تظاهر به خودکشی یک پسر و ترساندن هم اطاقش در حد مرگ
+111
رأی دهید
-499
hamed1965 - لیستر - انگلستان
مید ونید بیشورترین نفهمترین ادمای روی زمین چه کسانی هستند.
سه شنبه 13 تير 1391 - 18:04
naomid - بروکسل - بلژیک
از این کارهای احمقانه خوشم نمیاد
سه شنبه 13 تير 1391 - 18:06
baran828 - تهران - ایران
یعنی من اصلا تحمل اینجور شوخی رو ندارم .خوب میشد خود دوستش خفه ش میکرد:)
سه شنبه 13 تير 1391 - 18:40
منگوله مشهدی - مشهد - ایران
هموطنای دلبندم! اگه هم اتاقی و دوستی دارید (که بعد از پدر و مادر بهترین هدیه دنیا است) قبل از اینکه ابرهای سربی عمر روی پلک هاتون بشینن، برای ریشه کردن در قلب های هم کاری بکنید. اونقدر زود دیر میشه که فرصت اشک هم بهتون داده نخواهد شد. من داشتم و تجربش کردم، شیرینی همدلی در هیچ لبخند و ثروتی جای گرفتنی نیست، حیفه انگشت عسلیتون رو توی دهان هم نذارید. همجنس یا ناهمجنس، مهم نیست، از در وارد بشید، دستهاشو بگیرید، بازوتون رو به شونش بچسبونید، لبهاشو به لب بگیرید و آهنگ "this is my love چارلز چاپلین رو با صدای پتولا کلارک براش روزها و شبها پخش کنید؛
سه شنبه 13 تير 1391 - 18:37
منگوله مشهدی - مشهد - ایران
ادامه .. - این فرصتها بازگشتنی نیستند، این بوسه ها تکرار نخواهند شد، در سرانجام تک تک ما، این حسرت ها هستند که کاخ نشینند. بذارید اگر از شما دور افتاد، یه روز زیر سایه های خاطراتش توی یه کوچه به کسی بربخوره که شبیه خاطراتش از شماست. اشک های شوق مرور با هم بودن ها رو همین امروز در سینه های هم بکارید. در این راه، از بدن و روحتون مایه بذارید. با بوسه و لمس و نگاه جادو کنید نه با بروز ناهنجار عقده های روحتون با ماسک شوخی و ظرفیت! ما به عشق زنده ایم، هر زمزمه ای در گوش دیگری، یه بمب ساعتیه که روزی ولو در فقدانمون، انفجاری بخت برگردان برای "او" بهمراه خواهد داشت. قدر "او"های زندگیتون رو بدونید. یالا! همین حالا، فردا خیلی خیلی دیره ..
سه شنبه 13 تير 1391 - 18:38
منگوله مشهدی - مشهد - ایران
ادامه . - برای اوندسته از دوستان دلبندم که علاقمندند: ترانه جاودانه this is my song اثر جاودانه چارلز چاپلین با صدای petula clark از فیلم عاشقانه "کنتسی از هنگ کنگ" به کارگردانی خود چارلز فقید. .... "دنیا نمی تواند زشت باشد؛ مادام که تو در آن هستی .. " - گوش کنید و سرشار بشید و به دیگران هم هدیش کنید تا با شنیدنش گلی در سینه ای کاشته باشید. دوستتون دارم. ماچ منگوله ای برای همتون، مجرد و متاهل!!
سه شنبه 13 تير 1391 - 18:43
reza.dk - شاهین شهر - دانمارک
فکر کنم به این جور آدمها میگن ...خول!!!
سه شنبه 13 تير 1391 - 19:37
dokhte-iranzamin - وکفیلد - انگلستان
من بچه بودم از این شوخیها میکردم ولی نه به این وحشتناکی بزرگ که شدم فهمیدم ک چه کار خطرناکی میکردم شاید موجب حمله قلبی واسه کسی میشد مثل اینکه اینها هنوز عقلشون رشد نکرده این کارها هم یه سنّ سالی داره
سه شنبه 13 تير 1391 - 20:20
be_pa_khaste - هارلم - هلند
تاثیر روحی روانی بدی میذاره آخه احمق شاید دوستت ایسته قلبی میکرد اونوقت لبت مثل دستت ۱ متر دراز میشد
سه شنبه 13 تير 1391 - 21:08
V.I.P - آمستردام - هلند
این هم نتیجه زندگی در کشورهای اسکاندیناوی است که از هر انسانی خل و چل میسازه اینقدر بیکارند که همدیگر را اینطور وحشتناک سر کار میگذارند.
سه شنبه 13 تير 1391 - 21:10
ukguy4u - لندن - بریتانیا
مسخره! از این شوخی های خرکی متنفرم!
سه شنبه 13 تير 1391 - 21:55
alirreza - استکهلم - سوئد
احمق تو سوئد هستش ، بد بخت رفیقش نمیدونست چی کار بکنه
سه شنبه 13 تير 1391 - 22:24
pull.over - دوحه - قطر
منگوله مشهدی - مشهد - ایران:چقدر زیبا نوشتین..مرسی
سه شنبه 13 تير 1391 - 23:02
pull.over - دوحه - قطر
شوخی بیخودی بود،دوست هم دوستای قدیم! به قول یکی از بچه ها! الان دوره ی نامردی
سه شنبه 13 تير 1391 - 22:57
منگوله مشهدی - مشهد - ایران
pull.over - دوحه - قطر. متشکرم
سه شنبه 13 تير 1391 - 23:27
Royan - کالیفرنیا - آمریکا
من خودم خفهاش میکردم ، احمق.
سه شنبه 13 تير 1391 - 23:52
persian boy00 - تهران - ایران
یعنی قشنگ معلوم بود ساختگیه. شما بینندهها چقدر ساده و جو گیر هستید. بابا دمتون گرم نفهمیدید که این ویدئو ساختگیه. نگاه به نظراتتون بکنید و بکباره دیگه بویدئو بدأن میبینید ما ایرانیها چقدر تابعه احساسات الکی هستیم. آیا نباید به خودمان بیاییم
چهارشنبه 14 تير 1391 - 02:00
bita tehrani - ونکوور - کانادا
برادرم و پسر خاله من یک بار یکی از این شوخیهای وحشتناک با ما کردند.توی یک باغ حوالی تهران بودیم که دیدیم این دو تا نیستند.هر چه گشتیم پیداشون نکردیم،نزدیک نیم ساعت همه دنبال این دو تا وروجک بودیم.یکی از بچههای باغ بغلی آمد و گفت که دو تا بچه را دیده که با دو تا غریبه سوار ماشین شدند و رفتندد! مشخصات هم با آنها جور در میآمد.مادرم و خاله م تقریبا بیهوش شدند.دو تا از مردای فامیل رفتن با ماشین توی جاده را بگردند....خلاصه بعد از یک ساعت که دیگر به پلیس هم زنگ زده بودیم این دو تا پیداشون شد! معلوم شد رفته بودند توی اتاق سرایدار که چیزی توش نبود جز وسایل سرایدر که توی یک سری کارتن بود،توی کارتنهای خالی قایم شده بودند و همه حرفای ما را هم شنیده بودند و کلی به ما خندیده بودند،ولی کم کم خودشون ترسیده بودند و با ترس و لرز و رنگ پریده از مخفیگاه بیرون آماده بودند.هنوز یاد اون روز میوفتم حالم خراب میشه! البته بیچارهها تا اینقدر نمیخواستند ما را سکته بدهند! اما با دخالت بچه همسایه و اطلاعات غلط کار بیخ پیدا کرد.
چهارشنبه 14 تير 1391 - 03:09
sepherdad - سیدنی - استرالیا
منگوله مشهدی - مشهد - ایران. چقدر نظرت نفرت انگیزه!
چهارشنبه 14 تير 1391 - 05:20
persepolice - زوریخ - سویس
برای فهمیدن اینکه همش نمایشی بود احتیاج به هوش و زکاوت بالایی نداره
چهارشنبه 14 تير 1391 - 04:49
m3rt3ga - دبي - امارات
هاها...خیلی خوب بود.دوست همه چیز آدمه.این شوخیها درسته خرکیه ولی باحاله.
چهارشنبه 14 تير 1391 - 06:14
منگوله مشهدی - مشهد - ایران
sepherdad - سیدنی - استرالیا. اگه گفتی کدوم قسمتش ناقلا
چهارشنبه 14 تير 1391 - 09:25
mansikka - هلسینکی - فنلند
با اینکه آخرش خندم گرفت ولی از اینجور شوخی ها خوشم نمیاد ممکنه طرف سکته کنه چون این کارها در روح و روان آدم تاثیر زیادی داره
چهارشنبه 14 تير 1391 - 11:27
sepherdad - سیدنی - استرالیا
منگوله مشهدی - مشهد - ایران. اینکه آدم به هم خونه اش چشم داشته باشه!
چهارشنبه 14 تير 1391 - 13:43
مارتين - لندن - انگلیس
خریت نچندان نه علف خوردن است
چهارشنبه 14 تير 1391 - 23:22
toopchiyan1986 - لندن - انگلستان
خوب این یک فیلم بود
شنبه 17 تير 1391 - 02:35
