چادر سیاه، پیراهن بی یقه، و معضل کراوات
مجید محمدی ( جامعه شناس )
اعلام ممنوعیت پوشیدن چادر سیاه توسط زندانیان زن (پس از سه دهه مجبور کردن آنان به پوشیدن همین رنگ چادر) به خوبی گویای این دیدگاه در میان مقامات جمهوری اسلامی است که چادر به عنوان حجاب برتر (به قول علی خامنهای رهبر کشور) دیگر نمی تواند لباس هر کسی در جامعهی ایران باشد بلکه لباس زنان طبقهی ممتازه است.
بعید نیست به زودی دیگر زنانی نیز که وفاداری چندانی به نظام سیاسی ندارند، نا همرنگ تلقی می شوند یا اعضای طبقهی ممتازهی جامعه (زنان و دختران روحانیون، سپاهیان و مدیران جمهوری اسلامی) نیستند به تدریج از پوشیدن چادر سیاه منع شوند تا این لباس معرف خودی بودن و دارای امتیازات ویژه بودن در جامعه تلقی شود.
پیراهن آخوندی
پیراهن بدون یقه و دکمه دار (تا زیر گردن)- که به پیراهن آخوندی معروف شد- برای کادر وزارت خارجه در خارج کشور نیز همین نقش را بازی می کند. از آنجا که هیچ گروه و دستهای مایل به پوشیدن پیراهنهای بی یقهی کوتاه نیست (روحانیون دشداشه را زیر لباده یا قبا می پوشند که پیراهنی بلند تا نوک پاست) این لباس اختراعی که قرار بوده جای پیراهن یقه باز یا دارای یقه اما بدون کراوات را بگیرد به لباس اختصاصی کارکنان وزارت خارجه در خارج کشور تبدیل شد. مشکل این لباس ویژه در مقایسه با چادر سیاه به عنوان لباس مردان طبقهی ممتاز بسیار کمتر است چون نه در دورهای مردان عادی جامعه به پوشیدن آن مجبور شدهاند و نه برخی از مردم عادی (و احیانا غیر خودی و ناهمرنگ) مایل به پوشیدن آن هستند.
ملحفه بپوشند
بر اساس دستور مقامات قضایی زنان متهم می توانند چادر بپوشند اما رنگ آن نباید سیاه باشد تا موجب وهن لباس رسمی طبقهی ممتازهی جامعه در بخش زنان نشود. معاون قضایی دیوان عدالت اداری با صراحت علت این دستور را "بی حرمت کردن حجاب برتر" در صورت پوشیده شدن توسط متهمان ذکر می کند. (الف، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱) تغییر دستور العمل قوهی قضاییه در باب اجباری بودن چادر سیاه برای زنان متهمی که در دادگاه حضور می یابند با استناد صوری به خواست برخی از زنان برای نپوشیدن چادر انجام گرفت: "بسیاری از زنان مجرم پایبند به حجاب نیستند و به اجبار با چادر در دادگاهها حاضر می شوند در حالی که این اقدام می تواند به حرمت چادر خدشه وارد کرده و نتیجه منفی در جامعه داشته باشد. اگر سازمان زندانها می خواهد متهمان زن در دادگاه ها با چادر حاضر شوند حداقل از ملحفه یا پارچهای که نماد زندان دارد استفاده کند." (لاله افتخاری، عضو مجلس، الف، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱) اما این عضو مجلس نمی گوید که اگر قرار است خود زنان بر اساس اعتقادشان در این موضوع تصمیم بگیرند اصولا چرا حجاب بر آنها تحمیل شده است؟
با چادر یا بدون چادر؟
هنگامی که یکی از متهمان سیاسی از پوشش چادر در دادگاه خود داری کرد مجازات سه هفته محرومیت از ملاقات برای وی در نظر گرفته شد اما هنگامی که مقامات به درستی متوجه شدند که چادر سیاه دیگر لباس مورد نظر عموم مردم نیست و تنها زنان مقامات و روحانیون و رانت خواران آن را با اختیار (و نه از سر اجبار) می پوشند چنین دستور داده شد که "زنان متهم که مرتکب جرائم خلاف عفت عمومی شدهاند با همان وضعیت لباس معمول در جامعه در دادگاه حاضر شوند." (دستور لاریجانی رئیس قوه به نقل از یدالله عسگری، مدیرکل پیشگیریهای قضایی قوه قضائیه، الف، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱) لباس معمول در جامعه چیست؟ همانی که بر زنان تحمیل شده است؟ اگر لباس معمول این زنان چادر سیاه باشد چه؟
چادر سیاه بر سر شخصیتهای منفی یا نسل گذشته
در حیطهی دیگری که پوشش چادر سیان صدای مقامات دولتی را در آورد چادر سیاه زنانی بود که در فیلمها و سریال ها نقش منفی بازی می کردند یا از نسل گذشته بودند. اعضای کاست حاکم نمی خواهند زنانی که اسوهی اخلاق و تقوی نیستند یا دورانشان دارد به سر می آید این پوشش را در بر داشته باشند: "در برنامهها لازم است شأن و منزلت چادر بهعنوان حجاب برتر رعایت شود و از چادر در نقشهای منفی و حقیر و نازل استفاده نشود؛ مگر هنگامی که نقش منفی آشکارا از چادر سوءاستفاده کند یا استفاده ابزاری کرده باشد. در چنین وضعیتی لازم است در کنار شخصیت منفی، شخصیت مثبت با پوشش چادر نیز در آن برنامه وجود داشته باشد. از نشان دادن مادران چادری در کنار دختران جوان غیر چادری باید تا حد امکان اجتناب شود." (صدا و سیما تا کجا، تبیان، ۱۷ بهمن ۱۳۸۹) اگر چنین است چرا چادر سیاه را بر همگان در دانشگاه آزاد یا ادارات یا اماکن مذهبی تحمیل می کنند؟ چرا حجاب بر پیر و جوان تحمیل می شود؟ در اختیار هیچ فرد و گروهی نیست که فقط زنان مورد نظر حکومت این پارچه را بپوشند یا اگر کسانی این را پوشیدند به رنگ و هیئت زنان مکتبی مورد نظر حکومت در آیند.
حجاب، مشخصهی زنان باورمند
دستور قوهی قضاییه برای منع پوشش چادر سیاه توسط زنان متهم گرچه برای پیشگیری از نمایش حجاب برتر بر روی متهمان و لذا عدم نقض حرمت آن صادر شده اما گامی است در جهت درک این موضوع که لباس افراد معانی مشخصی را انتقال می دهد و افراد می توانند به روشهای مختلف به آن معنی بدهند. بنابراین اگر قرار باشد حجاب معرف باور یک زن مسلمان به فقه باشد اجباری کردن آن برای همه از جمله غیر مسلمانان و غیر باورمندان بیش از همه هتک حرمت خود حجاب است چون کاری را که باید منحصر به یک گروه خاص باشد بر همهی افراد تحمیل می شود و بدین طریق معنایی که باید انتقال یابد مخدوش می گردد. اگر روحانیون و وفاداران به روحانیت می خواهند هم حزبی ها و دختران و زنانشان با لباس خود حامل معنایی ویژه در جامعه باشند باید اجباری بودن حجاب برای همگان را بردارند.
حد و حدود معیار هتک حرمت
روحانیون و سپاهیان امروز چادر سیاه را برای متهمان ممنوع کردهاند و فردا احتمالا آن را برای تن فروشان خیابانی منع خواهند کرد چون در آن مورد نیز از نگاه آنان حجاب برتر هتک حرمت می شود. مدتی بعد باید آن را برای زنانی که باوری به حجاب ندارند منع کنند چون با بازی با چادر و شل و سفت کردن آن یا پوشین چادرهای براق یا عبایی این پوشش اجباری به ابزاری برای خود نمایی تبدیل می شود که آن نیز هتک حرمت "حجاب برتر" است. در نهایت هر ان کس که واقعا به حجاب برتر اعتقادی ندارد ایا اصولا به حجاب اعتقادی ندارد آزاد گذاشته خواهد شد که هر آنچه می خواهد بپوشد تا حرمت چادر از منظر حاکمان حفظ شود و حجاب مایهی تمایز طبقهی حاکمه و غیر آن قرار گیرد. برای این امر در چارچوب مذهبی نیز می توانند دلیل پیدا کنند: "قرآن خود در هنگام نزول لزوم حجاب بر این دلیل تاکید می کند که اولا برای زنان مومن بهتر است و ثانیا آنها از زنان غیر مومن شناخته می شوند... حال این پرسش مطرح می شود که آیا اگر غیر مومنان را مجبور به حجاب کنیم این دلیل قرآنی را نقض نکرده ایم؟آیا در این حالت زن مومن و غیر مومن از یکدیگر شناخته خواهند شد؟" (یاسر سبحانی فرد، نسبت بهبود حجاب، سختگیری و حکومت اسلامی، الف، ۳ خرداد ۱۳۹۱)
از همین نقطه می توان بدانجا رسید که حرمت و احترام دو طرف یا چند طرف دارند و یک طرفه نیستند. اگر روحانیون و وفاداران آنها می خواهند لباس ویژهی زنان و دخترانشان محترم بماند باید به لباس دیگران (به انتخاب خود آنها) احترام بگذارند.
از پوشش انقلابی تا پوشش طاغوتی
پیش از انقلاب سال ۵۷ اکثر زنانی که چادر بر سر داشتند از پارچههای غیر سیاه استفاده می کردند. چادر سیاه در این دوره مخصوص جلسات عزاداری محرم یا مجالس ختم بود. در عین حال، تعداد زنانی که از این پوشش به عنوان پوشش دائمی در کوچه و خیابان استفاده می کردند بسیار اندک و نادر بود. با اوج گیری انقلاب، زنان مکتبی انقلابی برای متمایز کردن خود از بقیه، به چادر سیاه روی کردند.
اما این پوشش مکتبی به سرعت به پوشش معیار زنان از منظر حکومت که به دنبال جایگزینی برای لباسهای جاری زنان در دوران پهلوی بود تبدیل شد. در دههی شصت، زنان و دختران کاست حکومتی و نیروهای انقلابی هنوز در پوشش چادر اشتراک داشتند اما با روی کار آمدن علی خامنهای و تشویق هر چه بیشتر چادر سیاه به عنوان حجاب برتر و اجبار آن در برخی مشاغل و مراکز آموزشی در کنار تبخیر شور انقلابی سالهای انقلاب و جنگ به تدریج چادر به پوشش معیار زنان طبقهی حاکم تبدیل شد. البته برخی زنان غیر طبقهی حاکم به اجبار یا تشویق هنوز آن را در بر می کردند. اتفاقی که در سالهای دههی نود در حال افتادن است آن است که اجبار چادر از عموم زنان برداشته شده و به زنان و دختران طبقهی حاکم ("طاغوت" به تعبیر انقلابیون سال ۵۷) اختصاص می یابد.
معضل کراوات
تصور ابتدایی حاکمان جمهوری اسلامی این بود که مردم عادی جامعه (محکومان) باید در پوشش از طبقهی حاکم ("الگوهای مکتب") پیروی کنند اما قدرت سیاسی لوازم و نمادهای خاص خود را دارد و نمی توان آنها را با همه شریک شد. در مرحلهی بعد مردم عادی فقط نباید از پوشیدن لباس طبقهی ممتاز پرهیز کنند بلکه لباس آنها نباید به هیچ وجه نماد مخالفت با ایدئولوژی حاکم باشد. حاکمان اکنون می دانستند که خواست تبعیت غیر واقعی است و تنها باید از مخالفت جلوگیری کرد.
با فروش و پوشیدن کراوات از آن جهت مخالفت می شود که مشخصا ایدئولوژی رسمی را به چالش می کشد. اما چرا با کراوات همانند لباسهای زیر زنان که در خانه قابل استفاده است و حکومت تنها می تواند پوشیدن آنها در فضای عمومی را ممنوع کند (و فروش آن منع نشده) برخورد نمی شود؟ اول آن که منع شرعی برای پوشش آن در حوزهی عمومی وجود ندارد و دوم آن که پس از فروخته شدن افراد می توانند آنها را هم در فضای خصوصی و هم در فضای عمومی (مثل سالن های عروسی) بپوشند و حکومت قدرت منع آن در همهی فضاها را ندارد. اگر مردم شهر و روستا در مهم ترین شب زندگی خود (شب عروسی) لباسی را که نماد فرهنگ "دشمن" به حساب می آید بپوشند چاره ای بجز منع فروش ان باقی می ماند؟