از صف های طولانی مرغ در ایران تا پیرزن وطن دوست آلمانی
عصرایران - بحران مرغ در ایران ، بی هیچ تردیدی محصول اقدامات نادرست مسوولان است و الا مگر می شود در یک اقتصاد متوسط و حتی ضعیف ، شاهد چنین وضعیت تأسف باری شویم ، به گونه ای که نارضایتی در داخل و وهن و تمسخر در خارج ، گریبانگیر کشور شود؟!

با این حال ، اگر بخواهیم از منظر خودانتقادی به ماجرا بنگریم و اگر به خودمان برنخورد ، بخشی از این وضعیت محصول عملکرد جمعی ماست.
صورت مساله این است: مرغ به دلیل بی تدبیری مسوولان گران می شود ؛ هیچ کس هم نمی تواند منکر مسوولیت مسوولان شود و ماله کشی های دولتی در این باب نیز تنها نمک بر زخم مردم می پاشد.
در مرحله بعدی ، دولت مقداری مرغ به قیمت ارزان تر از بازار آزاد ، عرضه می کند. البته این قیمتِ به اصطلاح ارزان ، گران تر از قیمت های قبلی است!

اما رفتار دوم این است که مردم به فروشگاه های مرغ "هجوم" ببرند و به دنبال کامیون های حامل مرغ ، چنان بدوند که گویا دنبال کسپول اکسیژن برای رهایی از خفگی هستند.
نگارنده افرادی را می شناسد که در روزهای اخیر ، با همه اعضای خانواده در صف های طویل مرغ به اصطلاح ارزان دولتی ایستاده و 30 الی 40 مرغ را در یکی دو روز خریده اند.
نظایر این خانواده زیاد است. چند روز پیش در همین محله خاک سفید تهران ، که مرغ دولتی بدون محدودیت فروخته می شد ، مردم ، مرغ را جعبه جعبه - هر کدام شامل 10 مرغ - می خریدند که البته این موضوع فقط منحصر به خاک سفید نیست و در جاهای دیگر هم کمابیش به همین شکل است.
نتیجه چنین رفتاری ، دامن زدن به گرانی است . البته باز تأکید می شود که علت اصلی گرانی ها ، ناکارآمدی دولتی هاست و هیچ کس نمی تواند و نباید مسوولان بی تدبیر را تطهیر کند اما در کنار این جوالدوز زدن به دولت ، پر بیراه نیست ، سوزنی هم به خود بزنیم.

اگر مردم در مواقعی مانند وضعیت اخیر که مرغ در حد انفجار گران شده است ، تا مدتی ولو کوتاه و چند هفته ای ، کالای گران شده را - به شرط آن که ضرورت حیاتی نداشته باشد - نخرند یا مصرف خود را به حداقل برسانند ، کسانی که از گرانی ها منتفع می شوند و در این وادی منافع کلان دارند ، ناگزیر به عقب نشینی در مقابل ملت می شوند.
اما وقتی می بینند که مرغ 3500 تومانی را به قیمت 4700 تومان می فروشند و مردم هم برایش سر و دست می شکنند و ده تا ده تا می خرند ، معلوم است که آقایان از ادامه این وضع استقبال هم بکنند!
آخر این ماجرا هم معلوم است ؛ بعد از آن که جیب های مافیا و دلالان آکنده از پول مردم شد ، مرغ آزاد 9000 تومانی را به مثلاً 5000 تومان کاهش می دهند و کلی هم منت می گذارند که قیمت ها را شکستیم و اصلاً هم به رویشان نمی آورند که این همان مرغ 4 -3 هزار تومانی قبلی است!
آنها وقتی می بینند که مردم برای مرغ 4700 تومانی سر از پا نمی شناسند و ساعت ها در صف می ایستند ، به این نتیجه می رسند مردم راضی خواهند شد مرغ را بدون ایستادن در صف ، کمی گران تر از این مبلغ هم بخرند!
بعد از تحریر:
یکی از دانشجویان قدیمی که سال ها قبل در آلمان درس می خواند ، تعریف می کرد که در مقطعی یک کالا - احتمالاً روغن یا برنج (خطا از نویسنده است) دچار کمبود و گرانی شد.
رادیو و تلویزیون اعلام کردند که در فلان فروشگاه ها ، این کالا را به قیمت ارزان عرضه می کنند تا کسانی که بنیه مالی مناسبی ندارند ، از این فروشگاه ها خرید کنند.
من و دوستانم ، به همان سبک و سیاق ایرانی ، فرصت را مغتنم شمردیم و به چند فروشگاه مراجعه کردیم و از هر کدام به اندازه سهمیه ای که می دادند ، خریدیم و به خانه مان که در آن مستأجر بود ، بازگشتیم.
هنگام ورود ، صاحبخانه را که پیرزنی 80 ساله بود دیدیم. نگاهی به کیسه هایی که در دست داشتیم کرد و پرسید: این ها چی هستند؟

با شور و شوق برایش از زرنگی مان گفتیم و به او هم آدرس فروشگاه ها را دادیم و اعلام آمادگی کردیم که اگر بخواهد ،فردا برای او هم خرید ارزان کنیم.
پیر زن آلمانی به حرف هایمان گوش داد و سپس گفت: فردا به جای خرید برای من ، خانه مرا تخلیه کنید و از اینجا بروید!
با تعجب علت را پرسیدیم ؛ گفت: شما با این خریدهای مازاد بر نیازتان ، به جامعه آلمان خیانت کردید ؛ خانه من جای خیانتکاران نیست.