اعتراف به قتل پدر با ضربات چاقو

شرق: مردی که به دلیل اختلاف با پدرش او را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، توسط کارآگاهان جنایی بازداشت شد و به جرمش اعتراف کرد.

به گزارش خبرنگار ما، ساعت 11 روز 30 فروردین مرگ مشکوک مردی در طبقه چهارم یک مجتمع تجاری واقع در فلکه صادقیه، به ماموران کلانتری باغ‌فیض اعلام شد. با حضور پلیس در محل، فردی 37 ساله به نام احمد به ماموران اعلام کرد پدر 58 ساله‌اش به نام علی به علت نامعلومی در محل کارش فوت شده است.
ماموران با بررسی‌های مقدماتی فهمیدند مقتول بر اثر اصابت ضربات جسم نوک تیز به قتل رسیده است به همین دلیل بازپرس و کارآگاهان جنایی را از واقعه مطلع کردند. بررسی صحنه جنایت توسط کارآگاهان نشان از آن داشت که ساعت‌ها از مرگ مقتول گذشته است همچنین در ادامه بررسی‌ها مشخص شد در ورودی شرکت ضد سرقت است و امکان تخریب آن وجود ندارد بنابراین فردی غریبه به زور وارد قربانگاه نشده است. افسران جنایی سپس فهمیدند شرکت به دوربین‌های مداربسته مجهز است اما دستگاه دی‌.وی.آر (دستگاه ضبط‌کننده تصاویر دوربین‌های مداربسته) به سرقت رفته است. کارآگاهان با توجه به دلایل و شواهد به دست آمده از صحنه جرم که احتمال دخالت افراد نزدیک به مقتول را در این جنایت متصور می‌ساخت، به تحقیق از دوستان و اعضای خانواده مقتول پرداختند و اطلاع پیدا کردند فقط یکی از فرزندان علی به نام محمود که جوانی 31 ساله است نزد پدرش کار می‌کرد و علاوه بر کلید در ورودی شرکت، خودرو مقتول نیز در اختیار وی است به همین سبب بازجویی از محمود آغاز شد ولی او اتهام قتل را انکار کرد. محمود در اظهارات اولیه خود مدعی شد چون پدرش از شب قبل از قتل به منزل مراجعه نکرده بود، به همراه برادرش احمد به دفتر کار پدرشان رفتند و در حالی‌که احمد در ماشین منتظر مانده بود، وی وارد شرکت شد و پس از باز کردن در، جسد پدرش را دید.
در شرایطی که محمود همچنان منکر هرگونه دخالت یا اطلاع خود از چگونگی قتل پدرش بود، کارآگاهان با اخذ دستور قضایی به محل سکونت وی در خیابان آیت‌الله کاشانی رفتند و در بازرسی از این محل، موفق به کشف وسایل خارج شده از شرکت از جمله دستگاه دی‌.وی.آر شدند. محمود در این مرحله به ناچار لب به اعتراف گشود و در اولین اظهارات خود به کارآگاهان گفت: «از سه روز پیش تصمیم به قتل پدرم گرفته بودم.» متهم ماجرای قتل را برای پلیس این‌طور شرح داد: «از چند روز قبل به علت اختلافاتی که با پدرم پیدا کرده بودم، تصمیم به قتل وی گرفتم. در روز دوشنبه 28 فروردین به دفتر پدرم رفتم اما او در شرکت نبود. با تلفن همراهش تماس گرفتم و او گفت امروز (دوشنبه) نمی‌تواند به شرکت بیاید. من نیز که یک چاقو با خود همراه داشتم، آن را در محلی پنهان کردم و مجددا در ساعت 10:30 روز سه‌شنبه به شرکت پدرم رفتم. در شرکت، پدرم به همراه سه نفر از دوستانش در حال صحبت کردن درخصوص معاملات انجام‌شده بودند به همین علت منتظر ماندم صحبت‌هایشان به پایان برسد و آنها از دفتر بیرون بروند. پس از خارج شدن دوستان پدرم، در حالی‌که وی روی مبل نشسته بود، با چاقویی که از روز قبل در شرکت پنهان کرده بودم، یک ضربه به سینه او زدم. پدرم از جایش بلند شده بود که چند ضربه دیگر به سینه و شکم وی وارد کردم و او روی زمین افتاد. پس از آن با برداشتن دو چک از داخل جیب‌های وی، سوییچ خودرو، کیس کامپیوتر و دستگاه دی.وی.آر دوربین‌های مداربسته، از شرکت خارج شدم.»
سرهنگ آریا حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با تایید این خبر گفت: «با توجه به اعتراف صریح متهم، وی با قرار بازداشت موقت برای انجام تحقیقات تکمیلی و مشخص شدن انگیزه اصلی ارتکاب جنایت، در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.»

+89
رأی دهید
-97

OnLine. - تهران - ايران
عجب دوره زمونه ی‌‌ شده والا
‌سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 - 18:31
منگوله مشهدی - مشهد - ایران
اینجا چه عذابی میکشه اونی که میخواد اخلاقی و درست زندگی کنه، در ایران امروز، انسانی زندگی کردن از زندگی در چاه های فاضلاب سخت تره، در جمله من سر سوزنی اغراق و غرض نبود، عین حقیقت رو گفتم. ظاهر رو چسبیدیم و باطنامون رو کرم ها خوردن، ایرانمون اخلاقیاتمون فرهنگمون همه داشته هامون به باد تاراج رفت و نشستیم و کاری براش نکردیم. شما رو به عزیزانتون، اگر فرزندی دارید، 99 درصد تلاشتون رو برای اخلاق و تربیتش صرف کنید و مابقی رو برای زندگیش!
‌سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 - 19:01
massoudoslo - اسلو - نروژ
خوب که این خبر ها به زبان های دیگه تو دنیا منعکس نمیشه !!
‌سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 - 20:38
*Fanoos* - ايران - ايران
واقعا که !!!! دیگه چی می توان گفت بیا بچه بزرگ کن نگو مَرده مار تو آستین پرورش میداده !!!
‌سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 - 22:19
ekman - شیراز - ‫ایران
‫قدیمی ها به اینگونه افراد،لقمه حرام،یا لقمه حروم میگفتند که اگر کمی تعمق داشته باشیم،درک میکنیم که تربیت خانوادگی،رفتار نادرست اطرافیان در پرورش فرد تأثیر گذار است.خیلی از خانواده ها در طبقه متوسط جامعه قرار دارند،اما از نظر صداقت،امانت،راستی و درستی ،غنی و پر بارند،فرزندانی هم که در اینگونه خانوادها بزرگ میشوند،افرادی فداکار برای پدر و مادر،خانواده و جامعه هستند،عصای دست پدر میشوند،نه قاتل پدر،اگر پدر و نان آور خانواده از میان برود،فرزند ،بخصوص فرزند پسر،جور پدر را کشیده و سرپرستی خانواده را بعهده میگیرد،نه اینکه پدر را کشته و سپس دست بسرقت چک بزند.ای تف به این دنیا،هستی ما از وجود مادر و پدرمان است،ولی این فرزند حرام لقمه است که هستی پدر یا مادرش را میگیرد.ما طبق قانون طبیعت مجبوریم پدر و مادر که به ما هستی میبخشند را با دستان خودمان بخاک بسپاریم و خیلی از ماها ازین کار متنفریم،یعنی حاضریم جانمان را فدایشان کنیم و آنروز را نبینیم، ولی هستند افرادی اینگونه ...
‌سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 - 23:48
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.