بار دیگر از ایران فریب خواهیم خورد
دیدار سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با کاترین اشتون، مسوول مذاکرات گروه پنج به علاوه یک.
برت استفنز در تحلیلی که در روزنامه «وال استریت ژورنال» منتشر شده است در مورد مذاکرات هسته ای و مناسبات آمریکا با ایران طی سه دهه گذشته می نویسد: «رژیم ایران همواره با غرب مثل کوسه ای که نرم تنان را می بلعد رفتار کرده است. در سه دهه گذشته ایران با آمریکا مثل دشمن رفتار کرده و تا زمانی که ما این رفتار را تلافی نکنیم، فریب خواهیم خورد.»
جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید کرده که غنی سازی اورانیوم حق آن کشور است. در برابر فشارهای بین المللی و تحریم ها عقب نشینی نکرده و برنامه های هسته ای خود را توسعه داده و در مقابل غرب را مجبور کرده که عقب نشینی کند و یا امتیاز بیشتری بدهد. ولی نکته مهم در این است که ادعاهای رژیم ایران در مورد صلح آمیز بودن برنامه های هسته ای آن کشور دروغ است.
درست چند روز پیش از آغاز دور اخیر مذاکرات در بغداد، رییس آژانس بین المللی انرژی اتمی که به تهران سفر کرده بود اعلام کرد که به زودی دو طرف در مورد بازرسی مراکز و تاسیسات هسته ای حساس ایران به توافق خواهند رسید. گفته می شد که فشار اقتصادی ناشی از تحریم ها و تهدیدهای نظامی اسرائیل حکومت ایران را مجبور کرده که در مواضع خود نرمش نشان دهد.
برخی از تحلیلگران مدعی شدند که پس از سال ها و دهه ها بن بست در مناسبات غرب و به خصوص آمریکا با ایران، مذاکرات بغداد می تواند دریچه ای از امید را بگشاید. حتی از قول «دنیس راس» دیپلمات ارشد آمریکایی که در گذشته مذاکرات مهمی را در منطقه خاورمیانه هدایت کرده است، نقل می شد که «حکومت ایران در شرایط فعلی به غیر از در پیش گرفتن مذاکره و دیپلماسی راه دیگری ندارد.»
برت استفنز در ادامه تحلیل خود در روزنامه وال استریت ژورنال می افزاید: شاید «دنیس راس» یک زمانی متوجه این حقیقت شود هر باری که با رژیم حافظ اسد، یاسرعرفات و یا حکومت ایران مذاکره کرده ارزیابی او از موفقیت و نتیجه مذاکرات غلط بوده است.
در مذاکرات اخیر نیز ایران با تعطیل کردن مراکز هسته ای خود نظیر تاسیسات فردو و یا انتقال ذخایر اورانیوم غنی شده خود به خارج مخالفت کرده و حتی اعلام کرد که درست بر خلاف شروط جامعه بین المللی اقداماتی نظیر نصب سانتریفوژهای بیشتر در فردو، افزایش میزان غلظت غنی سازی اورانیوم و ممانعت از بازرسی مراکز هسته ای و نظامی حساس توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی را به اجرا خواهد گذاشت.
در مقابل غرب با انجام دور دیگری از مذاکرات و این بار در شهر مسکو موافقت کرده و به این ترتیب به ایران زمان بیشتری داده است. زمان بیشتر دقیقا همان چیزی است که ایران در این مذاکرات در پی بدست آوردن آن است.
برت استفنز یادآوری می کند: این اولین باری نیست که غرب با هیجان و اشتیاق فراوان به حل دیپلماتیک این بحران امید بسته بود. در ماه اکتبر سال ۲۰۰۹ قبل از برگزاری دور قبل مذاکرات هسته ای نیز بسیاری از رسانه ها و تحلیلگران غربی از امید به حل این بحران سخن می گفتند.
در سال های قبل یعنی مذاکرات اروپا و ایران بین سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ نیز هر بار دور دیگری از گفت و گوها آغاز می شد دیپلمات های غربی و مقام های اتحادیه اروپا که هدایت مذاکرات را برعهده داشتند با خوش بینی نسبت به موفقیت دیپلماسی اظهار نظر می کردند.
در تمام این سال ها همین الگو تکرار شده است. هر بار غرب با خوش بینی به دور دیگری از مذاکرات رفته، پاسخ منفی دریافت کرده ولی باز هم بر سر دور دیگری از گفتگو توافق کرده است. اما حکومت ایران در این روند که تقریبا ۱۰ سال است ادامه دارد فقط یک هدف را دنبال می کرده و آن خریدن زمان بیشتر بوده است.
نویسنده در پایان نتیجه می گیرد که احتمالا تحلیل مقامات ایران این است که دولت باراک اوباما نیز به دلایل گوناگون و از جمله دوره کارزار انتخاباتی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، ترجیح می دهد که این مذاکرات را حداقل تا ماه نوامبر کش بدهد. باید گفت که تحلیل ایرانی ها درست است.
در عین حال ایرانی ها در مورد حمله احتمالی اسرائیل به نوعی قمار می کنند. ارزیابی آنها این است که حمله نظامی اسرائیل بسیار پرهزینه، بدون طرفدار و احتمالا بی نتیجه خواهد بود و باعث خواهد شد که اسرائیل به عنوان کشور متجاوز شناخته شده و بخش زیادی از توانایی نظامی خود را هزینه کند.
پذیرش خطر ناشی از حمله نظامی اسرائیل قماری است که در شرایط کنونی برای حکومت ایران پذیرش آن منطقی به نظر می رسد.
اما سئوال بزرگتر این است که چرا هنوزهم دولت آمریکا واقعا فکر می کند که زمینه دستیابی به یک نوع توافق مهم با رهبران ایران وجود دارد و تا رسیدن به یک چنین توافقی راه طولانی در پیش نیست.
روابط ایران با غرب نشان داده که برای رهبران جمهوری اسلامی مبارزه با آمریکا یک راهکار استراتژیک و دائمی است. آنها امتیازهایی را که آمریکا می دهد به عنوان نقطه ضعف ما تلقی می کنند و عمل گرایی ما را نشانه فساد می دانند. شاید رهبران ایران در قضاوت خود چندان هم اشتباه نمی کنند.