مقاله شما افکار درونی شماست و فقط و فقط نظر شخصی‌ شما رو میرسونه.من به نظر شخصی شما احترام میگذارم ولی‌ به هیچ وجه با شما اشتراکی در این مورد ندارم..
‌پنجشنبه 16 شهريور 1391 - 00:33
ali1111 - تهران - ایران
جالبه اکثر ایرانی‌‌ها که اوایل می‌آیند خارج اصلا دوست ندارند با ایرانیها بگردند و فارسی با بچه‌هاشون صحبت کنند ولی‌ پس از چند مدت دنبال اون فرهنگ گمشدهٔ خود میگردند و فکر میکنند با ۴ تا غلو کردن و یک پرچم شیر و خورشید و یک زنجیر تخت جمشید بر گردن میتوانند هویت گذشتهٔ خود را دریابند...هیچ کدام هم حاضر نیستند برند ایران زندگی‌ کنند و کشور را بسازند؟!! مرگ خوبه برا همسایه؟!! همون‌هایی‌ که اونجا هستند بگذار بسازند.
‌پنجشنبه 16 شهريور 1391 - 00:35
ali1111 - تهران - ایران
رویان - کالیفرنیا - آمریکا. رویان عزیز، اگر غیر از این بود که عاقبت کشور و مردم این نبود؟!!! اگر اسلام باعث بدبختی ما است که تا حدی هم هست، ۱۳۰۰ سال وقت داشتیم که درستش کنیم و اگر انگلیس و آمریکا باعث آن است که ما قدمت تاریخیمان از هر دو بیشتر است پس چطور؟!!!...بماند. ما همش دنبال چیزی میگردیم که ناکامی‌های خود را گردن آن اندازیم...فکر می‌کنم خیلی‌ وقته ایران نرفتی، بهت پیشنهاد می‌کنم یک سر بری ملت و فرهنگت را از نزدیک مشاهده کنی‌....
‌پنجشنبه 16 شهريور 1391 - 00:28
Arash_Barcelona - بارسلونا - اسپانيا
Shadan Shirin Sokhan - هایدلبرگ - آلمان . این انتخاب نبود بلکه تحمیل بود..خواهش می‌کنم ناا امید نباشید..۳۰ یا ۴۰ سال در طول تاریخ ،،بخصوص تاریخ بلند پایهٔ ایران رقمی به حساب نمی‌آید..اعراب چند صد سال..مغول‌ها چند صد سال..ترک‌ها چند صد سال در ایران جولان دادند ولی‌ من و شما هنوز فارسی‌ صحبت میکنیم...افتخار به گذشته..افتخار به یک هم وطن هر آنچه در کشوری دیگر از ایران زندگی‌ کند برای من،عرض کردم برای من،، باعث افتخاره..یک مثالی‌ هست که میگوید:و این نیز بگذرد.
‌پنجشنبه 16 شهريور 1391 - 00:53
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
رومانو‌ی عزیز.قصد ردّ یا تایید نظرت رو ندارم .اما از خوندن نظرت لذت بردم.
‌پنجشنبه 16 شهريور 1391 - 02:19
mahdi_n130 - منچستر - بریتانیا
@babak be - بروکسل - بلژیک شما چگونه باور کردید که منزل امام 12 در چاه است؟؟ اینم بر میگرده به زود باوری ما ایرانیها. در مورد چیزی که دانش نداریم کتاب مینویسیم. نقل است که میگویند اگر خواسته ای از خدا دارید در آب روان بیاندازید چرا که مستجاب میشود. من این کار را در آلمان و فرانسه انجام دادم و به خواسته خود رسیدم. در بالای چاه جمکران نقل قول از امام صادق هست( اگر بعد از 11 سال درست بگم) اگر خواسته دارید به آب روان بندازید. یادم نیست حافظ ایه است یا مقبره سعدی که آبی میگزرد و دقیقا مردم نامه های خود را آنجا می اندازند. لطفا اگر حرف زدن بلد نیستید حرف نزدن را تمرین کنید.
‌پنجشنبه 16 شهريور 1391 - 02:37
reality check - تهران - ایران
این که علاقه به تاریخ و باستان شناسی داشته باشی با باستان شناسی افراطی که ایرانیان دچار ان هستند فرق میکند. اولا من تا حالاهیچ کجای دنیا ندید ام و نشنیده ا م که تمام احاد ملت بکیباره دسته جمعی با هم عاشق خواندن تاریخ کشورشان شوند انهم فقط یک قسمت خاصی انهم فقط قسمتهایی که خودشان دوست دارند و بین هم رد وبدل میکنند.بله همه ملتهاتاریخ یعنی گذشته ان کشور را می دانند همان طور که جغرافیا میدانند ریاضی می دانند. همیشه تعداد افراد علاقه مند به یک موضوع افراد قلیلی بود ه اند و ان هم کاملا طبیعی است ان عده هم بر روی تمامی موارد تحقیق شده۱۰۰ درصد با هم اتفاق نظر ندارند پس این که بیکباره تمامی ایرانیان عاشق خواندن ابیاتی برگزیده و دست چین شده ویک دوره خاصی از تاریخ شده اند یعنی چیزی این وسط غلط است یعنی بیماری حال باید علت بیماری را پیدا کردو ان را علاج کردوقتی مشکل اصلی درمان شد قطعا بتدریج از علاقه مندان سیاهی لشکر به تاریخ کم شده و فقط علاقه مندان واقعی به تاریخ و باستان شناسی می مانند .یکی از علایم این بیماران این هست که هر که بخواهد ان را به نقدوچالش بکشد مورد حمله قرار می گیرد.
‌پنجشنبه 16 شهريور 1391 - 10:25
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.