منشا لکههای نفتی خزر، ایران یا جمهوری آذربایجان؟
ایران اعلام کرد منبع لکههای نفتی در سواحل استان گیلان از دکلهای فرسوده جمهوری آذربایجان ناشی شده است. آذربایجان ضمن تکذیب این خبر سرازیر شدن فاضلابهای ایران را در آلودگی بیشتر خزر مقصر میداند.
عبدالرضا کرباسی، معاون دریایی سازمان حفاظت محیط زیست ایران میگوید: «براساس شواهد موجود لکههای نفتی ایجاد شده ناشی از فعالیت دکلهای نفتی فرسوده متعلق به جمهوری آذربایجان است که براثر توفان به سمت سواحل ایران روانه شدهاند. هم اکنون منطقه کپورچای با بیشترین لکههای نفتی توسط سازمان بنادر و دریانوردی در حال پاکسازی است
این مقام ایرانی گفته است که جمهوری اسلامی، هزینهی خسارت ها را از جمهوری آذربایجان مطالبه خواهد کرد.
آذربایجان ادعای ایران را تکذیب کرد
روزنامههای محلی در استان گیلان نوشتهاند که سواحل منطقهی "سنگاچین" انزلی و سراسر سواحل منطقه شرق این استان به لکههای نفتی آلوده شدهاند. تاکنون گزارشی در باره آلودگیهای نفتی در استانهای ماندران و گلستان منتشر نشده است.
رستم ستارزاده، مدیر بخش حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست وزارت محیط زیست آذربایجان در واکنش به اتهامات ایران، در روز جمعه سوم شهریور ۱۳۹۱ آن را رد کرد. وی ضمن اشاره به آلودگیهایی که توسط ایران انجام میگیرد، اضهار داشت: « دلیل اصلی آلودگی دریا از جمله سرازیر شدن فاضلابهاست و ایران به دلیل کثرت جمعیت ساحل نشینان و سرازیر کردن فاضلابها، سهم بیشتری در آلودگی دریا دارد. توصیه جمهوری آذربایجان این است که باید به جای اتهام زدن، همکاریهای مشترک را بیشتر کرد»
پیش از این، تاریل ممدلی، معاون وزیر محیط زیست آذربایجان وعضو "کمیسیون مشترک منابع زیست آبی دریای خزر" درگفتگو با دویچهوله تصریح کرده بود که کشورش مسائل زیست محیطی را در اجماع با متخصصان چهار کشور ساحلی مطرح کرده و آنچه که در رسانههای ایران مطرح شده، نظر افراد خاصی است که به معنای موضع رسمی ایران نیست.
این مقام آذری به دویچهوله گفت: «ایران حتی تابحال یکبار هم در این باره رسما موضعگیری نکرده است. در نشستهای رسمی کمیسیونها هم که سالی دوبار برگزار میشود، چنین چیزی عنوان نشده است.»
تاریل ممدلی به دویچه وله اعلام کرد که مبنای فعالیتهای زیست محیطی، کنوانسیون تهران است که در سال ۲۰۰۳ برای نخستین بار مورد قبول همه کشورها قرار گرفت.
«ادعای ایران باور کردنی نیست»
دالغا خاتین اوغلو، مدیر سرویس اخبار ایران در خبرگزاری "ترند نیوز" از باکو نیز دربارهی پیدا شدن لکههای نفتی در سواحل ایران به دویچه وله میگوید: «ادعای ایران مبنی بر اینکه منشاء این آلودگی نفتی سکوهای نفتی کهنهی آذربایجان بوده است، شگفت انگیز است. سکوهای کهنه مورد ادعای ایران، سکوهای میادین "آذری" و "چراغ" هستند. در نیمهی دوم سال گذشته تعمیرات اساسی آنها توسط شرکت "بریتیش پترولیوم" به عنوان اپراتور پروژه آغاز شد و استخراج نفت برای هفتهها متوقف شد و عملیات تعمیر نیز ماهها پیش پایان یافته است، بنابراین ادعای نشت نفت در سکوهای کهنه چندان باورکردنی نیست».
خاتین اوغلو ادامه میدهد: «عبدالرضا کرباسی معاون محیط زیست دریایی سازمان محیط زیست ایران ادعا کرده بود که لکههای نفتی به شعاع ۸۰ کیلومتر قسمت شرقی باکو را فرا گرفته که چنین چیزی نه باورکردنی است. نه بنده که در باکو زندگی میکنم این را دیده و شنیدهام، نه سازمان محیط زیست آذربایجان و سازمانهای بینالمللی آن را تایید کردهاند. لکهی نفتی با شعاع ۸۰ کیلومتر یک فاجعه بینالمللی است و اگر واقعیت داشت، باید موجب عکسالعملها و جنجال بینالمللی میشد.»
کارشناس آذری: چاههای نفتی ایران منشاء لکههای نفتی
بروز لکههای نفتی در سواحل ایران با حفر چاههای نفتی ایران نیز همزمان شده است. به همین دلیل برخی از کارشناسان از جمله خاتین اوغلو بر این باورند که منشا آلودگی میتواند میدان سردارجنگل یعنی خود ایران باشد.
دالغا خاتیناوغلو
وی در این زمینه به دویچه وله میگوید: «من تردیدی جدی در ادعای ایران مبنی بر حفاری یک چاه ۷۰۰ متری و فوران نفت از میدان سردار جنگل دارم، اما در صورتی که این موضوع صحت داشته باشد، اولا "ریگ" حفاری امیرکبیر نیمه شناور است، یعنی امکان لولهگذاری در چاه حفر شده و سیمان کاری اطراف آن برای جلوگیری از نشت نفت وجود ندارد و تنها چاره ایران، مسدود کردن آن چاه توسط کاتر است، تا زمانی که سکوی ثابتی در محل حفر چاه مستقر شود و عملیات لولهگذاری و سیمانکاری را انجام دهد. اما ایران نه تنها با استفاده از کاتر این چاه را نبسته، بلکه میگوید که حتی مشعل نفتی ریگ نیمه شناور امیرکبیر را هم روشن کرده است که در این صورت نشت نفت قطعی است.»
«یک سانتیمتر نفت بر روی آب خلیج باکو»
برخلاف گفتههای خاتین اوغلو، دکتر بهروزعبدالوند، هماهنگ کننده"مرکز تحقیقات حوزه خزر در برلین" تردیدی در آلودگی نفتی دریای خزر از طریق چاههای نفتی آذربایجان ندارد.
وی در این رابطه به دویچه وله میگوید: «آب خلیج باکو را میتوان همین امروز آزمایش کرد. من اخیرا در باکو بودم و در خلیج باکو حداقل یک سانتیمتر نفت روی آب مشاهده کردم. در هر قسمت از خلیج باکو شما دستتان را به آب فرو میکنید، به نفت آلوده میشود. با توجه به این مسئله پی میبریم که تا چه حد این آلودگی به دلیل چاههای فرسوده و بی مسئولیتی کسانی است که در حال حاضر نفت استخراج میکنند. هرگونه استخراج نفت با فنآوری پائین، آلودگی محیط زیست ایجاد میکند. الآن آمریکا استخراج نفت در خلیج مکزیک را منع کرده برای اینکه تکنیک "بی پی" برای این هدف پیشرفت لازم را نکرده است.»
این کارشناس در گفتگو با دویچه وله اضافه میکند که در مرحلهی دوم "شاه دنیز" آذربایجان نیز دچار حادثه شده و "بی پی" و سوکار، شرکت ملی نفت آذربایجان حاضر به اظهارنظر دراین مورد نشدهاند.
«ایران فقط چاههای آزمایشی زده است»
آقای عبدالوند دربارهی احتمال آلودگی سواحل گیلان به لکههای نفتی از طریق چاههای نفتی ایران میگوید: «ایران تاکنون فقط چاههای نمونه زده و به تولید نفت نرسیده، تکنیک ایران هم با فنآوریهای جهانی مطابقت دارد. به رغم آن تولید نفت در عمق زیاد باید با کنترل بیشتری انجام بگیرد. من اطمینان دارم که با زدن دو یا چند چاه آزمایشی دریا آلوده نمیشود. حجم آلودگی کنونی خزر بسیار زیاد است اما آذربایجان و قزاقستان به تولید نفت رسیدهاند و آلودگی بیشتر را میتوان در آنجا مشاهده کرد.»
بهروز عبدالوند
عبدالوند ادامه میدهد: «من به عنوان کارشناس به آنچه که دولت ایران و آذربایجان ادعا میکنند کمتر توجه میکنم. متاسفانه بهبود فضای زیست محیطی، مسئله کشورهای ساحلی نیست و این کشورها حتی مسئلهی زیست محیطی راهم ابزاری و تبلیغاتی استفاده میکنند. آنچه که ما مشاهده میکنیم همه کشورها فاضلاب خود را به دریا سرازیر میکنند. لولههای فاضلاب شهر باکو جلوی خلیج باکو واقع شده است، در جائی که بیشترین آلودگی را دارد. این کارشناس تاکید میکند که سهم ایران هم در آلودگی دریا از طریق سرازیر شدن پساب، فاضلابهای صنعتی، خانگی بیشتر شده و در ایران هم مثل سایرکشورهای ساحلی نسبت به محیط زیست غیرمسئولانه برخورد میکنند.
«پیش از حفاری باید مشکل زیست محیطی را حل کرد»
بهروز عبدالوند هماهنگ کننده "مرکز تحقیقات حوزه خزر در برلین" انتقاد میکند که در تمامی قرارداهای نفتی خزر به لحاظ زیست محیطی مواضع صریحی اتخاذ نشده است و شرکتهای نفتی برای تولید نفت ارزان از محیط زیست هزینه میکنند.
به نظر عبدالوند باید به مذاکرات پیرامون تعیین رژیم حقوقی نیز سرعت بخشید و مسئلهی دریای خزر را به هیچ وجه نباید سیاسی کرد. وی پیشنهاد میکند که پیش از فعالیتهای حفاری و تولید نفت، مسائل زیست محیطی آن حل شود.
او از جمله پیشنهاد میکند کشورهای ساحلی حوزهی دریای خزر مشکلات زیست محیطی این دریا را عاری از تنشهای سیاسی آن بررسی کنند. وچارهای مشترک برای کاهش آلودگی و مبارزه با آن بیاندیشند.