پرده با آیتالله؛ بان کی مون در تهران چه کرد؟
دیدار بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد و آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در تهران، از جهاتی بی سابقه ترین دیدار آیت الله خامنه ای با یک مقام بلندپایه بین المللی محسوب می شود؛ به ویژه به دلیل آنکه این ملاقات تصویر همیشگی ارایه شده از آقای خامنه ای در دیدار با شخصیت ها و دولتمردان خارجی را به طور کامل خدشه دار کرده است.
ماهیت سخنان مطرح شده از سوی دبیر کل سازمان ملل متحد خطاب به آیت الله خامنه ای، اکنون مقامات و رسانه های جمهوری اسلامی را به تلاش برای زدودن پیامدهای نادلخواه آن و ارایه روایتی همخوان با سنت دیدارهای قبلی آقای خامنه ای واداشته است.
در حالی که رسانه های جمهوری اسلامی تنها بر سخنان آیت الله خامنه ای و مواضع مطرح شده از سوی او در قبال فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی و مساله سوریه تاکید می کنند، آنچه در بیرون از ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته، انتقادات صریح و بی سابقه ای است که به صورت مستقیم از سوی دبیرکل سازمان ملل متحد در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی مطرح شده است.
حسین شریعتمداری، نماینده آقای خامنه ای در روزنامه کیهان، روز یکشنبه ۱۲ شهریور، در سرمقاله ای به این دیدار پرداخته و با محکوم کردن شیوه انعکاس ملاقات رهبر جمهوری اسلامی و دبیر کل سازمان ملل در "رسانه های فارسی زبان خارج از ایران"، سخن از آن گفته است که بان کی مون که مخاطب مستقیم "حضرت آقا" بوده، در قبال استدلال های وی سکوت کرده و پاسخی برای گفتن نداشته است و همین نشانه پیروزی دیپلماتیک جمهوری اسلامی است.
سایت رسمی آیت الله خامنه ای نیز در گزارشی که روز چهارشنبه ۸ شهریور از این دیدار منتشر کرد، تنها به انعکاس دیدگاه ها و اظهارات آقای خامنه ای بسنده کرده و در انتشار سخنان بان کی مون تنها به نگرانی او از موضوع هسته ای ایران و درخواستش برای همکاری بیشتر ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و گروه ۱+۵ اشاره کرده و نوشته که او در مورد سوریه نیز خواستار استفاده ایران از نفوذ خود برای حل و فصل بحران شده است.
این درحالی است که بان کی مون و سخنگویش، روز چهارشنبه بلافاصله پس از این دیدار که معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا نیز به عنوان معاون کنونی دبیرکل سازمان ملل در آن حضور داشت، در گفت و گو با خبرنگاران از صریح بودن دبیر کل سازمان ملل متحد در مطرح کردن انتقادها و نگرانی های جامعه جهانی از جمهوری اسلامی در دست کم چهار زمینه اصلی نقض حقوق بشر در ایران، عدم همکاری در زمینه پرونده فعالیت های هسته ای، حمایت از رژیم بشار اسد و اظهارات "توهین آمیز و تحریک کننده" رهبران جمهوری اسلامی در باره اسراییل خبر دادند.
در اخبار منتشر شده در رسانه های جمهوری اسلامی ایران، تقریبا به هیچ یک از این موارد اشاره نشده است؛ حال آنکه بان کی مون در سخنرانی هایش در نشست سران کشورهای جنبش عدم تعهد و دانشکده روابط بین الملل وابسته وزارت امور خارجه ایران نیز به این محورها پرداخته است و حتی در آنجا با صراحت بیشتری سخن گفته و از جمله خواستار آزادی رهبران جنبش سبز، مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی شده است.
سنت و سنت شکنی
در بیش از دو دهه ای که آیت الله خامنه ای، به عنوان رهبر، سکانداری نظام جمهوری اسلامی را در دست داشته، او حتی برای لحظه ای از سنتی که از سلف خود، آیت الله خمینی به ارث برده در مواجهه با خبرنگاران و یا نحوه انتشار دیدارهایش با مقامات و چهره های بین المللی منحرف نشده است.
تصویر عمومی ارایه شده از آیت الله خامنه ای در دیدارهای گهگاهش با رهبران دیگر کشورها و یا شخصیت های بین المللی تفاوت چندانی با تصویر ارایه شده از دیدارهای او با مسئولان نظامی که خود رهبری آن را بر عهده دارد، ندارد.
به گزارش واحد مرکزی خبر، علی اکبر ولایتی، مشاور عالی آیت الله خامنه ای در امور بین الملل، در مصاحبه ای تلویزیونی گفته است: "دبیرکل سازمان ملل هم خطاب به مقام معظم رهبری گفت که شما فقط رهبر ایران نیستید بلکه رهبری مذهبی جهان اسلام را هم بر عهده دارید و ما خدمت شما رسیدیم تا بگوییم ما را در حل مسائل منطقه به ویژه سوریه کمک کنید زیرا در این باره به مشکل برخورده ایم".
با وجود این، مارتین نسیرکی، سخنگوی بان کی مون، روز یکشنبه ۱۲ شهریور، در گفت و گو با بی بی سی فارسی، سخنان آقای ولایتی را به طور کامل تکذیب کرد.
ایراد چنین اظهاراتی و در پی آن تکذیب شدن آنها مسبوق به سابقه است. گفته های محمد محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی به روشنی نمایانگر تصویری است که تلاش می شود تا از آیت الله خامنه ای نزد افکار عمومی در داخل کشور ترسیم شود.
آقای گلپایگانی، ۱۸ بهمن ماه سال ۱۳۹۰ در مراسم گرامیداشت ۱۹ بهمن روز نیروی هوایی ارتش که در سالن اجتماعات فرودگاه مهرآباد برگزار شد، گفت: "خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران دارای رهبری آگاه و هوشمند است که یک سر و گردن بالاتر از رهبران جهان قرار دارد و این حرف بنده در دیدار رهبران سایر کشورهای جهان با مقام معظم رهبری کاملا مشهود است. به عنوان مثال نلسون ماندلا پیرمرد ۸۰ ساله وقتی به دیدار رهبر انقلاب آمد دو زانو مقابل ایشان نشست و ایشان را رهبر خود خطاب کرد".
رسانه های جمهوری اسلامی آکنده از چنین اظهارنظرهایی است و در مقابل هنگامی که به عنوان نمونه، به دنبال پیگیری خبرنگار سایت "صبح امروز"، بریدگت ماسانجو، مسئول دفتر نلسون ماندلا در ژوهانسبورگ چنین روایتی را تکذیب می کند و از قول آقای ماندلا، از بیان وارونه خاطرات اظهار تاسف می کند، چنین تکذیبی، هیچ بازتابی در رسانه های رسمی و فراگیر ایران پیدا نمی کند.
در چنین بستری است که دیدار بان کی مون و آیت الله خامنه ای، اهمیتی تاریخی پیدا می کند. این اهمیت نه به دلیل ماهیت انتقادها و بیان دیدگاه ها بلکه به دلیل مطرح شدن آنها به شکلی بی واسطه و مستقیم با رهبر جمهوری اسلامی است.
تمامی نگرانی های مطرح شده از سوی دبیر کل سازمان ملل متحد، پیش از این بارها و بارها، یا در موضع گیری های عمومی رهبران کشورهای مختلف، یا در مذاکرات پشت درهای بسته دولتمردان ایرانی با همتایان خارجی مطرح شده و یا در نامه های سربسته و محرمانه ای که کسی از محتوای آنها مطلع نشده، و نه در دیداری مستقیم و چشم در چشم، به اطلاع آیت الله خامنه ای رسانده شده است.
در بسیاری از این موارد، مخاطب این انتقادها، نمایندگان آیت الله خامنه ای بوده اند. نمایندگانی که به رغم سلب اعتماد و مسئولیت از آنها در دوره های بعدی، دست کم باید در دوران تصدی مسئولیت منتقل کننده امین متن و محتوای مذاکرات به رهبر جمهوری اسلامی به عنوان اصلی ترین شخحص تصمیم گیر در عرصه های کلان از جمله سیاست خارجی بوده باشند.
سکوت علامت رضا؟
اما بیان صریح انتقاد از نوع موضع گیری شخص آیت الله خامنه ای در قبال اسراییل و یا نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی، رویدادی تجربه ناشده برای آقای خامنه ای بوده است؛ رویدادی که اکنون میزان سودبخشی سفر دبیرکل سازمان ملل به تهران را، همچون سفر محمد مرسی، رئیس جمهوری مصر با پرسش هایی روبه رو کرده است؛ هر چند به دلیل نقش و حضور آیت الله خامنه ای در این رویداد، چنین پرسش هایی مجالی اندک برای بروز در رسانه های ایران یافته اند و عمدتا به شکلی غیر مستقیم و پوشیده بیان می شوند.
حسین شریعتمداری در سرمقاله روز یکشنبه خود به طرح مستقیم و بی واسطه دیدگاه ها در این دیدار اشاره کرده، اما آن را تنها از یک جانب می نگرد: "آقای بان کی مون برای اولین بار به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد در دیدار با رهبر معظم انقلاب با دیدگاه مستند و همراه با دلایل و اسناد غیرقابل انکار جمهوری اسلامی ایران که در اثبات حقانیت و منطقی بودن سیاست های داخلی و خارجی ایران اسلامی ارائه شده بود، روبرو گردید و همین مواجهه را به هنگام بیانات رهبر فرزانه انقلاب در اجلاس تهران تجربه کرد، بی آنکه پاسخی برای آن داشته باشد."
وی در ادامه می نویسد: "ممکن است گفته شود آقای بان کی مون پیش از این هم با نظرات و استدلال های جمهوری اسلامی ایران آشنا بود. بنابراین در اجلاس تهران با سخنان ناشنیده ای روبرو نشده است! که باید گفت؛ بی تردید دبیر کل سازمان ملل متحد با بسیاری از استدلال ها و اسناد مورد اشاره در اثبات حقانیت جمهوری اسلامی ایران از قبل آشنا بوده است ولی نکته درخور توجه آن که، ایشان هیچگاه در موقعیتی قرار نگرفته بود که این اسناد و استدلال ها را بشنود و ببیند و در همان حال ملزم به پاسخگویی باشد. آقای بان کی مون همه این شواهد و دلایل را در حالی که بر کرسی دبیر کلی سازمان متبوع خویش تکیه زده بود، شنیده و دیده بود و بدیهی است که دبیر کل در آن جایگاه ملزم به پاسخگویی نیست. اما ایشان در دیدار با رهبر معظم انقلاب، طرف مستقیم استدلال های حضرت آقا بود و مطابق عرف شناخته شده بین المللی ملزم به پاسخگویی بود و سکوت ایشان در فرهنگ و پروتکل های تعریف شده سیاسی به منزله ناتوانی از پاسخ و پذیرش استدلال و نظرات طرف مقابل تلقی می شود."
نه آقای شریعتمداری، نه روزنامه کیهان و نه هیچ رسانه دیگری، اساسا اظهارات و دیدگاه های بان کی مون را بازتاب ندادند و بالطبع، اشاره ای نیز به پاسخ های احتمالی آقای خامنه ای به انتقادها و نگرانی های دبیر کل سازمان ملل نکردند.
با این همه، هم دبیرکل سازمان ملل و هم سخنگوی او، احتمالا آگاه از نحوه بازتاب دیدار در رسانه های دیگر از یک سو و شاید بیشتر تحت فشار نگاه های پرسشگر به ویژه در غرب در شرایط حساس کنونی، خیلی زود و صریح از محتوای مباحث مطرح شده با رهبر جمهوری اسلامی ایران سخن گفتند.
اکنون نه دولتمردان جمهوری اسلامی و نه نمایندگان دوره ای آیت الله خامنه ای، بلکه شخص خود او به طور مستقیم شنونده مباحثی بوده که در تمامی سال های اخیر محور مناقشه ها و درگیری های جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی بوده است.
در صحنه بین المللی و در عرصه سیاست خارجی به نظر نمی رسد که این رویداد به رغم بی سابقه بودنش تاثیری بر رویکرد و مواضع آیت الله خامنه ای داشته باشد.
در عرصه داخلی اما، نحوه پوشش خبری این رویداد و تلاش های انجام گرفته برای گنجاندن تصویری از آن در قابی از پیش ساخته شده، می تواند نشانه و دلیل روشن دیگری از میزان تجمع قدرت در دستان آقای خامنه ای به عنوان ولی فقیهی که در راس نظام نشسته قلمداد شود.
چنین وضعیتی موجب شده که نه فقط مخالفان، بلکه منتقدان جمهوری اسلامی، از خالی شدن هر چه بیشتر ساختار حقیقی و حقوقی قدرت در جمهوری اسلامی از محتوای جمهوری و حرکت آشکارتر و سریع تر نظام سیاسی مستقر به سوی حکومتی فردی سخن بگویند که در آن، همه چیز بر حول محور خواست و اراده رهبر سامان داده و یا درک و تفسیر می شود.