کوری چشمان پسرجوان درانفجـارهولنــاک

روزنامه ایران : پسر جوان با انفجار گاز شهری انباشته شده در چاه فاضلاب با 60 درصد سوختگی، از دو چشم نیز کور شد!!
ساعت 4 عصر دوشنبه 23 مرداد ماه سال جاری بود که صدای انفجار مهیبی محله سبلان - نظام آباد - تهران را لرزاند و همه را به وحشت انداخت.
دقایقی نگذشته بود که خودروهای آتشنشانان و اورژانسها آژیرکشان خود را به حاشیه محل ساخت و گسترش اتوبان امام علی (ع) رساندند.
باورکردنی نبود تستهای آتشنشانان، از فاضلاب محدودهای گسترده از نظامآباد مشخص کرد آنجا انباشته از گازشهری شده و در واقع مردم روی یک بمب که هر لحظه امکان انفجارش وجود دارد زندگی میکنند.
دستور تخلیه مغازهها و خانهها صادر شد و همه وحشتزده با برداشتن لوازم ضروری و با ناامیدی محلهشان را ترک کردند، کارشناسان آتشنشانی قول داده بودند 60 درصد گاز انباشته شده پس از ساعتها تخلیه خواهد شد و همه میتوانند با ایمن شدن محله به خانهها و مغازههایشان برگردند. همزمان با عملیات ایمنسازی، آمبولانسهای اورژانس مجروحان حادثه انفجار را یکی پس از دیگری به بیمارستانها میرساندند که در میان حادثه دیدگان پسر 26 سالهای بود که بشدت سوخته و ناله میکرد.
کوری 2 چشم
صادق عابدی وقتی برای نماز خواندن به انباری مغازهشان رفت و کلید برق را زد در کانون انفجار قرار گرفت. این پسر جوان دقایقی بعد به بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری انتقال یافت و معاینات پزشکی واقعیت تلخی را فاش کرد.
صادق با 60 درصد سوختگی از ناحیه 2 چشم کور شده بود و چون در کانون انفجار قرار داشت حالش وخیم بود.
این پسر خیلی سریع قرنطینه شد و پزشکان به صورت ویژه به معاینه وی پرداختند و 48 ساعت نگذشته بود که به خاطر وخامت حالش به بخش آیسییو انتقال داده شد.
علت حادثه
از مدتی پیش درمحدودهای واقع در نظامآباد برای گسترش اتوبان امام علی(ع) از سوی شهرداری منطقه 7 تهران تخریب خانهها و مغازهها وارد مرحله اجرایی شد.
این در حالی بود که خیلی از ساکنان این محدوده در سالهای گذشته برای ماندن در خانههایشان اصرار داشتند.
شهرداری عملیات تخریب منطقه را بنابه دلایل نامعلومی به جای سپردن به تیمی کاردان در اختیار گروهی عادی قرار داده بود و تا این جای کار شاید به نظر میرسید هیچ مشکلی نیست، چرا که نوسازی یکی از اصول هر شهر خصوصاً پایتختها است.
در عملیات تخریب، انگار هیچ هماهنگی از سوی سازمان گاز صورت نگرفته بود و عوامل شهرداری با سهلانگاریهایی که داشتند و احتمالاً بدون نظارت کارشناسان گاز شهری را به داخل کانالهای فاضلاب هدایت کرده بودند.
انباشت همین گازها در کانالهای فاضلاب که بنا بر تست کارشناسان آتشنشانی 60 درصد بود شرایط یک بمب خطرناک را در زیر زمین به وجود آورده بود.

روشن کردن چراغ انباری از سوی «صادق عابدی» کافی بود تا بخشی از این بمب گازی منفجر شود و اگر چند روز بعد چنین انفجاری رخ میداد شاید یکی از فاجعهآمیزترین حوادث جانی در مرکز تهران به وقوع میپیوست و قربانیان زیادی میگرفت.
ابراهیم عابدی که خیلی نگران برادرش است به شوک گفت: «چندی پیش مأموران شهرداری برای ساخت اتوبان امام علی(ع) تعدادی از مغازهها که در طرح ساخت اتوبان بودند را تخریب کرد. مغازه مجاور ما نیز چند روز پیش تخریب شده بود اما به دلیل عدم رعایت اصول ایمنی توسط مأموران و قطع نکردن گاز شهری، گاز داخل فاضلاب انباشته شده بود، دوشنبه ساعت 4 عصر برادرم برای خواندن نماز به انبار مغازه که کارگاه مبلسازی است رفته و همزمان با روشن کردن چراغ انفجار رخ داده است که باعث سوختگی 60درصد و نابینایی دو چشمش شده است.
به گفته وی بعد از انفجار و حضور مأموران آتشنشانی در محل حادثه و بررسی گاز موجود در چاه فاضلاب اعلام کردند که 60درصد گاز در چاه موجود است به همین دلیل همه مغازههای مجاور را تخلیه کردهاند.
در این انفجار مردان و زنان دیگری نیز مجروح شدهاند. خدامی مردی 39 ساله است که همزمان با انفجار از ناحیه صورت دچار آسیب شده است. وی به شوک گفت: «در پیادهرو بودم که با انفجار به وسط خیابان پرتاب شدم و صورتم با آسفالت برخورد کرد و از ناحیه پیشانی و صورت بشدت آسیب دیدم.»
زن 50 سالهای که در این حادثه دچار آسیب شده نیز گفت: در حال خرید از مغازه بودم که انفجار رخ داد و به خاطر موج انفجار به عقب پرتاب شدم و با شدت زیادی به جدول کنار خیابان خوردم و از ناحیه صورت دچار آسیب شدید شدم.
مرد دیگری که آسیب جدیای ندیده است به شوک گفت: تعداد زیادی از خودروها که کنار خیابان پارک بودند صدمه دیدند.همه شیشههایشان خرد شد، حتی یک خودروی 405 که در محل حادثه پارک بود با سقوط دیوار روی آن به طور کامل له شد .

شکایت از شهرداری
برادر صادق به شوک گفت: «من به همراه 8 تن دیگر به کلانتری 106 نامجو رفته و از شهرداری منطقه 7 تهران شکایت کردیم، باید پرونده پزشکی برادرم را آماده کرده و تحویل بدهم.»
وی افزود: «این حادثه خیلی وحشتناک بود، مردم ساعتها شوکه بودند و تصور میکردند شاید هیچگاه به خانههایشان برنگردند اما با تخلیه چاهها و کانال فاضلاب از گاز شهری این خطر رفع شد.»
این مرد که خیلی نگران برادرش است و مدام از مردم میخواهد دعایش کنند، گفت: «شهرداری همیشه برخورد بدی با مردم دارد وقتی قرار شده بود ملک ما تخریب شود با توجه به شرایط، ما مخالفت کردیم چرا که بیخانمان میشدیم. شهرداری به جای این که با ما به توافق منطقی برسد شروع به اذیت و آزارمان کرد. شیشههایمان را میشکستند، روی خانههایمان خاک میریختند تا مجبور شویم خواستههایشان را بپذیریم و حالا با این کارشان خسارت جانی به ما وارد کردند.
وی افزود: نه من و نه دیگران که در این حادثه صدمه دیدهاند کوتاه نخواهیم آمد تا شهرداری بفهمد که هم به شهروندان احترام بگذارد و هم در کارهایش کارشناسانه پیش برود و با اصول کارهایش را انجام دهد.
پاسخگو کیست؟
واقعاً پاسخگو در این حادثه کیست؟! مگر هر اقدامی برای بازسازی و توسعه نباید کارشناسانه صورت گیرد و اصولی ندارد؟
واقعاً چه کسانی در رأس این کارها گماشته میشوند؟! نه این که باید کاردانها را در رأس چنین اقداماتی به کار گرفت؟! اگر این انفجار با وسعت بیشتری صورت میگرفت واقعاً میشد جوابگو بود؟!