بنیامین: تا ابد عاشقانه خواهم خواند
بنیامین میگوید در آلبوم سوم او که به زودی منتشر خواهد شد، بیآنکه بخواهد به 6 سال پیش بازگردد و خودش را تکرار کند، از نظر روش کار و نوآوری، رویکردی شبیه به آلبوم 85 خواهد داشت.
خبر آنلاین ,مهدی یاورمنش: بنیامین که 20 روز دیگر، تولد 30 سالگیشاش را جشن خواهد گرفت، سال 1384 با نخستین کارهایی که خواند، یک شبه راه صد ساله را پیمود و به چهرهای شناخته شده در موسیقی پاپ کشور تبدیل شد.
قطعات نخستین آلبوم او زود ورد زبان مردم به ویژه جوانان شد و تا امروز نیز همچنان محبوب ماندهاند. «یادم میاد»، «من امشب میمیرم»، «لکنت»، «خاطرهها»، «اینم بمونه»، «بیاعتنا»، «عاشق شدم» و «آدم آهنی» از نظر زبان به کار گرفته شده در ترانهها و ملودی آهنگها، راهی متفاوت را در موسیقی پاپ ایران گشودند.
آلبوم 88 بنیامین با قطعاتی از جمله «عاشقی با تو»، «ای وای دلم»، «پرسه» و «لیلی در پاییز» اگر چه موفقیت هنری مجموعه اول او را تکرار نکرد، اما بازهم در بازار موسیقی پاپ کشور، فروش خوبی را رقم زد.
کنسرتهای بنیامین از سال 1388 تا امروز، در داخل و خارج کشور با استقبال روبرو شدهاند و او توانسته علاوه بر مخاطبان داخل ایران، علاقمندان زیادی در دیگر کشورها را نیز به خود جذب سازد.
ماه رمضان امسال، بنیامین سنت شکنی کرد و تیتراژ برنامه تلویزیونی «ماه عسل» را خواند که بازخوردهای مثبتی از سوی تماشاگران تلویزیون پیدا کرد.
سومین آلبوم این خواننده جوان، به زودی منتشر خواهد شد که در آن بار دیگر مثلث هنری بنیامین بهادری، فرید احمدی (ترانه سرا) و نیما وارسته (تنظیم کننده آهنگها) مثل کار سال 85 دور هم گرده آمدهاند.
چندی پیش بنیامین بهادری همراه با محسن رجبپور، مدیر شرکت ترانه شرقی در کافه خبر حضور پیدا کردند و پاسخ گوی پرسشهایی در ارتباط با کارنامه گذشته و برنامههای آینده خود شدند.
بنیامین بهادری و محسن رجب پور از حسادت ها و حساسیت های پیش آمده در سال 85 می گویند
بهتر است گفتگو را با آلبوم سومتان شروع کنیم که نزدیک به یک سال است علاقمندان شما منتظر انتشار آن هستند و هنوز این اتفاق رخ نداده است. چرا؟
محسن رچبپور: آلبوم بنیامین تقریباً آماده است و این بار قول میدهم که به زودی شاهد انتشارش باشید.
بنیامین بهادری: یک دلیل طول کشیدن آلبوم، وسواس ما بوده است. من به همراه دیگر هنرمندان گروه، خیلی دقت و تلاش کردهایم تا این مجموعه بتواند ضمن جلب رضایت مخاطبان، کاری نو و متفاوت هم باشد.
کار ما شبیه کشف و استخراج طلاست. با برنامه ریزی، تجهیزات مناسب، هدف گذاری درست و... وارد معدن میشویم و یک باره و به صورت غیر منتظره با یک دیواره سنگی سخت یا مانع و مشکلی دیگر روبرو میشویم که کار را به تعویق میاندازد. تاخیر در انتشار آلبوم سوم، ریشه در همین وسواسها و دقتهای ما دارد تا کاری متفاوت و ارزنده را به مخاطبان عرضه کنیم.
به ویژه که مثلث هنری آلبوم سال 85 را یک بار دیگر شکل دادهاید.
بنیامین: چند سال با نیما وارسته همکاری نداشتیم اما همیشه با هم دوست بودیم و این پلی شده تا برگردیم به زمانی که با فرید احمدی مثلث طلایی تشکیل داده بودیم. با همکاری فرید و نیما، فکر میکنم این آلبوم سوم بتواند همه را راضی کند.
مثل آلبوم 85 که هنوز علاقمندانتان، آن را به آلبوم دوم شما ترجیح میدهند؟
بنیامین: اعتراف میکنم که خودم نیز آن کار را به نسبت آلبوم 88 بیشتر دوست دارم.
چرا؟
بنیامین: کار اول همیشه این جوری است. رویش خیلی فکر و کار میشود و آدم روی نوآوریها آن بیشتر تاکید میکند.
تو آلبوم جدیدمان هم رویکردی شبیه به کار 85 داریم. البته نه به این معنی که به شش سال پیش باز میگردیم، بلکه از نظر روش کاری و گروه هنری به آن نزدیکتر هستیم.
رجبپور: اگر نگاه کرده باشید به عمر هنری یک خواننده موسیقی پاپ، به جز آلبوم اول که مبتکرانه است، شاخصهای متفاوتی دارد و او را مطرح میسازد، کارهای بعدی به تکرار میرسد. ما میخواهیم آلبوم سوم در عین پختگی، آن طراوت و سرزندگی قطعات آلبوم 85 را هم داشته باشد.
آلبوم 85 که البته 15 اسفند 84 منتشر شد، تو فضای آن روزهای موسیقی پاپ ایران خیلی متفاوت و تازه بود. روی این متفاوت بودن از قبل فکر کرده و تصمیم گرفته بودی یا کارت را انجام دادی و این قدر متفاوت و تازه شد؟
بنیامین: وقتی آدم صبح بیدار میشود، دوست دارد روزی متفاوت را آغاز کند، این حس تو ذات انسان است. خب برای یک نفر که تو عرصه موسیقی کار میکند، این روحیه همیشه وجود دارد و دوست دارد آثاری متفاوت ارائه دهد.
من و فرید احمدی و نیما وارسته روی آن کار خیلی زحمت کشیدیم. من و فرید فقط دو سال کار کردیم تا بتوانیم یک زبان گفتاری جدید خلق کنیم. بعدش هم با نیما یک تیم سه نفره شدیم که دو سه سال کنار هم روی کار متمرکز شدیم. یعنی پشت آلبوم 85، پنج سال فکر و کار خوابیده بود که تازه من ابتدا نمیدانستم خودم میخواهم آن را بخوانم.
خود این ماجرا هم خیلی جالب است. اگر یکی از قطعات آن آلبوم با صدای تو لو نمیرفت و مردم آن استقبال را نشان نمیدادند، آیا خواننده میشدی؟
بنیامین: ما آن قطعات را با تعدادی زیاد خواننده کار کرده و البته خودم هم برای اتود خوانده بودم. من تنها در مقام آهنگساز آن را خواندم و دنبال خواننده میگشتیم تا آن را بخواند، اما چند تا تست زدیم و به نتیجه نرسیدیم. تا آنکه قطعهای را که خوانده بودم، لو رفت و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت. تا پیش از آن فکرش را هم نمیکردم من بخوانم.
رجبپور: سال 84 هرکسی آن قطعات را میخواند، باز میدیدیم بنیامین نمیشود. در واقع قبل از لو رفتن و منتشر شدن آن قطعه، من خودم به این نتیجه رسیده بودم که خود بنیامین باید بخواند.
چگونه آن قطعه لو رفت؟
بنیامین: آن قطعه در اختیار چند نفر بود و خیلی دوست ندارم حالا به حدس و گمانه زنی بپردازم که چگونه لو رفت. اگر چه آن زمان خیلی از این اتفاق ناراحت شدم، اما امروز که به آن نگاه میکنم، برایم یک اتفاق است که راه زندگیام را عوض کرد.
رجبپور: بنیامین قبل از آنکه به عنوان خواننده مطرح شد، در مقام آهنگساز در حوزههای گوناگون کار کرده بود. تو شاخه مذهبی هم چند کار را برای نمونه خوانده بود که آنها هم بدون اجازه منتشر شدند. آن زمان عدهای میخواستند کارشکنی کنند و بنیامین را بزنند که برعکس شد و ابزار کمک به بنیامین شد.
یادم هست به ویژه آن آهنگ مذهبی «آقام آقام...» خیلی گل کرد که یک نوآوری در نوحه خوانی بود.
بنیامین: سال 82، هشت قطعه مذهبی را برای یک شرکت نیمه دولتی ساختم و مثل همیشه آنها را با صدای خودم اتود زدم. این کارها منتشر نشد تا اینکه بعد از دوسال تو فضای اینترنت آمد.
من آن کارها را در مقام آهنگساز برای ارائه به بازار ساخته بودم و از ابتدا قرار نبود که آنها را خودم بخوانم. اما به هر حال این آهنگها بعد از انتشار ناگهانی «دنیا دیگه مث تو نداره...» بین مردم پخش شد و خوشبختانه مورد استقبال هم قرار گرفت.
البته عدهای هم انتقاد داشتند که نباید نوحه را این جوری خواند.
بنیامین: بله. عدهای انتقاد کردند که چرا این قدر ریتم دارد.
رجبپور: تا آن زمان نوحهها یک ضرب و سه ضرب بود که کارهای بنیامین یک موج تازه بود که فضایی متفاوت داشت. آن نفر که این کارهای مذهبی را منتشر کرده بود، فکر میکرد دارد زیر آب بنیامین را میزند که برعکس شد.
بنیامین: آن زمان هر اتفاقی تو این عرصه میافتاد، اولش ناراحت میشدم که چرا آمادگی مقابله با آن را ندارم، اما میدیدم که برعکس چقدر به من کمک میکند.
با وجود آنکه اواخر سال 84 یک باره به اوج موسیقی پاپ ایران رسیدی، اما مدتی طولانی ناپدید شدی و نه آلبومی منتشکر کردی و نه کنسرتی دادی. چرا؟
بنیامین: آن آلبوم با اینکه حس و هیجان بسیار خوبی در جامعه ایجاد کرد، اما حساسیتهایی هم به وجود آورد. به همین دلیل آقای رجبپور گفت که بهتر است مدتی با چراغ خاموش حرکت کنم. برای درگیر نشدن با آن حساسیت ها که میتوانست فضا را شکننده کند و اصل کار من را زیر سایه حاشیهها ببرد، تصمیم گرفتیم سه سال که زمان کمی هم برای یک هنرمند نیست، کم کار شوم.
سخت نبود؟
بنیامین: خیلی سخت گذشت، اما فکر میکنم از نظر منطقی کار درستی بود. آن سالها با اینکه خیلی تقاضا به دستمان میرسید، کنسرت ندادم و بین انتشار آلبوم اول و دوم هم سه سال فاصله انداختیم. آن دوره فرصت خوبی تا آدم خودش را پیدا کند.
این حساسیتها که به آنها اشاره کردید، چه بودند؟
رجبپور: من به عمر یک فعالیت هنری و تداوم آن اهمیت بیشتری میدهم تا درخشش لحظهای و اوج یک باره آن. با سروصدایی که انتشار آلبوم 85 به پا کرد و نام بنیامین را هم سر زبانها انداخت، تعدادی از مسوولان فکر کردند یک اتفاقی خارج از دایره تصمیم گیریهای آن رخ داده است. آن استقبال همه را شگفت زده کرد و بعضی از مدیران و مراکز تصمیم گیری را بدون دلیل ترساند.
کار به جایی رسید که حتی پرونده مجوز گرفتن ما را دوباره بررسی کردند ودیدند همه چیز بر اساس قاعده و قانون است.
بنیامین امیدوار است تا آلبوم سوم او، موفقیت نخستین کارش را تکرار کند
یعنی موفقیت غیر منتظره آلبوم این حساسیتها را خود بخود برانگیخت؟
رجبپور: خوشحالی و هیجان زدگی مردم با حسادت بعضیها همراه شد. این حسادتها تبدیل به گزارشهایی میشدند و میرسیدند دست مسوولانی که با موسیقی زیاد آشنا نبودند و حساسیت آنان را بر میانگیخت.
سال 85، تواناییهای هنری بنیامین به علاوه روش کار ما، یک پدیده و سوپر استار را به عالم موسیقی ما معرفی کرد که همه داشتند در بارهاش حرف میزدند. این موفقیت و فرصت، خودش تبدیل به یک خطر هم شد، چرا که یک هدف شده بود که همه داشتند با تیر میزدندش.
آن سه سال کناره گیری و به قول خودتان با چراغ خاموش حرکت کردن، خود خواسته بود؟
رجبپور: تو اوج آن حساسیتها بسیار فکر کردم و عاقبت بهش گفتم که باید روی این پدیده چادر بکشیم و ازش خواستم تا به خانه برود و فعلاً کار بیرونی انجام ندهد. آن دوره خیلیها میپرسیدند چرا کار نمیکنید که من سربسته میگفتم شرایط اجازه نمیدهد. در واقع این اولین بار است که این ماجرا را دارم تشریح میکنم.
شعر و آهنگ آلبوم که مجوز گرفته بود و چیزی خارج از عرف و ضوابط در آن وجود نداشت. پس این حساسیتها به آلبوم در چه چیزی بود؟
رجبپور: آلبوم 85 از زمانش جلوتر بود. آلبوم که 15 اسفند 84 منتشر شد، اگر دو سال بعد بیرون میآمد، این حساسیتها و حسادتها کمتر بروز پیدا میکرد.
بنیامین: تا حالا شده شما زودتر از موعد سرقرار برسید یا صبح زود جایی برسید که هنوز در را باز نکردهاند و هنوز کسی نیست.
رجبپور: دقیقاً همین است، آن آهنگها زود رسیده بودند. جامعه دو سه سال بعد رسید به نقطهای که میتوانست کارهای شبیه به آن را هضم کند.
آن زمان، بنیامین از یک اسم به یک صفت تبدیل شده بود. خیلیها با نگاه مثبت آن را به کار میبردند وبعضیها برای تخریب. برای مثال یک مدیر نظارت آن زمان سرکار بود که هر آلبومی را رد میکرد، میگفت بنیامینه. یک روز بهش گفتم یعنی چه اینکه تو هرچی رو رد میکنی، میگی بنیامینیه، مگر بنیامین مجوز نگرفته است. او پاسخ داد فکر میکنی آلبوم بعدیاش مجوز بگیرد، یا فکر میکنی یک روز او برود تلویزیون بخواند. من هم گفتم اگر چه تا حالا همکاری با تلویزیون تو برنامههایم نبوده، تنها به خاطر تو و فقط به خاطر تو در رفتارم هنجار شکنی میکنم و میبینی که میرود. نوروز سال 86 بنیامین رفت تلویزیون و من به آن مقام مسوول زنگ زدم و گفتم برنامه سال تحویل را ببین.
رجب پور از سختی های مدیریت هنری در ایران می گوید
اما آن سه سال میتوانستید از نظر اقتصادی و مالی بهرههای زیادی ببرید.
رجبپور: بله در آن شرایط میتوانستیم 200 اجرا برویم که از خیرش گذشتیم. به بنیامین گفتم برای مدت کوتاهی نباش تا برای همیشه بمانی.
اما همان زمان خیلیها میگفتند که بنیامین نمیتواند روی صحنه برود و تنها یک خواننده استودیویی است.
رجبپور: این اتهام که نمیتواند بخواند، بهتر از این بود که بگویند اجازه ندارد بخواند. البته این زمان سه ساله باعث شد که پایه و اساس کارهای بعدی بنیامین را بهتر بریزیم و نقشه راه بلند مدت فعالیتهای هنریاش را بهتر ترسیم کنیم.
شما کارتان را با ترانه سرایی شروع کردید، با نوازندگی و آهنگسازی ادامه داید و بعدش خواندید. این روندی که طی کردید، چه تاثیری بر کار بنیامین خواننده گذاشت. غیر این بود، آیا با بنیامین امروز روبرو بودیم؟
بنیامین: روندی که به آن اشاره کردید، مرا به طور عمیق با بدنه کار آشنا کرد، چرا که هرچه به تولید موسیقایی ربط دارد، من تجربه کردهام.
من از گروه سرود مدرسه شروع کردم. از 14 سالگی به طور جدی با شعر آشنا شدم. 17 ساله بودم که در کنار فرید احمدی تو کارگاه ترانه سرایی حضور پیدا کردم. همان زمان گیتار هم به دست گرفتم که با آن ملودی سازی را روی شعرهای خودم و فرید آغاز کردم. وقتی همه عرصههای ساخت، تولید و آفرینش در عرصه موسیقی را تجربه کرده باشی، آن وقت مسلطتر کار میکنی و خوانندگی برایت راحتتر میشود.
آهنگسازی در حوزه موسیقی کودک هم تو کار امروزت تاثیر گذاشته است؟
بنیامین: همه چیز رو همه چیز تاثیر میگذارد و برای همین آهنگسازی در آلبومهایی از جمله «رنگین کمان» در زمانی که 20 ساله بودم، تو کار امروزم ناخودآگاه تاثیر گذاشته است.
شعر و ترانههایت بیشتر عاشقانه است. چرا تا کنون به سمت شعرهای اجتماعی یا سیاسی نرفته ای؟ فکر کردی مخاطب اینها را دوست ندارد یا خودت تو این حال و هوا نبودی؟
بنیامین: ترانههای عاشقانه یک فضای عمومی هستند که همه آدمها فارغ از زبان، عقیده و جغرافیایی که در آن زندگی میکنند، دوستش دارند. این کارها میتوانند جنبههای مختلف زندگی آنان را هم بپوشانند. برای مثال میخواهم بپرسم ترانه «آدم آهنی» مگر اجتماعی نیست. در واقع خیلی از این ترانههای عاشقانه، در عمق، لایههای اجتماعی و سیاسی هم دارند و برای همین من تا ابد عاشقانه خواهم خواند.
برای همین همه کارهایت یک جورهایی رمانتیک هستند؟
بنیامین: چه ایرادی دارد آدمها رمانتیک زندگی کنند.
رجبپور: من فکر میکنم موسیقی و هنرمندان آن به اندازه کافی تو این کشور مورد استفاده ابزاری قرار میگیرند. حالا چه دلیلی دارد خودمان هم دست به استفاده ابزاری از خودمان بزنیم.
اما خیلیها هستند که بیشتر دوست دارند در موسیقی شاهد گرایشهای اجتماعی پر رنگتر باشند. با کارهای عاشقانه، بخشی از مخاطبانتان را از دست نمیدهید؟
بنیامین: این نگرش شما به مخاطب عمومی غیر واقعی و غیر منصفانه است. شما همه این موضوعات را بگذارید تو کفه ترازو و عشق را هم آن کفه قرار دهید. وزن همه آنها با این مفهوم فراگیر و ازلی و ابدی برابری نمیکند. به شما قول میدهم تنها یک درصد مخاطبان دوست دارند وقتی قطعهای را گوش میدهند، شنونده موضوعات و مضامین سیاسی و اجتماعی باشند.
خب این یک درصد مخاطب خاص را نمیخواهید دریابید؟
بنیامین: من با کارهای عاشقانه هم این کار را میکنم. چرا فکر میکنید این آدمها دوست ندارند شنونده ترانههای عاشقانه باشند. از سوی دیگر، واکنش نشان دادن به مناسبتهای سیاسی یا اجتماعی یا حتی ورزشی، به نظر من بعد از مدتی نخ نما میشود. برای مثال برای جام جهانی که تیم ایران حضور داشت، روی قطعهای داشتم کار میکردم که آن قدر آهنگ در آن ارتباط منتشر شد که از خیرش گذشتم. واقعاً چند تای آن کارها ماندگار شدهاند و امروز هم شنیده میشوند.
رجبپور: من فکر نمیکنم نیاز باشد تا یک هنرمند نسبت به همه اتفاقات اطرافش، واکنش فوری نشان دهد. برای مثال زلزله میآید و خیلیها برایش آهنگ میسازند، اما من فکر میکنم بهتر است در چنین زمانی آستین بالا بزنیم و به کمک زلزله زدگان برویم.
بنیامین علاوه بر خوانندگی، در عرصه های ترانه سرایی، نوازندگی و آهنگسازی نیز فعال است
چرا برای کارهایتان کلیپهای تصویری نمیسازید؟
رجبپور: برای قطعه «دنیا دیگه مثل تو نداره» یک کلیپ تصویری پرخرج ساختیم، اما منتشر نکردیم. چرا که میدانستیم هر مخاطب در ذهنش یک نماهنگ برای این کار ساخته و ما با پخش کلیپ تصویری خودمان، هزاران کلیپ ذهنی و شخصی مخاطبان را خراب میکنیم.
بنیامین از معدود خوانندگان ایرانی است که در دیگر کشورها هم کنسرتهای زیادی را روی صحنه برده و موفقیتهای زیادی در این عرصه به دست آورده است. اولین کنسرتتان را تو سوئد (سال 85) برگزار کردید. بعدش به آمریکا و تاجیکستان رفتید و.... تعداد کنسرتهای بنیامین در خارج کشور خیلی بیشتر از ایران است، چرا؟
رجبپور: بنیامین اولین خواننده داخلی بود که پا به آمریکا گذاشت. چرا که او میتوانست بهترین نمونه و پدیده موسیقی پاپ ایرانی برای معرفی در آمریکا باشد. بعدش البته گروه آریان و احسان خواجه امیری هم کنسرت دادند که آنها هم کار ترانه شرقی بود. ما با بنیامین میخواستیم اولین قدم را محکم برداریم.
یعنی او را بهترین نماینده برای معرفی موسیقی پاپ داخل کشور میدانید؟
رجبپور: آمریکا بیشترین ایرانیان غیر ساکن در کشور را دارد و از سوی دیگر رقبای بسیار بیانصاف هم آنجا بودند. ما باید با خوانندهای میرفتیم تا ستونهای خود را آنجا محکم بکاریم.
کنسرتهای آمریکا اگر با خوانندههای خوبی مثل بنیامین یا آن چند هنرمند دیگر که اسم بردم شروع نمیشد، این فرصت را به خوانندههای لس آنجلسی و رقیبان داده بودیم تا درجا ما را له کنند.
کنسرتهای خارج از کشورتان را چگونه دیدید؟
بنیامین: همهاش تجربههای نو بود. به طور مشخص کنسرتمان در لس آنجلس هم خودمان و هم مخاطب و روزنامه نگاران را شگفت زده کرد. سالنی که کنسرت دادیم، بیش از 6 هزار صندلی داشت که بعد از پایان کنسرت، با دیدن بازخورد مخاطبان و رسانهها تازه فهمیدیم چقدر موفق بوده ایم.
رجبپور: یک ساعت بعد از کنسرت، تمام نگاهها مثبت بود. حتی تعدادی از منتقدان هم که قبل از کنسرت موضع گرفته بودند، نگاهشان مثبت شد.
بنیامین: آن روز دیر به لس آنجلس رسیدیم، خسته بودیم و خوابمان میآمد. با تمام اینها، بعد از پایان کنسرت، چنان موفقیتی داشتیم که با دیگر اعضای گروه تو خیابان کنار هتل قدم میزدیم و خوابمان نمیآمد.
در کنسرت تاجیکستان ترانههای شما را تماشاگران میخواندند. آنجا یاد گرفتند یا قبلش شنیده بودند.
بنیامین: نه قبلش شنیده بودند و از بر کرده بودند.
رجبپور: خوراک شنیداری موسیقی پاپ تاجیکستان از ایران تامین میشود و برای همین بیشتر آهنگها و ترانههای پاپ ما را میشناسند و زمزمه میکنند.
کارهای دیگر خوانندگان موسیقی پاپ ایران را هم دنبال میکنید؟
بنیامین: به طور مداوم و مستمر گوش میکنم و هیچ کار تازهای را از دست نمیدهم.
وضعیت موسیقی پاپ ایران را چگونه میبینید؟
بنیامین: خیلی متنوع شده و خوب پیشرفت کرده است. روز به روز داریم فاصلهمان را با موسیقی پاپ غربی کم میکنیم.
با موسیقی اصیل ایرانی هم آشنا هستید؟
بنیامین: خیلی گوش میکنم و کمتر کاری است که در این حوزه نشنیده باشم.
کار کدام هنرمندان این عرصه را بیشتر میپسندید؟
بنیامین: حسین علیزاده به عنوان آهنگساز و نوازنده، همیشه مرا شگفت زده میکند. بین خوانندگان هم صدای شجریانها را هم خیلی دوست دارم.
هم پدر و هم پسر؟
بنیامین: یک جورهایی صدای همایون را بیشتر دوست دارم. هر چند فرق نمیکند و اگر از همایون تعریف کنیم انگار داریم پدرش را تجلیل میکنیم.