توطئه سرقت از پزشک زن در فیس‌بوک

یک پزشک زن خیلی راحت در فیس‌بوک فریب دزد زیرکی را خورد و در قرار ملاقات این زن تحصیلکرده و مرد مرموز خودروی 80 میلیونی به سرقت رفت.


این زن که در کلانتری رفتار مرموزی داشت و در برابر سوالات افسر تجسس پاسخ‌های نامشخصی می‌داد به پلیس گفت: دیروز ظهر برای خرید مبلمان به بازار مبل یافت‌آباد رفتم و در حالی که خودرویم روشن بود از خودرو پایین آمدم تا ببینم بین 2 خودروی پارک شده می‌توانم پارک کنم یا نه! ناگهان دیدم جوانی سوار خودرو‌یم شد، در را قفل کرد، پایش را روی پدال گاز گذاشت و فرار کرد. من هم هاج و واج ماندم. پاهایم به زمین چسبیده بود، نه می‌توانستم فریاد بکشم و نه می‌توانستم به دنبالش بروم. افسر تجسس می‌دانست هنگام ظهر بازار مبل بسیار شلوغ است و خودرو‌ها در ترافیک 15 دقیقه‌ای گرفتار می‌شوند و چنانچه دزد خودرو به هر سو فرار کرده باشد طعمه‌اش می‌توانسته وی را تعقیب و دزد را با کمک مردم غافلگیر کند. پزشک که همراه وکیل خانوادگی‌شان برای شکایت آمده بود، انگار نمی‌توانست حقیقت را بیان کند و مدام می‌گفت: جناب سروان! شما یک تحقیقی انجام بدهید و پرونده را به آگاهی ارجاع کنید تا شماره خودرو‌یم برای توقیف به سراسر کشور ارسال شود. افسر تجسس پی برد خانم دکتر دروغ می‌گوید و بنا به دلایلی نمی‌تواند حقیقت را بیان کند، بنابراین به وی گفت: پلیس می‌تواند حتی با یک سرنخ کوچک یا مواردی که شاید هیچ اهمیتی برای شاکی نداشته باشد پرونده را کشف کند و چه‌بسا ناگفته‌هایی در میان بوده که روشن نشدن آن پلیس را در مسیر تحقیقات متوقف کرده یا به مسیری اشتباه هدایت کرده است.

خانم دکتر که نمی‌دانست چطور می‌تواند حقیقت را بیان کند پس از چند دقیقه و در غیبت چند دقیقه‌ای وکیلشان لب به اعتراف گشود و به افسر تجسس گفت: ‌هفته پیش در فیس‌بوک با مرد جوانی به نام «مجید» آشنا شدم. این مرد پس از چند روز با من تماس گرفت و با هم ملاقاتی داشتیم. مرد جذابی به نظر می‌رسید، با هم بیرون رفتیم و در کمتر از 3 روز احساس کردم می‌توانم به وی اعتماد داشته باشم. رابطه تلفنی و حضوری ما همچنان ادامه داشت تا اینکه دیروز به محل قرارمان در چهارراه یافت‌آباد آمدم. از خودرویم پیاده شدم و با هم احوالپرسی کردیم. مجید درخواست کرد پشت فرمان بنشیند و رانندگی کند. قبول کردم. زودتر از من سوار شد، در‌ها را قفل کرد، پایش را روی پدال گاز گذاشت و رفت. ابتدا فکر کردم شوخی می‌کند. به موبایلش زنگ زدم تا بازگردد و مرا نیز سوار کند که متوجه شدم گوشی‌اش خاموش است. نیم‌ساعتی همانجا ایستادم ولی خبری از وی نشد. از ترس آبرویم نتوانستم به خانواده‌ام حقیقت را بگویم. در شکایتم به دروغ عنوان کردم خودرویم دزدیده شده است.

این زن در جواب پاسخ افسر تجسس که چگونه به یک مرد جوان ناشناس اعتماد کرده است، گفت: مجید آنچنان خود را باشخصیت و تحصیلکرده نشان داد که فکر نمی‌کردم همه حرف‌هایش دروغ باشد. وی با الفاظ شیرین، تملق و چاپلوسی فریبم داد. وی به من پیشنهاد ازدواج داده بود، من نیز فکر می‌کردم به پسر مورد علاقه‌ام رسیده‌ام. با ادعاهای خانم دکتر، ماموران تجسس برای یافتن ردی از جوان شیاد دست به ردیابی‌های تخصصی زدند و متوجه شدند شماره موبایل مجید متعلق به زن جوانی به نام «پروین» است.

پس از احضار پروین به کلانتری، وی در بازجویی‌ها ادعا کرد: من چند ماه پیش از طریق اینترنت با مجید آشنا شدم و رابطه صمیمانه‌ای با یکدیگر داشتیم. وی از من تقاضای ازدواج کرده و قول داده بود تا پایان سال به خواستگاری‌ام بیاید ولی هر بار به بهانه‌ای از من پول می‌گرفت. آخرین‌باری که دیدمش از من 5 میلیون تومان طلا گرفت و گفته بود می‌خواهد در یک شرکت تولیدی سرمایه‌گذاری کند ولی ناگهان غیبش زد و شماره‌ای را که برایش خریده بودم خاموش کرد. بر این اساس پلیس متوجه شد با یک جوان شیاد روبه‌رو است که با زیرکی خاصی از طعمه‌هایش کلاهبرداری می‌کند.

تحقیقات پلیس همچنان ادامه داشت تا اینکه ردیابی‌ها نتیجه داد و مشخص شد مجید شب‌ها را در یکی از پاتوق‌های قدیمی‌اش در تهرانسر می‌گذراند و برای اینکه توسط پلیس و طعمه‌هایش شناسایی نشود چهره‌اش را با کوتاه کردن مو و ریش تغییر داده است. در ادامه پلیس با انجام یک عملیات ضربتی موفق شد جوان شیاد را که مشغول جعل کارت و مدارک خودروی گرانقیمت بود، دستگیر کند. مجید که ابتدا ادعای بی‌گناهی می‌کرد پس از روبه‌رو شدن با طعمه‌هایش چاره‌ای جز بیان حقیقت ندید و اعتراف کرد: از طریق اینترنت و فیس‌بوک طعمه‌هایم را شناسایی کرده و با تماس اینترنتی یا تماس تلفنی با آنها قرار ملاقات می‌گذاشتم و به بهانه دوستی یا ازدواج از آنان کلاهبرداری می‌کردم.

بنا بر این گزارش، جوان شیاد در بازجویی‌ها به چند کلاهبرداری از دختران جوان اعتراف کرد و با توجه به حساسیت موضوع، پرونده برای رسیدگی به پلیس آگاهی تهران ارجاع شد.

+62
رأی دهید
-147

raha1984 - هامبورگ - المان
زنکه خر ! کسی که چند روزه از تو اینترنت میشناسی و قرارش هم یافت اباد گذاشته قابل اطمینانه ؟؟ حقت بود ! برو خدا رو شکر کن بلای دیگه سرت نیاورده !!!
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 09:49
truth-seeker - لندن - انگلستان
این هم فرهنگ آریایی که ایرانیها بهش افتخار میکنند!! نه دوستان فرهنگ آریایی هزاران ساله که مرده و امروز اکثر آدمهای ایرانی‌ همه از نسل عرب هستند، دزد، کلک و بی‌ فرهنگ. به زبان مادریمون نگاه کنید، اکثر کلمات عربیست. هر بار که مینویسم شرم پیدا می‌کنم که چطور می‌تونم از کلمات عربی‌ استفاده نکنم ولی‌ قادر نیستم . همین جمله‌های من بیشترش عربی‌ هستش. این زبان مادری و بی‌ فرهنگ ماست.
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 09:00
be_pa_khaste - هارلم - هلند
علت اصلی‌ اینکه خیلی‌ها جدا میشن یا دچار مشکل میشن تو زندگیشون اینکه به چیزأ زودگذر فک می‌کنن مثل قیافه طرف یا ماسلن تحصیلات ....اینا مهم هست اما نباید ملاک قرار داده بشه
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 11:33
sarbedar5 - تهران - ایران
این هم از خانم های تحصیل کرده با چند جمله عاشقانه چنان مجذوب شدن که داروندارشون دادن به یه آدم مجازی!!!. باز جای شکرش باقیه طرف فقط کلاهبردار بوده اگر قاتل و دیوانه هم بود که. دیگه زندگی کاری مالی جانی براش نمیزاشت
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 11:50
bestofthebest - كي يف - اكراين
آقای به حقیقت یاب از لندن. دوست گرامی، طرف ساده لوحه و اون یکی شیاد و دزد.خوب چه ربطی به عرب داره؟ بدبختی ما اینه که همه چیو گردن اجنبی میندازیم ،حال غافل از آن که مشکل از خودمونه. بقول شاهین نجفی عزیز که میگه، هر کی میخوای باش و به هر زبونی که دلت میخواهد حرف بزن ،فقط یکم آدم باش.
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 11:54
shirzan - برلین - آلمان
خانمها آقایون ترو خدا به این چت اطمینان نکنید والله 90 درصدشون حقه بازند
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 13:04
anty mola - اربیل - عراق
فرهنگ اریایی که ما ایرانیان از ان دم میزنیم و روزگاری مایه افتخار ما بود از هنگامی که ایران و ایرانی خود و همه هستی خود را دو دستی تقدیم اسلام و اعراب و فرهنگ منحط انان نمود از لوح ضمیر ما پاک شد دیگر اثری از ان بجا نمانده در واقع به افسانه ها پیوسته است ، حالا ما مانده ایم با زبانی که در ظاهر به ان فارسی یا پارسی گفته میشود ،اما اگر کلمات عربی را حذف کنیم نمیتوان با این زبان حرف زد و ازاین بدتر فرهنگ فرومایه عربی است که از ایرانیان جز بدنامی چیزی باقی نگذاشته است .................. عرف
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 14:21
You kay - لندن - بریتانیا
حقت بوده، وقتی تو ٣ روزه اعتماد میکنی از این بهتر نمیشه
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 16:33
khalaban - تهران - ایران
قابل توجه تمامی وطن دوستان: خانم شهره صولتی با لغو کنسرت 300000 هزار دلاری خود در امارات به جمع تحریم کنندگان اهانت به خاک ایران پیوست. به امید پیوستن تمامی هنرمندان ایرانی. از مسئولین محترم سایت تقاضا دارم که این خبر حذف نکنند
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 20:46
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.