دوشنبه ۰۲ آوريل ۲۰۱۲ - ۱۴ فروردين ۱۳۹۱

شرق: پنج عضو یک شبکه آدمربایی که به شیوه فیلمهای پلیسی با ربودن مدیر یک شرکت تجاری و رانندهاش و شکنجه آنها با برق، 500 میلیون تومان اخاذی کرده بودند، دستگیر شدند. به گزارش خبرنگار ما، 28 دی سال 90 مردی به نام رضا با مراجعه به دادسرای جنایی، با طرح شکایتی مدعی شد، ساعت 21 و30 دقیقه 25 دیماه در شهرک قدس از سوی افرادی ناشناس ربوده شده و آدمربایان وی را به ویلایی در شمال کشور بردند. در آنجا پس از گرفتن 500 میلیون تومان چک، به صورت شبانه او و رانندهاش به نام حامد را در حوالی پلیسراه شهرستان آمل آزاد کردند و متواری شدند. در تحقیقات مقدماتی از دو شاکی پرونده مشخص شد رضا به همراه حامد در دو اقدام جداگانه از سوی ربایندگان، در دو منطقه مختلف شهر تهران ربوده شدند. آنها پس از آن به ویلایی در شمال کشور منتقل شدند و در آنجا رضا در حالیکه به شدت از سوی آدمربایان مورد ضرب و شتم و تهدید به مرگ قرار گرفته بود، مجبور به صدور دو چک 200 میلیون تومانی و یک چک صدمیلیون تومانی به آدمربایان شده بود. ربایندگان نیز پس از نقد کردن چک صدمیلیون تومانی، رضا را همراه رانندهاش پس از گذشت 48 ساعت، به صورت شبانه در نزدیکی پلیسراه شهرستان آمل رها کردند. علاوه بر مبلغ صدمیلیون تومان، مبلغ هشتمیلیون تومان نیز در زمان ربایش همراه رضا و داخل ماشین شخصی وی بود که این مبلغ نیز توسط ربایندگان سرقت شد. رضا در حالیکه به خاطر شدت ضرب و جرحها هنوز در وضعیت جسمانی مناسبی قرار نداشت در اظهارات خود به کارآگاهان اداره یازدهم پلیسآگاهی گفت: ساعت 21و 30 دقیقه به همراه یکی از دوستانم در شهرک قدس بودم که با حامد تماس گرفتم تا به دنبال دوستم بیاید و او را به خانهشان برساند. پس از گذشت 15 دقیقه و رسیدن حامد به شهرک قدس، من نیز با دوستم خداحافظی کردم و پس از رفتن آنها، با ماشین شخصی همسرم که آزراست از محل کار خود خارج شدم و به سمت خانه حرکت کردم. در فاصله کوتاهی از محل کار، ناگهان یک دستگاه خودرو ال90 خاکستری رنگ مسیر حرکت مرا بست و سه سرنشین داخل آن در حالیکه مسلح به اسلحه کمری و دیگر تجهیزات نظامی بودند، با معرفی خود به عنوان مامور به دستانم دستبند زدند و چشمانم را نیز بستند. حدود سه الی چهار ساعت با همان حالت داخل ماشین بودم تا اینکه پس از این مدت متوجه شدم مرا به همراه حامد به ساختمانی ویلایی در شمال بردهاند و زمانیکه در آنجا در ازای آزادی من و رانندهام درخواست پول کردند، متوجه شدم این افراد مامور نیستند. رضا در ادامه گفت: زمانی که آدمربایان در ازای آزادی من و حامد درخواست مبلغ 500 میلیون تومان کردند، به آنها گفتم قادر به تهیه این مبلغ نیستم و آن زمان بود که آزار و اذیت و ضرب و شتم آنها شروع شد. حتی در چندین مورد نیز، آدمربایان با اتصال جریان برق به قسمتهای مختلف بدنم باعث شدند چند بار دچار بیهوشی کامل شوم و هر بار که به هوش میآمدم همان آزار و اذیتها تکرار میشد. پس از آنکه آدمربایان اطمینان پیدا کردند من قادر به پرداخت مبلغ 500 میلیون تومان در یک مرحله نیستم، قبول کردند مبلغ صدمیلیون تومان را به صورت نقد و مابقی پول را نیز در قالب دو فقره چک 200 میلیون تومانی به آنها پرداخت کنم. حامد نیز به کارآگاهان گفت: روز یکشنبه در مسیر بازگشت به خانه، ماشین را به کارواش بردم و بعد از خروج از آنجا نرسیده به ورودی اتوبان یادگار امام متوجه شدم یک پژو 405 مشکی پشت سر من در حال حرکت است. در خروجی اتوبان یادگار امام ناگهان سرنشینان پژو 405 مشکی، با نشان دادن اسلحه و تابلوی ایست مرا مجبور به توقف کردند و مرا به سرعت وارد ماشین خود کرده و با کتک و استفاده از شوکربرقی، چشمانم را بستند و پس از چند ساعت متوجه شدم مرا همراه رضا به ساختمانی ویلایی در شمال بردهاند. کارآگاهان در شرایطی که رضا و حامد قادر به چهرهنگاری دقیق هیچکدام از ربایندگان نبودند با شناسایی بانک محل نقد شدن چک صدمیلیون تومانی در شمال کشور، به بررسی تصاویر به دست آمده از دوربینهای مداربسته پرداختند و توانستند مجرم سابقهدار 32 سالهای به نام امیر را به عنوان تحویلگیرنده پول شناسایی کنند. ماموران در ادامه اطلاع پیدا کردند امیر از چند روز قبل از وقوع آدمربایی به بهانه پیدا کردن کار در خارج از تهران از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته است. تعدادی از همسایگان امیر در اظهارات خود به کارآگاهان گفتند در این اواخر، امیر با یک دستگاه خودرو پژو 405 مشکی در محل تردد داشت و عنوان میکرد ماشین متعلق به زن جوانی است که قصد ازدواج با وی را دارد. یکی از همسایگان به کارآگاهان گفت: یک روز متوجه شدم یک دستگاه خودرو پژو 405 مشکی رنگ در پارکینگ من، در داخل مجتمع پارک شده است. برای پیدا کردن مالک خودرو مجبور شدم شماره پلاک آن را بردارم و به سراغ تکتک همسایهها بروم تا اینکه متوجه شدم ماشین متعلق به امیر است.کارآگاهان با توجه به اطلاعات به دست آمده از خودرو پژو 405 مشکی رنگ، موفق به شناسایی هویت مالک خودرو شدند و دریافتند خودرو از چند ماه پیش به صورت قولنامهای به زن جوانی به نام ستاره فروخته شده است. با شناسایی محل سکونت ستاره در خیابان فاطمی این محل تحت مراقبتهای نامحسوس قرار گرفت. سرانجام پس از چندین روز مراقبتهای شبانهروزی، ساعت 9 صبح 11 بهمن در حالی که امیر به خانه ستاره مراجعه کرده بود، دستگیر و در بازرسی بدنی از وی یک قبضه سلاح کمری با تعدادی گلوله جنگی به همراه یک دستگاه شوکربرقی و همچنین تعداد زیادی از مدارک شناسایی متعلق به شکات پرونده کشف شد. امیر در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: از طریق یکی از دوستانم به نام حسن که در یک کارواش و تعمیرگاه خودرو کار میکرد، متوجه شدیم یکی از مشتریهای ثابت کارواش به نام حامد، راننده مدیر یکی از شرکتهای تجاری معتبر در شهرکغرب است. حامد چندین بار درخصوص وضعیت مالی مدیر شرکت و وضعیت اقتصادی وی صحبتهایی را با حسن کرده بود. پس از اطلاع از این موضوع و بدون آنکه راننده مدیر شرکت متوجه شود، چندین روز او را تحت نظر گرفتیم. از این طریق موفق به شناسایی دقیق مدیر شرکت به نام رضا شدیم. پس از شناسایی دقیق رضا و محل کار او در شهرک قدس، با همکاری سه نفر دیگر از دوستان نزدیکم به اسامی علی، احسان و مهدی نقشه آدمربایی را اجرا کردیم. در ادامه رسیدگی به پرونده، حسن در خیابان حبیباللهی شناسایی و دستگیر و علی نیز روز 14 اسفند دستگیر شد و احسان و مهدی نیز چند روز قبل در مناطق مهرآبادجنوبی و خیابان ستارخان به دام افتادند و اکنون بازجوییها از آنها ادامه دارد.