چگونه ایران آینده خود را کشت؟
رادیو فردا : شهرزاد القانیان، عکاس خبری ساکن آمریکا، در مقاله ای که روزنامه «لس آنجلس تایمز» آن را منتشر کرده به ماه های پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران و اعدام گروهی از تجار و سرمایه داران ایرانی می پردازد که یکی از آنها حبیب القانیان، پدر بزرگ وی، بود.
به گفته نویسنده، اعدام حبیب القانیان، سرشناس ترین سرمایه دار یهودی آن زمان و فردی که در فعالیت های خیریه نقش مهمی داشت، نقطه عطفی برای ایران و آینده اقتصادی این کشور بود.
شهرزاد القانیان در حال نوشتن کتابی در مورد زندگی پدر بزرگ خود است و این مطلب را شاید بتوان چکیده ای از این کتاب دانست.
نویسنده می افزاید که اعدام حبیب القانیان و افرادی نظیر وی در روزهای پس از انقلاب اسلامی ایران و فرار صدها نفر از سرمایه دارانی که می توانستند در آینده اقتصاد ایران نقش مهمی ایفا کنند، ایران را از یک امکان و منبع مهم برای ساختن اقتصادی مدرن، متنوع و متکی به صادرات محروم ساخت. از آن زمان به بعد ایران هر چه بیشتر به سمت یک اقتصادی متکی بر نفت، اورانیوم و انرژی هسته ای گرایش پیدا کرده و حکومت دشمنی خود را با فعالان عرصه اقتصاد خصوصی تشدید کرده است.
پس از بازگشت آیت الله خمینی و به دست گرفتن قدرت در فوریه ۱۹۷۹ حدود دویست نفر از مقامات نظامی و سیاسی رژیم سابق به جرم «وابستگی به حکومت شاهنشاهی» اعدام شدند. حبیب القانیان اولین سرمایه داری بود که در ماه مه آن سال اعدام شد. به نوشته شهرزاد القانیان، در جریان محاکمه نمایشی که فقط بیست دقیقه طول کشید او را به جرم «مفسد فی الارض و جاسوس صهیونیسم» به اعدام محکوم کردند.
به ادعای دادگاه جمهوری اسلامی، حبیب القانیان به اسرائیل کمک مالی می کرده و با مقامات آن کشور دیدار می کرده است. او از جمله رهبران جامعه یهودیان ایران در آن زمان بود که جمعیتی حدود هشتاد تا صد هزار نفر را در برمی گرفت. اما در آن محاکمه هیچ اشاره ای به این واقعیت نشد که پدربزرگ من چقدر تلاش کرد تا بین سرمایه داران و تجار مسلمان، یهودی و ارمنی فضای همکاری را ایجاد کند. به نقش فعال و کمک های مالی وی برای ترمیم و نوسازی بیمارستان ها و یا تشکیل نهادهای خیریه که به کودکان فقیر و یا افراد سالخورده کمک می کردند هیچ اشاره ای نشد.
شهرزاد القانیان می افزاید: پدر بزرگ وی که چند ماه قبل از وقوع انقلاب برای سفر به آمریکا و اسرائیل رفته بود برخلاف توصیه دیگران به ایران بازگشت و می گفت که خطایی مرتکب نشده که به خاطر آن نگران باشد. اما دادگاه انقلاب اسلامی فقط روی کمک های مالی وی به اسرائیل متمرکز شد و بنابراین او را به جرم دشمنی با خدا به مرگ محکوم کرد.
پدر بزرگ من از پانزده سالگی کار در هتل یکی از اقوام را شروع کرد. پس از مدتی همراه با برادرانش در بازار به تجارت پرداخت و بعدها توانست کارخانه های تولید محصولات جدید را تاسیس کند. او یکی از پیشگامان بنای صنایعی بود که می توانست نقش مهمی در صادرات ایران ایفا کند. خانواده القانیان به مدت سی سال پیشگام نوآوری های تجاری و صنعتی بود و در این دوره دهها کارخانه و مرکز خرید مدرن را تاسیس کرد و هزاران فرصت شغلی را برای نسل جوان بوجود آورد.
وی می نویسد: در سال های دهه ۱۹۷۰ پدر بزرگ من و گروه دیگری از اعضای اتاق بازرگانی ایران به چین دعوت شدند. آنها زمینه های گسترش روابط تجاری بین دو کشور را فراهم کردند. در آن زمان ایران از کشورهایی نظیر چین و یا هند بسیار پیشرفته تر بود اما امروزه در کمال تاسف این دو کشور که چرخ های صنعت خود را متکی به نفت صادراتی ایران می چرخانند به رونق و پیشرفت اقتصادی عظیمی دست پیدا کرده و در مقابل روند نوسازی اقتصاد ایران کاملا متوقف شده است.
شهرزاد القانیان در ادامه مقاله خود در روزنامه «لس آنجلس تایمز» یادآوری می کند که اگر انقلاب سال ۱۹۷۹ به جای متوقف کردن روند نوآوری های اقتصادی بخش خصوصی به آن امکان رشد و شکوفایی می داد حتما افراد دیگری از نسل جدید می توانستند این تحول را گسترش دهند. کما اینکه امروزه تعداد زیادی از مدیران اقتصادی شرکت های موفق در غرب متولد ایران و یا فرزند خانواده های ایرانی ساکن غرب هستند.
حکومت ایران به شدت به نفت و درآمدهای نفتی وابسته است و در عین حال تمام تلاش خود را روی تولید انرژی هسته ای و یا به ادعای برخی تولید بمب هسته ای متمرکز کرده است. ایران با در پیش گرفتن چنین مسیری آینده خود را نابود کرده و راه را برای شکوفایی عرصه های دیگر اقتصاد بسته است.
درصد زیادی از جوانان ایرانی بیکار هستند و تعداد زیادی از این متخصص های جوان از کشور خارج می شوند. در غیاب فضای مناسب برای شکل گیری و رشد عرصه های نوین اقتصاد، در شرایطی که فعالیت سرمایه گذاران بخش خصوصی تحمل نمی شود و در غیاب آزادی های مدنی و اقتصادی، ایران تمام فرصت ها برای بنای یک آینده بهتر را از دست می دهد.
به همین خاطر است که شنیدن اظهارنظرهای مقامات ایرانی در مورد مقابله با تحریم های خارجی از طریق اتکا به اقتصاد داخلی و خودکفایی هم تاسف بار و هم مضحک به نظر می رسد. افرادی همچون حبیب القانیان از چندین دهه پیش با آرزوی شکوفایی و رونق اقتصادی ایران تلاش می کردند. اما ایران پس از انقلاب اسلامی با اعدام، سرکوب و فراری دادن این افراد و مخالفت با ایده های آنها خود را از چنین آینده ای محروم ساخت.