موزههای ایران؛ کسالت بار، بیمخاطب و کم درآمد
فهیمه خضر حیدری
ایکوم، شورای بینالمللی موزهها در گزارش خود با نام «چشمانداز وضعیت موزهها در سال ۲۰۱۲» میگوید که صرف نظر از مناطق آشوب زده، وضعیت موزههای بزرگ در اروپا و جهان روندی مثبت و رو به رشد خواهند داشت.
ایکوم در گزارش سالانهاش اعلام کرده است که در سال ۲۰۱۱ بازدید از موزههای جهان رشد چشمگیری داشته است. موزههای فرانسه و اسپانیا در این میان بالاترین رکورد بازدیدکنندگان را ثبت کردند.
فرناز خطیبی، کارشناس باستانشناسی گزارش ایکوم را این طور تحلیل میکند: «گزارش در یک نگاه کلی وضعیت موزهها را رو به رشد و میزان بازدید کنندهها را قابل قبول اعلام کرده ولی به خاطر بحرانهای اقتصادی که دنیا را برداشته بودجه فرهنگی کشورها کلا کاهش پیدا کرده است. همین هم به وضعیت مالی موزهها و وضعیت مادی کسانی که میخواهند بروند موزه را بازدید کنند آسیب زده است.»
اما پرسش اینجاست که چرا نامی از موزههای ایران در این گزارش نیست؟
فرناز خطیبی میگوید: «وضعیت موزههای بزرگ ایران بر اساس آماری که این موزهها اعلام میکنند متاسفانه در ایران به دلیل وضعیت مخدوشی که سازمان میراث فرهنگی دارد موزههای ایران تقریبا متولی ندارند و آمار درستی از بازدید کنندهها ارایه نمیشود. اما آماری که هر سال ارایه میدهند در ایران مربوط به میزان بازدید کنندهها در ایام عید است. که آن هم رقم قابل توجهی با توجه به گنجینههایی که در موزههای ایران وجود دارد و ده درصد کمترش برای کل موزههای دنیا کافی است که چهار- پنج میلیون فقط در ماه بازدید کننده بکشانند به موزههایشان چیزی نیست. ولی متاسفانه ضعف مدیریتی، نبودن آمار، مخدوش بودن برنامه ریزی موزهها در ایران باعث شده که ما ضرر قابل توجهی را در این بخش داشته باشیم. برای مثال کشوری مثل ترکیه در سال ۲۰۱۱ سه میلیارد دلار درآمد توریسماش بوده که ۱۵۰ میلیون دلار آن از محل موزهها بوده است.»
در شهرهای مختلف ایران؛ از تهران گرفته تا اصفهان، موزه کم نیست اما وضعیت این موزهها از نظر بازدید چگونه است؟
فرناز خطیبی آماری از بازدید از موزهها ارائه میدهد: «فصل پر رونق بازدید موزهها در ایران فقط ایام نوروز است. سال گذشته سه میلیون و ۹۳۵ هزار نفر از موزههای ایران بازدید کردند که گفتند امسال هم شش میلیون بلیط بیشتر فروخته شد. بیشترین اینها مال تهران بوده، استان فارس بوده تخت جمشید و مجموعههایی که آنجا وجود دارد. یا آستان قدس رضوی در مشهد یا موزه همدان. مدتی است که موزه ملی سر و سامان ندارد. و بخش اسلامی موزه ملی برای مدتها بسته بوده. تهران بیشتر موزه گلستان و موزه سعدآباد بازدید کننده دارد که آن هم معولا وقتی اجرای برنامه ای یا کنسرتی هست برگزار میشود تعداد بازدید کنندهها خیلی میرود بالا.»
پرسش دیگری که در اینجا طر ح میشود این است که چرا در ایران با وجود پیشینهی مفصل تاریخی، موزهها کمبازدیدند و چندان استقبالی از آنها نمیشود؟
خانم خطیبی، کارشناس باستانشناسی، مشکل را تنها در فرهنگ عمومی مردم نمیبیند: «بسیاری معتقدند که مساله آموزش مردم است که مردم را آموزش نداده اند که بدانند موزه چه جور جایی است. این تا یک حدی درست است ولی علت اصلی کمکاری مسوولان و متولیان بر میگردد. ما بخش خصوصی در موزههای رسمی کشور نداریم. موزهها، دولتی اداره میشوند. مدیرانی که بر سر این موزهها گذاشته میشود از کل کارمندان موزههایشان معمولا سواد کمتری دارند. سوادشان منطبق با موزهداری، تاریخ و باستانشناسی نیست. تبلیغات برای این موزهها نمیشود. الان در دنیای امروز تمام بچههای نسل جدید با اینترنت آشنا هستند. آماری که اعلام شده و در بین ۳۷۷ موزه در جهان موزه ملی ایران که بزرگترین موزه کشور است هیچ جایی نداشته. کلا فضای موزه کسالتآور است. از تکنولوژیهای روز استفاده نشده و راهنماهای موزههایمان آموزش کافی ندیدهاند.»
فرهنگ عمومی یا کمبود امکانات و تخصص، هرچه که باشد موزهداری در ایران با پیشینهی چندهزار سالهی تاریخی؛ این روزها حتی از کشورهای همسایه نیز عقبماندهتر است.