راز زندگی پنهان در یک عکس خانوادگی
+55
رأی دهید
-161

ایران : زن جوان وقتی عکس شوهر و هوویش را در آلبوم خانوادگی دوستانش دید برای جدایی و طلاق به دادگاه خانواده رفت.
قاضی عموزادی با مطالعه پرونده او به زن جوان گفت: علت درخواست طلاقتان را توضیح دهید.
زن جوان که به کاشیهای کف دادگاه خیره شده بود، گفت: 10 سال پیش زمانی که دختری 20 ساله بودم با میثم که از دانشجویان نمونه سال آخر مدیریت و 5 سال از من بزرگتر بود در دانشگاه آشنا شدم. وی پسر بسیار مؤدب و مهربانی بود و در درس هایم به من کمک زیادی کرد تا اینکه احساس کردم به این پسر علاقهمند شدهام. وقتی از سوی وی پیشنهاد ازدواج را شنیدم بسیار خوشحال شدم و بلافاصله موضوع را با خانوادهام مطرح کردم. پس از موافقت آنها مراسم خواستگاری انجام شد و من با 500 سکه طلا به عقد دائم میثم در آمدم. یک سال بعد نیز با برگزاری مراسم سادهای به عنوان جشن ازدواجمان راهی خانه مشترکمان شدیم. از اینکه با میثم ازدواج کرده بودم بسیار راضی بودم. وی به خوبی من را درک میکرد و در همه مراحل زندگی همراهم بود. با به دنیا آمدن دخترم خوشبختیمان چندین برابر شد و کانون خانوادگیمان نیز هر روز گرمتر میشد. تنها چیزی که گاهی آزارم میداد این بود که همسرم در کارخانهای به عنوان مدیر داخلی مشغول به کار شده بود که در سمنان بود به همین دلیل در هفته یک یا دو روز را در سمنان و بقیه هفته را در تهران کار میکرد. 3 سال از کار همسرم در آن کارخانه میگذشت و من نیز به نبودنهای وی عادت کرده بودم و از زندگی گرم و عاشقانه در کنار همسر و دخترم راضی بودم. تا اینکه چند روز پیش پسرخالهام سرزده به خانهمان آمد و همه زندگیام را به یکباره به جهنم تبدیل کرد.
زن جوان اشکهایش را پاک کرد و ادامه داد: عکسی دسته جمعی در دست مهدی پسرخالهام بود که وقتی آن را دیدم تا ساعتها گیج و مات به گوشهای خیره ماندم و در سکوت فقط اشک میریختم.
پسر خالهام که برای تفریح به خانه یکی از دوستانش در سمنان رفته بود در آلبوم خانوادگی آنها با عکس همسرم در کنار زنی دیگر روبه رو میشود. وی که بسیار کنجکاو شده بود موضوع را پیگیر میشود. دوست مهدی همسرم میثم را شوهر خواهرش معرفی میکند و میگوید که این عکس برای 3 سال پیش است که در مراسم عقدکنان از وی و خواهرش تهیه کرده است. پسر خالهام که بسیار از موضوع شوکه شده بود موضوع را برای دوستش توضیح میدهد و بلافاصله عکس را به دست من میرساند.
زن جوان که گریه امانش نمیداد به قاضی عموزادی گفت: در زندگیام هیچ چیزی برای همسرم کم نگذاشتم اما نمیتوانم درک کنم که به چه علت با زنی که 8 سال از خودش بزرگتر بوده ازدواج کرده است.
مرد جوان که تا آن لحظه سکوت کرده بود رو به قاضی گفت: من هیچ چیزی در زندگی با سمیرا کم نداشتم و کنار وی و دخترمان احساس آرامش میکردم. در ابتدا وقتی با شهناز در سمنان آشنا شدم وی را به عقد موقت خود در آوردم اما خیلی زود احساس گناه کردم و از وی خواستم تا به این ارتباط پایان بدهیم اما متوجه شدم که وی باردار است و به اجبار وی را به عقد دائم خود در آوردم اما همیشه از این مسئله احساس گناه میکردم. حالاهم حاضرم تا همسر دوم خود را طلاق بدهم و از سمیرا خواهش میکنم تا من را ببخشد و به من فرصتی برای جبران بدهد. زن جوان در ادامه گفت: من به هیچ شکلی نمیتوانم خیانت همسرم را ببخشم بنابراین حاضرم با بخشش مهریهام و دریافت حضانت دخترم از وی جدا شوم.
مرد جوان که دیگر راهی نداشت موافقت خود برای طلاق را اعلام کرد و حضانت تنها دخترش را به همسرش سپرد.
قاضی پس از شنیدن اظهارات زوج جوان و بنا به توافق آنها حکم طلاق را صادر کرد.
sara83 - كرترگ - بلژيك
کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه!.
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 11:54
baran828 - تهران - ایران
با عرض معذرت آخرش مرد هستن دیگه!
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 12:39
فراوانی - قطر - قطر
این اسلام چه بلائی سر خانواده ها در اورده
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 13:24
SHANA - خ - ایران
آفرین به این شیرزن
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 13:30
sepherdad - سیدنی - استرالیا
خوب که چی مرد زن گرفته?، از زندگی گرم و عاشقانه در کنار همسر و دخترم راضی بودم!! شما راضی بودی حاج خانوم, خوشبختی یک مرد این نیست که بچه شما رو بزرگ کنه.
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 15:18
nightman - تهران - ایران
میمردی از کاندوم استفاده میکردی!!
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 15:20
SHANA - خ - ایران
آفرین به این شیرزن
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 16:07
setareh70 - تهران - ایران
حالا اگه عکس این،اتفاق افتاده بود چی میشد؟؟!!!!!!
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 16:41
شیر بیشه مازندران - ایران - ایران
این خانم یه تصمیم احساسی گرفت و آینده خودش و دخترش رو خراب کرد میتونست یه کم گذشت کنه و اون مرد رو ببخشه،چیزیکه که معمولاً خانمها کم انجام میدان و زود به فکر طلاق هستن و آخرش پشیمون از این کار.
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 17:06
Shakoor - کوالالامپور - مالزی
خب خانوم عزیز تو که سه سال نفهمیدی حالا هم خودتو بزن به نفهمی
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 17:14
baharmazaheri - عجمان - دبي
چه پسر خاله خبر چینی .......... نسخه کلاه قرمزی رو پیچید !!!!!!!!!!!!!!!!!
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 17:51
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
"در زندگیام هیچ چیزی برای همسرم کم نگذاشتم اما نمیتوانم درک کنم که به چه علت با زنی که 8 سال از خودش بزرگتر بوده ازدواج کرده است". چرا خانم عزیز مهریه ایت کم بوده و جشن عروسی ساده هم گرفتی؛ مرد بی جنبه ایرانی را فقط باید کاری کنی که هزینه زیاد بکنه که از ترس از دست دادن سرمایگذاری که کرده تا شلوارش دو تا شد نره یک زن دیگر بگیرد این هم یکی از دلائل برای مهریه بالاست که دختران ایرانی را وادار به درخواست آن میکند البته من موافق مهریه نیستم ولی یکی از دلائل عدم رواج مهریه در خارج از ایران اینه که مرد نمی تونه سرت هوو بیاره یکی نبوده به این مردیکه ضعیف النفس بگه تو که زن و بچه خوب داشتی خیلی غلط کردی یه زن دیگر را صیغه کردی.
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 18:51
kabootar - لاهور - پاکستان
در اینجا به نوعی هم قاضی وهم شوهر زن از عصبانیت زن سوئ استفاده کردند چون زن از شدت ناراحتی مهریه را بخشیده و آنها بول گرفتند.
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 19:16
Shadan Shirin Sokhan - هایدلبرگ - آلمان
(@)--فوق العاده عشقی و فوق العاده سوزناک ,توام با کمی تا قسمتی رمانتیک !، ولی تصمیمی که گرفتند برای جدائی ؛ هرگز منطقی و عقلانی نبوده و نیست !، بلکه جدائی این زوج یک تصمیم احساسی بوده که بزودی پشیمان خواهند شد !، و از طرفی آن بچه عاقبت خوبی را نخواهد داشت و ضربه اصلی را در واقع آن بچه خواهد خورد !، و نهایتا هر کسی خودش برای خودش تصمیم میگیرد !
سه شنبه 7 شهريور 1391 - 20:51
yek iranie badbakht - تهران - ایران
شیر بیشه مازندران خان! ایشالا اگه این مسئله برای خواهر شما پیش اومد اجازه نده خودشون با بچه اشو بدبخت کنه باشه!
چهارشنبه 8 شهريور 1391 - 00:13
asal55290 - مشهد - ایران
خب حالا دو تا زن مگه چی میشه اونم حق داشته چهار روز در هفته نبوده مجبور شده....
چهارشنبه 8 شهريور 1391 - 06:46
yashainiran - ایران - ایران
خاک تو سر یکیش اضافه است حالا رفتی دومیش رو گرفتی. هوس باز!!!
چهارشنبه 8 شهريور 1391 - 08:50
njn6261 - تهران - ایران
چرا یکی این مردارو درک نمیکنه!!. بابا سیستم مردا با زنا فرق میکنه کلا خدا این جوری افریده و الکی نیست که اسلام تا 4 همسر رو مجاز کرده چون خصلت و آفرینشش مردا همینه تنوع طلب. و در مقابل زن برعکس. اگه تو زندگی حیوانات هم که از لحاظ جنسی میگن خصلت حیوانی هم دقت کنین این شکلیه، یک نر با چند ماده. این بنده خدا هم که ظاهرا عدالت رو رعایت میکرده و جفتشون راضی!. این نظر من بود خواهشا کسی توهین نکنه شاید کسی بتونه نظر منو عوض کنه.
چهارشنبه 8 شهريور 1391 - 11:05
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
ماچو منهایی که این مساله ی کثیف یعنی خیانت مرد را با دین زیر شکمی اسلام ساده میپندارند ببینم؟؟؟ اگر همسرتان زیر آبی میرفت به این سادگی قضاوت میکردید؟؟ نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یا سرش را میبریدید یا به دادگاه اسلامی معرفی میکردید برای سنگسار!!! ملا از سر شما زیاد!!کم فیلم بازی کنید
چهارشنبه 8 شهريور 1391 - 14:45
SHANA - خ - ایران
چرا باید پشیمان بشه ؟من هم اگه جای این خانم بودم همین کارو می کرد و اگر به هر دلیل با این مردک می موندم دیگه تعهدی به این آدم نداشتم.پس خیلی خانم بوده که دست بچش رو گرفته و رفته دنبال زندگی خودش
پنجشنبه 9 شهريور 1391 - 23:49