خودربایی برای شرکت نکردن در کنکور
پسر 19 ساله که در پی سختگیری والدینش برای رفتن به دانشگاه، از خانه فرار کرده بود، نقشه آدمربایی ساختگی را عملی کرد.

والدین او نگران شده و از مسوولان آموزشگاه کنکور سراغ فرزندشان را گرفتند، اما آنها گفتند چند روزی است پسر جوان در کلاسهای آموزشگاه شرکت نکرده است.
به این ترتیب جستجوها برای یافتن پسر گمشده آغاز شد تا این که از تلفن همراه او برای مادر و یکی ازخالههایش پیامکی رسید مبنی بر این که افرادی ناشناس مرا ربوده و برای آزادیام یک میلیارد ریال پول میخواهند. هرچه زودتر این پول را تهیه کنید و پلیس را نیز در جریان قرار ندهید؛ در غیر این صورت آدمرباها مرا خواهند کشت.
خانواده پسر گمشده با دریافت این پیامکها، موضوع را به پلیس آگاهی گزارش و برای نجات فرزندشان ـ که بسیار درسخوان است ـ درخواست کمک کردند.
غیبت مرموز یک پشت کنکوری
با تشکیل پروندهای در این باره، تحقیقات ماموران از مسوولان آموزشگاه کنکور نشان داد پسر جوان فقط یک پشت کنکوری بوده و علاقهای به ادامه تحصیل نداشته است.
ماموران در ادامه اطلاع یافتند جوانی با مشخصات پسر گمشده به یکی از کلانتریهای تهران مراجعه و ادعا کرده، او را ربودهاند.
در پی این اطلاع، ماموران اداره آگاهی رشت عازم تهران شده و با مراجعه به مرکز پلیس این شهر، پسر جوان را تحویل گرفته و با خود به رشت منتقل کردند.
پسر 19 ساله در بازجویی مقدماتی ادعا کرد، هنگام رفتن به آموزشگاه کنکور سه مرد با یک خودروی مدل بالا راهش را سد کرده و پس از کتک زدن، وی را ربوده و ابتدا به مشهد و سپس به تهران انتقال دادهاند که او در فرصتی مناسب از دست آدمرباها گریخته است.
در پی اظهارات متناقض این جوان، وی روز گذشته در اظهارات جدیدش گفت ربوده نشده، بلکه برای خلاصی از دست خانوادهاش، نقشه ربودن خود را عملی کرده است.
سختگیری والدین، خودربایی را رقم زد
پسر جوان در این باره گفت: خانوادهام میخواستند من نیز مانند پسرهای فامیل و همسایه در کنکور شرکت کنم و به دانشگاه راه یابم، اما من علاقهای به ادامه تحصیل نداشتم و به اجبار خانوادهام در آموزشگاه کنکور ثبتنام کردم.
وی اضافه کرد: برای این که دلشان را خوش کنم، به دروغ میگفتم جزو نفرات اول آموزشگاه کنکور هستم، اما از این وضعیت خسته شدم و تصمیم گرفتم در کنکور شرکت نکنم و از خانه فرار کنم.
متهم یادآور شد: دو روز پیش از آغاز آزمون کنکور به بهانه رفتن به آموزشگاه از خانه خارج و عازم مشهد شدم. همان جا با تلفن همراهم برای مادر و خالهام پیامک فرستادم و سپس به تهران آمدم تا خانوادهام ردی از من پیدا نکنند. گمان میکردم با این کار میتوانم آنها را مجاب کنم که دیگر برای رفتن به دانشگاه، اینقدر سختگیری نکنند.
بنابراین گزارش، تحقیقات تکمیلی برای مشخص شدن دیگر ابعاد پرونده ادامه دارد.