انکار قتل مادر و کودک توسط مرد معتاد

شرق: مردی که متهم است به دلیل پول مواد مخدر سه نفر از جمله یک کودک را به قتل رسانده است در جلسه محاکمهاش ادعا کرد قتلها کار او نیست.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه محاکمه که صبح دیروز در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، شفیعی نماینده دادستان گفت: ماموران پلیس کرج دی سال 87 در جریان قتل جوانی قرار گرفتند که در محل کارش کشته شده بود. جنازه این جوان که سعید نام داشت و صاحب یک کافینت بود زمانی پیدا شد که چند ساعتی از مرگش میگذشت. پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و متوجه شد ضارب بعد از اینکه سعید را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده چندین میلیون تومان پول و کامپیوتر شخصی او را برداشته و متواری شده است. از آنجایی که ضارب به زور وارد کافینت نشده بود ماموران دریافتند عامل قتل یک آشناست. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات ادامه یافت و پلیس متوجه شد سعید آخرین بار با یکی از دوستانش به نام امیر دیده شده است. وقتی پلیس برای بازجویی از امیر به خانه او رفت متوجه شد این جوان متواری شده و همسرش در خانه تنهاست. شفیعی ادامه داد: «تحقیقات چندهفتهای پلیس سرانجام به نتیجه رسید و پلیس توانست متهم را در کرج در حالیکه قصد فرار داشت بازداشت کند. با دستگیری امیر مشخص شد او بعد از اینکه سعید را به قتل رسانده به شمال کشور فرار کرده و در آنجا یک مادر و کودک به نامهای شقایق و نیما را کشته و دوباره فرار کرده و به کرج بازگشته است. این مادر و کودک اعضای خانواده برادر همسر امیر بودند. امیر در بازجوییها علاوه بر اینکه به کشتن سعید اعتراف کرد توضیح داد مادر و کودک را با انگیزه به قتل رسانده است. متهم در بازجوییها گفته است: برای تامین هزینههای موادم سعید را کشتم و پول و لپتاپ او را دزدیدم بعد به خانه برادرزنم در لنگرود رفتم. شب را آنجا ماندم. صبح که شد برادرزنم گفت میخواهد سرکار برود من هم گفتم به خانه یکی از اقوامم در لاهیجان میروم. وقتی برادرزنم از خانه خارج شد نیما داشت در حیاط بازی میکرد. من در خانه شقایق را با ضربات چاقو زدم و به قتل رساندم بعد نیما را به داخل خانه آوردم و رختخوابها را روی او ریختم و خفهاش کردم. مبلغی پول از کشوها پیدا کردم اما پول کم بود برای همین وسایل خانه را برداشتم و فرار کردم.»نماینده دادستان در ادامه اظهاراتش گفت: متهم تاکید کرده است: بعد از قتل، برادرزنم با من تماس گرفت و از من خواست به لاهیجان بروم تا پدرزنش دنبالم بیاید اما من گفتم پشیمان شدهام و میخواهم از مرز خارج شوم اما قبلش به کرج میروم تا زنم را هم با خودم ببرم. متهم بعد از اعتراف به سه فقره قتل صحنه را بازسازی کرد و جزییات را یکبار دیگر توضیح داد و جلسه محاکمه برای او در شعبه 80 کرج برگزار و متهم مجرم شناخته شد اما با توجه به اینکه از اولیایدم شقایق پرسیده نشده بود که آیا حاضر هستند تفاضل دیه را بپردازند دیوان عالی کشور حکم را نقض کرد و به شعبه همعرض فرستاد. البته باید تاکید کنم که درخصوص قتل سعید دیوان عالی کشور حکم قصاص را مورد تایید قرار داده و این حکم قطعی شده است اما به عنوان نماینده دادستان یکبار دیگر تاکید میکنم دادسرا بر نظر خود درخصوص قتل شقایق زن جوان و نیما کودک چهارسالهاش به دست امیر همچنان باقی است و من درخواست مجازات قانونی او براساس خواسته اولیایدم را دارم. در ادامه جلسه محاکمه قاضی محمدی کشکولی، رییس دادگاه توضیح داد پدر نیما از قصاص اعلام گذشت کرده و درخواست دیه دارد اما بر شکایتش مبنی بر سرقت اموالش باقی است. سپس پدر و مادر شقایق در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص خود را دوباره مطرح کردند. در این هنگام قاضی کشکولی توضیح داد از آنجایی که دیه زن نصف دیه مرد است بنابراین باید نیمی از دیه در صورت صدور حکم قصاص پرداخت تا حکم اجرا شود. او از اولیایدم پرسید آیا حاضرند قبول کنند تفاضل دیه را بپردازند که هردو آنها قبول کردند. پدر مقتول گفت: من هیچ چیز ندارم و تنها دارایی من یک خانه است. اگر لازم باشد آن را میفروشم اما به من بگویید چرا باید بابت مجازات قاتل دختر معصومم که دو نفر دیگر ازجمله نوه چهارسالهام را کشته، پول بدهم. اگر قانون است، میپذیریم و چارهای ندارم اما به نظر من این درست نیست.
او همچنین در مورد روز قتل توضیح داد و گفت: متهم یک شبانهروز در خانه دختر من ماند و نانو نمک او را خورد در آخر هم او را کشت و هم کودک چهارسالهاش را خفه کرد. امیر دخترم را با ضربات چاقو کشت و بعد از اینکه نوهام را خفه کرد تمام بدن او را با چسب پیچاند و دهانش را هم بست که مبادا زنده بماند. دخترم زن خوبی بود و با شوهرش زندگی آرامی داشت. وقتی به من گفتند دخترم کشته شده اول شوهر او را به عنوان قاتل گرفته بودند اما من گفتم اطمینان دارم قتل کار او نیست. همانجا بود که دامادم گفت به شوهرخواهرش شک دارد. چون آن روز قرار بود امیر به لاهیجان برود و یکباره تصمیمش عوض شد. بعد هم که امیر بازداشت شد خودش اعتراف کرد. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول ندارم. من در دانشگاه تهران درس خواندهام و قاتل نیستم، قتل اول هم اتفاقی بود. آن روز وقتی فرار کردم و به لنگرود رفتم میخواستم آنجا بمانم. به همین دلیل خانهای مجردی گرفتم و در یک آژانس مشغول به کار شدم. برادرزنم به من گفت حالا که خانه مجردی داری بیا به تو وسیله بدهم و چند وسیله از جمله تلویزیون و چند چیز دیگر که الان یادم نیست به من داد. حتی حدود 400هزارتومان پول هم به من داد بعد هم من رفتم. اصلا وارد خانهاش نشدم و آن روز برادرزنم خودش در خانه بود.
قاضی محمدیکشکولی در این هنگام گفت: زمان قتل سه ساعت قبل از پیدا شدن اجساد تعیین شده است یعنی وقتی که تو در آن خانه بودی. ضمن اینکه تو همه جزییات را توضیح داده و صحنه قتل را هم بازسازی کردهای. اگر تو مرتکب این قتل نشده بودی چطور این کار را کردی؟ متهم در پاسخ همه چیز را انکار کرد و گفت شاهد دارد که زمان قتل در آن محل نبود.
سپس وکیل مدافع متهم در جایگاه حاضر شد و از موکل خود دفاع کرد. در پایان هیات قضات شعبه 79 دادگاه کیفری برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.