حمله شبانه به خانه 4قلوهای 5ساله

ایران :مادر و چهارقلوی 5 سالهاش نیمه شب در خانهشان تنها بودند که دو مرد نقابدار به گروگانگیری وحشتناکی دست زدند.
هنوز رختخواب بچهها روی زمین این خانه پهن است، مادرشان از ترس زبانش بند آمده و سکوت پس از وحشت خانه را فرا گرفته و اینجا امنیت جای خود را به ترس داده است. بچهها از شب میترسند، از رفتن پدرشان وحشت دارند و هر لحظه فکر میکنند دزدان نقابدار دوباره به خانهشان باز میگردند و مادرشان را زیر کتک میگیرند.
عقربهها ساعت 3 بامداد چهارشنبه 8 مرداد ماه سالجاری را نشان میداد. مرد لکوموتیوران به امید آنکه پس از مأموریت دوباره به خانه برمیگردد و با بچههای
4 قلویش بازی میکند ازخانهشان در خیابان نوری حوالی پل جوادیه تهران بیرون زد، اما نمیدانست لحظاتی بعد چه اتفاقی برای خانوادهاش خواهد افتاد.
هنوز یک ساعت از رفتن پدر نگذشته بود که یکی از بچهها مادر را بیدار کرد تا به دستشویی برود، مادر جوان پس از این که «سوگند» کوچولوی 5 ساله را به دستشویی برد، وقتی میخواستند به اتاق برگردند ناگهان با 2 مرد نقابدار که چاقو در دست داشتند روبهرو شدند.
مادر بچهها که با دیدن این صحنه شوکه شده بود تا آنکه به خود بیاید یکی از دزدان دستانش را روی دهان وی گذاشت و وی را زیر باد کتک گرفت و دزد دیگر نیز چاقویی زیر گوی «سوگند» کوچولو گذاشت و از مادرش خواست جای شیشهها - مواد مخدر - را نشان دهد، این زن که مبهوت مانده بود مردان غریبه از وی چه میخواهند در جوابشان میگفت از چیزی که آنان میخواهند اطلاعی ندارد. مرد نقابدار که هیکلی لاغر اندام و قد بلندی داشت اتاقها را جستوجو کرد و با قاب عکس مرد خانواده متوجه شد و فهمید که اشتباهی به این خانه آمدهاند. بدین ترتیب با گروگان گرفتن یکی از قلها از زن صاحبخانه خواست تا برای آزادی دخترش هر چه طلا و پول دارد به همدستش تحویل دهد، مادر وحشتزده که چارهای جز نجات دخترش نداشت هر چه طلا داشت به آنان داد، در این کش و قوس بچههای دیگر نیز از خواب بیدار شدند و با چهره خونآلود مادرشان و صورت وحشتزده و گریان وی روبهرو شدند و از ترس زیر پتوهایشان پنهان شده بودند و بیداری را همچون کابوس میدیدند. دزد قد بلند ضربه محکمی به زن جوان زد و به همراه همدستش با باز کردن در اصلی خانه ویلایی قصد داشتند تا خودروی شوهر وی را نیز به سرقت ببرند که مادر فداکار با داد و فریاد از همسایهها درخواست کمک کرد و شجاعت وی باعث فرار دزدان شد.
با مخابره این گزارش به پلیس 110، تیمی از پلیس برای رسیدگی به ماجرا وارد عمل شد و برای یافتن سرنخی از دزدی وحشتناک تجسسهای خود را آغاز کردند. بررسیهای آنان نشان میداد که دزدان نقابدار با استفاده از دسته کلید وارد خانه شدهاند.
زن صاحبخانه که دست و صورتش به خاطر درگیری با یکی از دزدان مجروح شده بود با صدایی لرزان به پلیس گفت: هنگامی که با دزدان روبهرو شدم بسیار ترسیده بودم و میخواستم با داد و فریاد همسایهها را صدا کنم که یکی از آنان جلوی دهانم را گرفت و مرا بشدت کتک زد، آنها میگفتند که شوهرم را زمانی که از خانه خارج شده بود دیده بودند. یکی از دزدان قد بلندتر از آن یکی بود و دستکش نیز در دست داشتند.
وی در ادامه افزود: دزدان برای این که من کسی را با خبر نکنم، سیم تلفن را بریدند و با تیغه چاقو صفحه گوشی موبایل را شکستند و تهدید کردند که اگر صدایم در بیاید دخترم و سایر بچههایم را خواهند کشت.
با ادعاهای مادر خانواده و حرفهای کودکانه سوگند کوچولو مأموران پلیس آگاهی راهآهن با انجام اثربرداری و تجسسهای صورت گرفته در حال شناسایی دزدان گروگانگیر هستند.
گفتوگو با پدر خانواده
محمود صمدی که لکوموتیوران شرکت راهآهن است به خبرنگار شوک گفت: این مجتمع که 30 خانه ویلایی دارد متعلق به شرکت راهآهن است و ما نیز حدود یک سال و نیم است که به اینجا آمدهایم، داخل مجتمع یک بوستان بسیار کوچک است که برای خانوادههای ساکن مجتمع راهاندازی شده و با توجه به نبود نگهبانی و علایم ویژه هر کسی که میخواهد به راحتی وارد این مجتمع میشود.
وی در ادامه افزود: چندینبار از حراست خواستهایم که یک کیوسک نگهبانی در برابر مجتمع نصب کنند تا ورود و خروج افراد غریبه یا مهمانان ثبت شود ولی درخواستهای ما به جایی نرسیده است و هر روز شاهد آن هستیم که افراد ناشناس یا معتاد به اینجا میآیند و امنیت خانوادهها را به خطر میاندازند.
صمدی خاطرنشان شد: بیشتر کسانی که در اینجا زندگی میکنند لکوموتیوران هستند و چند شب در هفته نیز برای خدمت به مردم با قطار روی ریلهای سراسر کشور در حال انتقال مسافران هستند و بروز چنین اتفاقات وحشتناکی ما را که بیشتر اوقات از خانوادههایمان دور هستیم نگران میکند، پس از این ماجرا همسرم زبانش بند آمده و دیگر حاضر نیست در این خانه زندگی کند و هر شب کابوس صحنههای آن حادثه را در خواب میبیند.
صمدی در پایان به نمایندگی از اهالی این مجتمع اظهار داشت: معمولاً در هر مجتمع کیوسک نگهبانی و نگهبان وجود دارد ولی مجتمعی که ما و 30 خانواده دیگر زندگی میکنند دارای هیچ تجهیزات امنیتی نیست و هر کسی به خود اجازه میدهد به حریم ما وارد شود و از مدیریت راهآهن میخواهیم به مشکلات این مجتمع رسیدگی کند.