پسربچه دو ساله قربانی شک پدر شد

روسری مادر، نفس کودک دو ساله را به دلیل شک پدر برای همیشه برید.


به گزارش فارس، در روز 12 اردیبهشت ماه جاری ماموران کلانتری 119 مهرآباد جنوبی از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی از وقوع یک فقره درگیری میان صاحب یک مغازه پروتئین فروشی و یک زن و شوهر جوان در خیابان قزوین قرار گرفتند.

با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام تحقیقات مقدماتی، زن جوان عنوان داشت که صاحب مغازه او را از چند سال پیش مورد آزار و اذیت قرار داده و همسرش پس از اطلاع از این موضوع، به همراه وی به تهران آمده و با صاحب مغازه درگیر شده است.

با انتقال زن و شوهر جوان و همچنین صاحب مغازه پروتئین فروشی به کلانتری 119 مهرآباد جنوبی، زن جوان به اسم سارا به ماموران گفت که در ساعت 12 شب 10 اردیبهشت پسربچه دو ساله‌اش به اسم امیر حسین را با روسری در منطقه حصارک به قتل رسانده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با انتقال زن و شوهر جوان به اداره دهم، سارا در اظهارات اولیه خود مدعی شد: دو سال و نیم گذشته به جهت اینکه وضعیت مالی ما خوب نبود، به تهران آمدم تا از مغازه‌ها کمک بگیرم تا اینکه وارد یک مغازه شده و از او درخواست کمک کردم که صاحب مغازه به بهانه کمک کردن، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد تا اینکه پس از گذشت نزدیک به دوسال تصمیم گرفتم تا پسربچه خود را به قتل برسانم و برای همین او را با روسری خفه کردم.

با توجه به ادعاهای سارا در خصوص صاحب مغازه پروتئین فروشی، کارآگاهان اداره دهم به تحقیقات از صاحب مغازه پرداخته و او نیز در طول تحقیقات منکر هرگونه ارتباط و یا آشنایی خود با سارا شد و در اظهاراتش گفت: حدودا دو سال پیش، زمانیکه این خانم به مغازه آمد، تنها با هدف کمک کردن مقداری مواد پروتئینی به او دادم تا اینکه پس از مدتی این خانم بار دیگر به مغازه مراجعه و از من در خواست کمک مالی کرد که اینبار دیگر به او کمک نکردم و از او خواستم تا دیگر به مغازه من مراجعه نکند و طی این مدت نیز هیچگونه ارتباطی مابین من و این خانم وجود  نداشته است.

با توجه به اعترافات سارا و همسرش به اسم حبیب 31 ساله در خصوص رها کردن جسد فرزندشان در منطقه حصارک کرج، کارآگاهان اداره دهم ضمن انجام هماهنگی‌های لازم با پلیس آگاهی استان البرز در خصوص انجام تحقیقات به منظور بررسی صحت اظهارات متهمان، از سوی پلیس آگاهی استان البرز به اداره دهم اعلام شد که در ساعت یک بامداد روز 11 اردیبهشت سال جاری جسد پسربچه‌ای حدودا دو ساله در منطقه حصارک کرج کشف شده است.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، در ادامه رسیدگی به این پرونده به تحقیق از محل کار صاحب مغازه در خیابان جرجانی پرداخته و طی تحقیقات اطلاع پیدا کردند که صاحب مغازه پروتئین فروشی به حسن اخلاق در میان کسبه محل و همچنین همسایگان و اعضای خانواده معروف بوده و در میان کسبه و شهروندان نیز مورد اعتماد تمامی اهالی محل است.

در ادامه تحقیقات و با توجه به وجود برخی اظهارات ضد و نقیض در میان اظهارات این زن و شوهر، سارا به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات اولیه خود عنوان داشت که هیچگونه ارتباط و رابطه‌ای میان او و صاحب مغازه وجود نداشته و تنها تلاش داشته تا از این طریق، در مسیر تحقیقات پلیس انحراف ایجاد کند.

سارا در ادامه اعترافات خود به کارآگاهان عنوان کرد: همسرم با طرح این ادعا که امیرحسین هیچگونه شباهتی به آنها ندارد دائما با من درگیر می‌شد و عنوان می‌کرد که این کودک  پسر او نیست تا اینکه در پی ادامه همین اختلافات، در  روز10 اردیبهشت و در حالیکه حبیب از خانه خارج شده بود، ناگهان امیرحسین را که شروع به گریه کردن کرده بود در یک لحظه با روسری که به دور گردنش انداختم، خفه کردم.

سارا در تشریح زمان حادثه به کارآگاهان گفت: شوهرم به من شک داشت و دائما عنوان می‌کرد که به او خیانت کرده‌ام و به همین بهانه دائما با من درگیر می‌شد تا اینکه در شب حادثه مجددا بر سر همین موضوع با یکدیگر درگیر شدیم و با هم همان ادعای قبلی خود را مطرح کرد. در حدود ساعت 12:30 شب بود که شوهرم می‌خواست از خانه خارج شود؛ نمی دانم بیرون رفته بود یا نه اما بچه هم داشت اذیت می کرد. نفهمیدم که چگونه روسری را دور گردنش پیچیدم ؛ فقط در یک لحظه دیدم که بچه سرد شده و نفس نمی‌کشد . وقتی که شوهرم به خانه آمد، بچه را بردیم و در خیابان‌های اطراف خانه رها کردیم.

حبیب نیز در اعترافات خود در خصوص شب حادثه به کارآگاهان گفت:  زمان حادثه من بیرون بودم؛ وقتی برگشتم با جسد فرزندم روبرو شدم که همسرم گفت او را خفه کرده است؛ می خواستم به پلیس زنگ بزنم که سارا تهدید کرد خودش را می‌کشد. وقتی از خانه بیرون آمدم تا پسرم را به بیمارستان برسانم متوجه شدم که دیگر خیلی دیر شده است؛ باز هم می‌خواستم به کلانتری بروم که مجددا همسرم تهدید به خودکشی کرد و من هم چاره‌ای نداشتیم جز اینکه بچه را کنار دیواری رها کنیم.

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، در توضیح این خبر گفت:  نظر به اعتراف صریح متهمان، قرار بازداشت موقت برای هر دو متهم صادر و با توجه به وقوع جنایت در استان البرز، به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران متهمان پرونده در اختیار پلیس آگاهی استان البرز قرار گرفته و هر دو متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی ، در روز 14 اردیبهشت به پلیس آگاهی استان البرز انتقال داده شدند.

+57
رأی دهید
-183

Sara-A - لندن - انگلستان
وای اگر من جای اون قاضی بودم همون روسری رو دوره گردن اون مادر بیرحم میپیچیدمو ۱۰۰ بر خفش می‌کردم تا حال بیاد. زن دیوانه. آخه چطور دلت اومد؟ خدا آخه به کیا بچه میدی؟ به ۱ مشت آدم بیلیاقت مثل این که با بهانه الکی‌ بچه شو راحت میکشن؟؟!!
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 11:52
روایت - آلکمار - هلند
روانی!!!!!!!!!. خوب اگر واقعاً شک داشته میتونستن با آزمایش ثابت کنند که این بچه مال این بابا هست یا نه.به گمونم این زن هم مشکل داشته چون اگر ریگی به کفش نداشت نباید زیر بار این تهمت میرفت،از همه بدتر اینکه بچه را به قتل رسونده ،باور نمیکنم که اسمش را مادر بشه گذاشت.....لعنت به تو مادر کثیف و سنگدل.....گاو
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 11:53
agha_ehsan - تهران - ایران
عجب دیوانه ای. شک داشتی یه تار موشو می بردی آزمایش دی ان ای. تازه اگه می فهمیدی بچه تو نیست بچه رو میدادی بهزیستی. گناه اون طفل معصوم چی بوده.
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 12:07
albalooo - لندن - انگلستان
لجن کثافت حالم از خوندن این مطلب بهم خورد خدایا معلوم هست کجا رو نگاه میکنی حواست کجاست
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 12:09
matin444 - اسلو  -  نروژ
خیلی‌ خیلی حیوانی.
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 13:37
banooye Irani - هیوستن - آمریکا
واااااای ی ی ..........
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 14:28
korosh_oslo - اسکر - نروژ
یه خره اینجوری رو طویله هم براش زیاد،زنیکه الدنگ.
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 15:44
sharafYabi - بیمبه - انگولا
متأسفانه یک کسی‌، اداره ای، دولتی، خیریه ای‌ نیست که به داد این مردم بینوا برسه. بدبختها از گشنگی رفتن گدایی از قصاب، زندگی‌ سه‌ نفر نابود شد، چون کسی‌ نبود تا این مساله به ظاهر ساده را برایشان حل کند. آنوقت حضرت علی‌ گشنه خوابید چون همسایه شام نداشت و دولتمردان رفتند مجلس نوحه و برای این داستان بسی‌ گریستند که ما هم میخوایم اینجوری باشیم و هستیم.
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 16:48
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
مرگ بر آن-قلاب کثافت ۵۷-----ایران بیمار است و روانی‌ و قاتل بیشمار!!
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 17:30
falakolaflak21 - لندن - انگلستان
ادامه اش رو ننوشته بود . حتما به همراه شوهرش قبل از ارتکاب به جرم شیشه بودند
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 18:27
pedram asil - شیراز - ایران
هر روز و هر ساعت شاهد یک جنایت تازه تو این مملکت امام زمانی‌ هستیم و دیگه این خبرها واسمون عادی شده.علت همه این جنایتها، فقره .سی‌ و سه سال این وضع ادامه داره و ظاهراً کاری از دست خدا هم بر نمیاد و این اخوندی بی‌ ناموس باید تا قطره آخر خون این ملت رو بمکند.
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 18:20
celtic warrior - سلتیک - اسکاتلند
زنیکه الدنگ مادرکه نیست کفتاره
جمعه 15 ارديبهشت 1391 - 20:14
zhiyan - سلیمانیه - عراق
نمیدونم کجاى این خبر راى مثبت داره حیف اسم مادر نیست که رو بعضى ... ها هستش
شنبه 16 ارديبهشت 1391 - 10:48
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.